مشارق
مشارق میکوشد مدخلی باشد بر مطالعات معارف حکمی و عرفانی در سنّتهای راستآیین شرقی. ایمیل: [email protected] ارتباط در تلگرام: @Daodejing وبگاه مطالعات دائویی: www.Daoism.ir اینستاگرام: https://www.instagram.com/m.mashareq/
إظهار المزيد1 545
المشتركون
+124 ساعات
-17 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Photo unavailableShow in Telegram
دائودِه جْینگ، بند هفتم (بیخویشی)
شرح مختصر
(1) آسمانْ که جنبۀ روحانی حیات را به موجودات اعطا میکند، دیرسال است و زمین که جنبۀ جسمانی حیات را میبخشد، ماندگار. آنکه آسمان و زمین از حیث طبیعی و مابعدالطبیعی دیرسال و ماندگار توانند بود، از سبب آن است که خود را زندگی نمیبخشند بلکه غرق در محبتِ دائو، موجودات را در او و او را در موجودات مییابند و در دائوی آسمان و دائوی زمین، با تخلّق به اخلاق دائو، موجودات را حیات میبخشند، پس، جاوید توانند بود زیرا که به حیاتِ دائو تحقّق یابند.
(2) بدین سبب، با سرمشق گرفتن از زمین و آسمان و دائو رهنمای فرهمند یعنی خسروِ عالم که روی در دائو دارد و از خویش غافل خویشتن را به نفع پیشروی تجلّیاتِ دائو واپس مینهد، و چون امیران واپیش خواهد بود او و این جنبۀ زمینی رهنمای فرهمند است. همچنین، او خویشتن را به نفع استکمال موجودات کنار مینهد و چون پیران باقی خواهد بود او و این جنبۀ آسمانی رهنمای فرهمند است.
(3) خود از سببِ نداشتنِ انانیت در مراتب جسمانی و نفسانی است که پس از کمال روحانی، انانیتِ خود را به کمال تواند رسانید تا کاملِ اکمل گردد.
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
اشراقات دفتر تجلّیات (پنج)
تحقّق به صفات الهی حیات، علم، اراده و قدرت مستلزم سیر و سلوک به سوی حق است و این سلوک مستلزم قطع منازل است و مطابق با آیینهای طریقتی سنن مختلف در شرق و غرب، از جملۀ سنّت دائویی، میتوان مجموعۀ این منازل را در هفت منزل (شش + یک) خلاصه کرد و آنها را با معلّقات هشتگانه (شش + 2) تطبیق کرد:
1. ورود یعنی قدم در راه نهادن؛ سْویْن ☴ (5).
2. مخاطره یعنی به خطر افکندن خویشتن و دل به دریای سیر و سلوک زدن؛ کَان ☵ (6).
3. استقامت یعنی تمکین و تمکّن و جایگاهِ خود را یافتن؛ گِن ☶ (7).
پس از قطع این سه منزل، سالک، از کوثرِ حیاتبخش کوئِن ☷ (8) مینوشد و نیمی از راه را پیموده و آمادۀ عروج در نیمۀ دوم راه است:
1. ریاست یعنی سلطه بر نفْس و افسار آن را به دست گرفتن؛ جِن ☳ (4).
2. اشتیاق یعنی حرکت پرشتاب به سوی مقصد و توحّد بر آن؛ لی ☲ (3).
3. انجذاب یعنی محو شدن در حقیقت غایی؛ دوئِی ☱ (2).
پس از قطع نیمۀ دوم سلوک، سالک حیات موهوم خود را درمیبازد و از چشمۀ حیاتبخش وحدتِ چْیِن ☰ (1) مینوشد و به حیات الهی حی و جاودان میگردد.
ورود، مخاطره، استقامت، ریاست، اشتیاق و انجذاب، معانی لفظی معلّقات ششگانه است بنا بر تفسیر کنفوسیوس.
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
مشارق
مشارق میکوشد مدخلی باشد بر مطالعات معارف حکمی و عرفانی در سنّتهای راستآیین شرقی. ایمیل: [email protected] ارتباط در تلگرام: @Daodejing وبگاه مطالعات دائویی: www.Daoism.ir اینستاگرام:
https://www.instagram.com/m.mashareq/Repost from نطقیات
Photo unavailableShow in Telegram
▫️ نطقیات برگزار میکند:
📼 نشست آنلاین عرفان در چین باستان
👤 سخنران: دکتر اسماعیل رادپور
( عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران )
🗓 دوشنبه ۲۴ اردیبهشت
⏰ ساعت ۱۸ به وقت تهران
💳 نشست در اسکایروم برگزار خواهد شد.
