معشوقه سرد
🕊 🔮اولین کانال رسمی جنتلمن در ایران 🇮🇷 کانالی جذاب برای اقایان🕴 ارتباط با ما 🔮
إظهار المزيد7 859
المشتركون
-1424 ساعات
-747 أيام
-34830 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
#پارت448
اما ..
من برای چی داشتم این فکرو میکردم؟
چه دلیلی داشت بخوام خودمو تو دل شهاب خان جا کنم ؟
طبق معمول داشتم فکر میکردم که با صدای شهاب خان به خودم اومدم..
-کجایی دختر؟ باز دزد دیدی؟
+ب..بلــه..اقا نه نه ... ببخشید
شهاب از اینکه من هول شدم و به تته پته افتادم تک خنده ای کرد و گفت ..
-کاملا فهمیدی که چی میگم دیگه؟
+ب..بله اقا متوجه شدم
-خیلی خوبه..راستی برای شام میخواستم سفارش کباب ماهیتابه ای بدم..
.من و باران خیلی دوست داریم
بعد از این حرفش اروم زمزمه کرد درست برعکس
سپیده که اصلا دوست نداره ...
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #معشوقه_سرد داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #معشوقه_سرد رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈
1 92340
#پارت447
نمیترسم اقا ، اما اگر بهشون ندم سپیده خانم شروع به تهدید میکنه
و بعد از اتمام حرفم به ارومی زمزمه کردم درست مثل تهدید کردن باران...
-بله؟ چیزی گفتی؟ اتفاقی برای باران افتاده؟
ترسیده از اینکه چیزی و لو بدم سعی کردم همه چیزو درست کنم ..
+نه اقا من که چیزی نگفتم !
-اها خوبه ..پس حسابی مراقب بارانم باش
از اینکه از میم مالکیت برای باران استفاده میکرد مشخص بود
که روش تعصب خاصی داره پس میشد فهمید یه جورایی باران نقطه ضعفه اقا شهاب...
میتونستم از طریق باران خودمو حسابی تو دل اقا شهاب جا کنم ...
1 91140
Repost from N/a
Photo unavailable
بدو بیا اینجا سود روزانه تا ۱۰درصد بگیر🤑🤑🤑
کاملا سریع و مطمئن با تسویه آنی ‼️‼️
❌️❌️❌️نمیدونی چجوری؟! 💥
👈👈تو کانال گفتم عجله کن
همین الان جوین شو👇👇👇
🚀💰 https://t.me/+WnMpjwoH8tVlOWE0
1 48000
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #معشوقه_سرد داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #معشوقه_سرد رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈
2 56200
#پارت447
نمیترسم اقا ، اما اگر بهشون ندم سپیده خانم شروع به تهدید میکنه
و بعد از اتمام حرفم به ارومی زمزمه کردم درست مثل تهدید کردن باران...
-بله؟ چیزی گفتی؟ اتفاقی برای باران افتاده؟
ترسیده از اینکه چیزی و لو بدم سعی کردم همه چیزو درست کنم ..
+نه اقا من که چیزی نگفتم !
-اها خوبه ..پس حسابی مراقب بارانم باش
از اینکه از میم مالکیت برای باران استفاده میکرد مشخص بود
که روش تعصب خاصی داره پس میشد فهمید یه جورایی باران نقطه ضعفه اقا شهاب...
میتونستم از طریق باران خودمو حسابی تو دل اقا شهاب جا کنم ...
100
#پارت445
تلفن رو برداشتم و با دیدن شماره ی ناشناس باز هم دکمه ی
وصل تماس رو زدم و تلفن رو به گوشم نزدیک کردم....
+بله؟
-سلام مهگل
صداش شباهت زیادی به صدای شهاب داشت...
اما اون الان باید سرکار میبود
و اگر کار واجبی داشت منشیش با من تماس میگرفت ...
+شــ..شما؟
-شهابم همون اقا دزده
از اینکه باز هم ماجرای دیشب رو با شوخی یاداوری میکرد کمی خجالت زده میشدم...
+ب...بلــ...بله اقا شهاب خوبین؟
-ممنون بانو شما خوبی
2 85180
#پارت446
از اینکه منو بانو خطاب میکرد و از خوبی بجای خوبین استفاده میکرد
خیلی مشکوک بود !
سعی کردم بیخیال باشم پس صدامو صاف کردم و لب زدم...
+بله ممنون .. جانم کار داشتین؟
-اره کارت داشتم...
+در خدمتم
-میخواستم بگم سپیده به من گفته برای غروب مهمون داره...
لطف کن اگر شراب خواستن بهشون نده و یا اگر ازشون خطایی دیدی سریعا به من زنگ بزن
+اما...
-اما نداره مهگل..از سپیده نترس...
3 03180