🟢 معرفی نشست:
در این گفتار، نگاهی اجمالی خواهیم افکند به آن دسته از تعالیم معنوی در چین باستان (ماقبل قرن سوم پیش از میلاد) که نظر به شباهات چشمگیر با آنچه در سنن دیگر حکمت رازورزانه و طریقت یا راه معرفت گفتهاند، آنها را تعالیم عرفانی میتوانیم خواند.
به غیر از طریق مشهور لائودْزی و کتاب او که با عنوان دائودِه جْینگ شهرت یافته است، طرق عرفانی دیگری نیز در چین باستان وجود داشته است که مشارب محتلف آنها را تحت عناوین عرفان نظری، معارف طریقتی، حکمت عملی و حکمت فغفورانه از یکدیگر میتوان بازشناخت. در بخش دیگر این گفتار، به امکان و نحوۀ شناخت عرفان و حکمت در چین باستان خواهیم پرداخت.
امید داریم که این گفتار مختصر مقدّمهای باشد برای آشنایی با معارف ژرف سنّت شرق دور.
🚲 شرکت در این نشست برای همه علاقهمندان آزاد و رایگان است ولی ثبتنام ضروری است.
📞 برای ثبت نام و مشاوره در خصوص نشست لطفا با آیدی زیر تماس بگیرید:
✈️ T.me/nutqiyyat_admin
♦️♦️♦️
✉️ t.me/nutqiyyat
📷 Instagram.com/nutqiyyat
📹 https://youtube.com/@nutqiyyat
اشراقات دفتر تجلیات / چهار
دو ششخطی نخست در تدوین ششخطیهای فغفور نورانی حکومت جَو، وِنوانگ، بهترتیب چْیِن و کوئِن است. التفات به صفات این دو خطی به عنوان فاعلیت و قابلیت تامّ کافی است تا پیوند آن دو با عقل کلّ و نفْس کلّ در تعالیم حکمی و عرفانی اسلامی معلوم شود.
از میان تمثیلات متعددی که همنشین چْیِن است، تمثیل «خط عمودی» بهویژه از این حیث جالب توجه است که با تمثیل قرآنی «قلم» که عقل کلّ را نمودار میکند، در توافق کامل است.
در ییجْینگ (سْیتْسی، کتاب یکم) حرکت چْیِن عمودی و زایندۀ عظمت (در طول) دانسته شده است و حرکت کوئِن افقی و زایندۀ پهناوری (در عرض):
بدان که چْیِن در سکون در خود فرو میرود و در حرکت، قائم است و زایش عظمت از اوست. 夫乾,其靜也專,其動也直,是以大生焉。صورت نوشتاری چْیِن حرارت شدید آفتاب را نشان میدهد و دلالت میکند بر شدّت و حدّت عقل کلّ، یا به بیان حکمت شرق دور، تحرّک آسمان. از این رو، در کُنگیی (بخشهایی از ییجْینگ که منسوب است به کنفوسیوس) چْیِن مکرراً به معنی جْیِن 健 (شدّت، سختی، زور) گفته شده است و در نسخ مَاوانگدوئِی به شکل جْیِن 鍵 آمده است. نکتۀ درخور توجه در مطالعات تطبیقی آن است که لفظ جْیِن 健 و جْیِن 鍵، هر دو از جزء 建 تشکیل شده است که معنی اصلی آن «برافراشته (در ساخت و ساز)» است مانند یک خیمه یا خانهای که به واسطۀ یک «دیرک عمودی» برافراشته و ساخته شده است. اما آن جزئی از واژه که این دیرک عمودی را نشان میدهد (聿)، به صورت منفک و مستقل خود به معنی «قلم»، یا دقیقتر بگوییم، «قلممو» است. بنابراین، چْیِن علاوه بر آنکه از حیث معنی با «عقل کلّ» در حکمت اسلامی ربط وثیق دارد، از حیث صورت نوشتاری واژگان مرتبط با آن، با تمثیلِ قرآنی عقل کلّ، یعنی «قلم» نیز پیوند دارد. در مقابل این معنی خاص، کوئِن 坤 که متشکل است از جزء 土 (زمین، خاک)، هم به زمینۀ پذیرش فعل آن قلم، یعنی صفحه اشاره تواند داشت و هم به عمل باستانی نبشتن یا رسم کردن بر روی خاک. ━━━━━━━━━━━━━ TLG / IG مشارق ━━━━━━━━━━━━━
تفرّج در گلشن سریان بزرگ
فصل در تُهیگیِ راستین
در آسمانِ قدم زاده شد؛
زاده شد ولی بی هیچ صورت.
در آسمان حدوث وجود دارد؛
وجود دارد ولی بی هیچ جسم.
اگرچه بیجسم است، هرگز وجود ثابت ندارد.
پس گفتهاند، نااندیشیدنی است و لایوصف.
فصل در مبادیِ اسرار
سکون، روحِ اوست
و در درونِ اوست مأوای نفْس.
تحرّک، نفْسِ اوست
و در درونِ اوست مأوای روح.
حیاتِ نفْس، مماتِ روح است
و فنای نفْس، بقای روح.
همچون تُهیگی است بینمود؛
ژرف، چون دایرۀ کامل.
فصل در غیبِ اسرار
دائوی بزرگ را صورت نیست، پس، جاذبِ هستیهاست به درون خویش.
روح راستین را فعل نیست، پس، زایندۀ نفْسانیت نباشد در بیرون از خویش.
هست چنان که هست، خود به خود؛ فراخ و بی حدّ و مرز.
با پدیدارها مواجه میشود و آنها را فراموش میسازد
و در دام دیوهای سارق ششگانه نمیافتد.
بر خاک، اگرچه خانه گزیند، از خاک بری است،
و در بند دههزاران تعلّق هرگز گرفتار نه.
با رسیدن به سکون، از تحرّک آزاد است
و با رسیدن به تعادل، از تحوّل گسیخته.
انوار حکمت را در جهات دهگانه میگسترد
و تُهیگی تجلّی مییابد بی هیچ فعل.
شعر:
در میانِ نمودها، به محوِ نمودها گشته بیدار،
بی سیر و بی سلوک، به سلوک و سیر آگاه؛
دههزاران صورتِ اعلی، همه در انطوای او،
بی آنکه رها باشد سرِ مویی بیرون.
- دفتر سریان بزرگ، گفتار بلندپایه مکرّم آسمانی در پردیس اسرار، حضرت گنجینۀ لطائف، لینگبائو. (تَایشانگ دُنگسْوئِن لینگبائو تیِندْزوئِن شوُ دَاتُنگ جْینگ 太上洞玄靈寶天尊說大通經)
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
در حرص
استاد [لیو چُو سْوئِن] را پرسیدند از حرص و آز، فرمود:
کسی که حریص است در امیال، طینت* را و کسی که حریص است در مال و منال، خویشتن خویش را از کف میدهد. برای این حریصان آشفتهحال، نخست حلاوت [رسیدن به لهو دنیا] روی نماید و سپس مرارت [مرگ دل].
امّا کسی که امیال را ترک میگوید، طینت را و کسی که مالپرستی را کنار مینهد، خویشتن خویش را محفوظ نگاه میدارد. بر این محقّقان، نخست مرارت [ترک دنیا] درآید و سپس حلاوت [وصال].
از دست دادن طینت و خویشتن عین کمخردی و نازکمغزی است، و حفظ کردن آنها البته فرزانگی است. اهل کدورت حرص دنیا را میزنند و از دائو سرمیپیچند و اهل صفا دنیا را فراموش میکنند و به دائو وصال میجویند.
دفتر مقدس [دائودِه جینگ، بر سیاق بند 46] گوید: «هیچ جنایتی بزرگتر از برانگیختن خواهشهای نفسانی نیست و هیچ فلاکتی عظیمتر از نبود قناعت نیست». چون حرص نباشد، دنیا را سراسر موهم خواهی یافت و در آغوش کشیدنِ حقیقیِ دائو همانجاست.
- رسالۀ کلمات حقّانی انسان راستینْ استاد چانگشِنگ** (چانگشِنگ جِنژِن جیجِن یُولُو 長生真人至真語錄)،پرسش پنجاه و ششم؛ حرص.
یادداشتها:
* مراد از طینت (مینگ 命) بهرهای الهی است که هر فرد را با حُکم ازلی (یِوئِنمینگ 元命) پیوند میدهد و زمینِ حقیقتِ خویشتنِ اوست، همچنانکه فطرت (شینگ 性) بهرهای است الهی که هر فرد را با دلِ آسمان (تیِنشین 天心) پیوند میدهد و آسمانِ حقیقتِ خویشتنِ اوست.
** چانگشِنگ (حیاتِ جاودانه) لقب طریقتی، لیو چُوسْوئِن (1147 تا 1203م.)، یکی از هفت انسان راستین (چْیجِن 七真) در عصر حکومت جْین است.
復詢:貪者何也?答曰:貪者,貪於欲則喪其命也,貪於財則喪其身也,迷者先甘而後苦也。泯於欲則全其命也,絕於財則全其身也,悟者先苦而後甘也。喪命喪身則愚也,全命全身則賢也。濁者貪世違其道也,清者忘世達其道也。經雲:罪莫大於可欲,禍莫大於不知足。不貪世僞,則真抱道也。
شرح از نیو دائوچوئِن
(1267-1329م.)
متن: «مشاهدۀ دائو همانند مشاهدۀ آب است».
شرح: در اینجا، مراد از «مشاهده»، نگریستن به جلوه است. نگریستنِ حکیمانه به جلوۀ مبداء، همانند نگریستن به جلوههای آب است. آب در اینجا تمثیل است.
متن: «اگر برای کسی مشاهدۀ آبگیر کافی نباشد».
شرح: آبگیر تمثیلی است از شخص عامی. با مشاهدۀ عامۀ کثیر مردمان، اگرچه همگی واجد دائو هستند، ممکن است شکّ کنی، که در آنان دائو کافی باشد. پس گفته شد: «مشاهدۀ آبگیر کفایت نکند».
متن: «به سوی نهر میرود، و سپس رودخانه، و آنگاه، دریا تا بالاخره گوید: به آب رسیدم».
شرح: نهر رمزی است از آزادمردان، رودخانه رمزی است از خردمندان و دریا رمزی است از فرهمندان. چون شک کردی در عامۀ خلق که در آنان دائو کافی باشد، و سپس به سوی آزادمردان روی کنی، باز هم ممکن است شک کنی که در او دائو کافی باشد، و چون به سوی خردمندان روی کنی، باز هم ممکن است شک کنی که در او دائو کافی باشد، پس، به سوی فرهمندان روی میکنی و دیگر شک نخواهی داشت و آن فرهمندان را واصل به دائو خواهی یافت. این است معنی آنچه گفته شد: «به سوی نهر میرود، و سپس رودخانه، و آنگاه، دریا تا بالاخره گوید: به آب رسیدم».
متن: «اندکند آنان که بدانند که عرق، رطوبت تن، آب دهان و سرشک نیز همه آب است».
شرح: عرق، رطوبت تن، آب دهان و اشک رمز تحرّک و سکون و تکلّم و سکوت است. اندکند آنان که بدانند که تحرّک و سکون و تکلّم و سکوت همه مظاهر دائوست و با مطابقت جستن با مَظْهر، به مُظْهِر متحقّق میتوان شد و میتوان دریافت که دائو در عامۀ مردمان، کمتر نیست و در آزادمردان و خردمندان و فرهمندان بیشتر نیست. این است معنی این سخن که «اندکند آنان که بدانند که عرق، رطوبت تن، آب دهان و سرشک نیز همه آب است» که اینها همه تمثیل است.
اشراق این بند آن است که دائو نه کم است و نه زیاده و در عارف و عامی بهیکسان کافی است.
文始真經註, 牛道淳直解
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
Photo unavailableShow in Telegram
مشاهدۀ دائو در آدمی
مشاهدۀ دائو همانند مشاهدۀ آب است.
اگر برای کسی مشاهدۀ آبگیر کافی نباشد، به سوی نهر میرود، و سپس رودخانه، و آنگاه دریا تا بالاخره گوید: به آب رسیدم.
امّا اندکند آنان که بدانند عرق، رطوبت تن، آب دهان و سرشک نیز همه آب است.
- دفتر استاد گُوَانیین 關尹子، فصل یکم.
觀道者如觀水,以觀沼為未足,則之河,之江,之海,曰:水至也。殊不知我之津、液、涎、淚皆水。
نقاشی: امواج گرد آبهای پاییزی 秋水迴波 اثر مَا یوئِن 馬遠، دودمان سُنگ.
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.