cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

لوح ساده✌️✌️

مشاركات الإعلانات
341
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-127 أيام
-3030 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

✳️ تأثیر پذیری سهراب سپهری از نیما ✳️ احمد افرادی ❇️ بخش : دو ❇️ سپهری هم ( به تقلید از نیما ) در نحو زبان تصرف می کند و ( به عنوان نمونه ، در سطر شعری زیر) صفت « تاریک» را از موصوف جداکرده و به آخر جمله منتقل می کند : می خروشد دریا هیچکس نیست به ساحل پیدا. لکه ای نیست به دریا، تاریک که شود قایق اگر آید نزدیک... ( سرگذشت) لکه ای نیست به دریا ، تاریک = لکه ی تاریکی در دریا نیست. ◀️ نمونه ای از شعر سپهری که هم واژگان و هم بافت کلی شعر، طنین و فضای شعر نیما را تداعی می کند: جهان آلوده ی خواب است فروبسته ست وحشت در به روی هر تپش، هربانگ چنان که من به روی خویش در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست و دیوارش فرومی خواندم در گوش: میان این همه انگار چه پنهان رنگ ها دارد فریب زیست!( وهْم ) ------- در این جا ، چند نمونه از واژگان و ترکیباتی را که سپهری ، به تأسی از نیما، در شعرش به کار گرفته است، پیش رو قرار می دهم : 1ـ واژه ی « رگ» : کار برد واژه ی « رگ» در برخی شعرهای نیما : الف ـ قوقولی قو! خروس می خواند از درون نهفت خلوت دِه از نشیب رهی که چون رگ خشک در تن مردگان تواند خون        « خروس می خواند» ب ـ با آن صدا که از رگ دریا شکافته همچون خیال ناگه بیدار محرُمان       « هاد » کار برد همین واژه در شعر سپهری : نسیم در رگ هر برگ می دود خاموش... خیال دره و تنهایی دوانده در رگ او ترس.        « دره ی خاموش» 2 ـ نیما در شعر« مهتاب » ، از ترکیب « در و دیوار به هم ریخته » بهره می برد : در و دیوار به هم ریخته شان بر سرم می شکند. سپهری هم ، متأثر از نیما، ترکیب « در و دیوار به هم پیوسته » را در شعرش به کار می گیرد : رخنه ای نیست در این تاریکی در و دیوار به هم پیوسته سایه ای لغزد اگر روی زمین نقش وهمی است زبندی رسته       (در قیر شب) 3 ـ نیما، در چند شعر، به مناسبت، از واژه ی « رخنه»، استفاده می کند : از جامه ی نیل شد فلک ازرق پوش در رخنه ی شب، خروس برداشت خروش (در نخستین ساعت شب)ّ و در جای دیگر : باد می کاود با رخنه ی راه راه می پیچد در خلوت باغ      (یک نامه به یک زندانی ) سپهری ، ظاهراً متأثر از نیما، از همین واژه ، در شعر « قیر شب» بهره می برد: رخنه ای نیست در این تاریکی (قیر) نیما در شعر «خنده ی سرد »، آسمان تاریک شب ( پیش از بر آمدن صبح) را به تن قیراندود( «تنْ بِشُسته ز قیر») تشبیه می کند: صبحگاهان که بسته می ماند ماهی آبنوس درزنجیر دم طاووس پر می افشاند روی این بام تن بشسته زقیر سهراب سپهری هم، ترکیب « قیر شب » را، کنایه از تاریکی شب به کارمی گیرد: جنبشی نیست در این تاریکی دست ها پا ها در قیر شب است « قیر شب» در واقع، « قیر شب» در دو معنا به کار می رود،. 1ـ از وحشت تاریکی « قدم از قدم برنداشتن» و 2 ــ برجای ماندن در سیاهی شب، به علت « چسبندگی » قیر که کنایه از تاریکی شب است. نیما، روشنایی افق در پس ابر را ، به اهرمنی ، با « نیم سوزی دود اندود» در دست ، تشبیه می کند: می درخشد گر افق، اهرمنی ست نیم سوزیش به کف، دود اندود ( در فروبند) سپهری هم، ازهمین ترکیب « دود اندود» ، برای نشان دادن « تاریک ـ روشنای » غروب و ترکیب « پنبه ز دود» ، برای نمایش برآمدن «سپیده ی سحراز دل شب»، بهره می برد: نقش هایی که کشیدم در روز، شب ز ره آمد با دود اندود طرح هایی که فکندم در شب روز پیدا شد با پنبه ز دود « در قیر شب» واژه ی « دود»، همانطور که در شعرهای دیگر نیما، به مناسبت به کار می آید، در برخی شعرهای سپهری هم ، نمود دارد و حتی عنوان یکی از شعرهایش می شود: مرغی نهفته بر سر بام سرای ما مرغ دگر نشسته به شاخ درخت کاج می خواند این، به شورش، گویی برای ما، خاموشی ای است آن یک، دودی به روی عاج ( مرغ مجسمه ، نیما) ◀️ کاربرد « دود»، در شعر سپهری : دود می خیزد به خلوتگاه من کس خبر کِی یابد از ویرانه ام ... دود می خیزد هنوز از خلوتم با درون سوخته دارم سخن « دود می خیزد، سپهری» ◀️ یکی از ترکیب های ابداعی نیما، ترکیب« خیال روزهای روشن » است: خانه ام ابری ست یکسره روی زمین ابری ست با آن ... در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم (خانه ام ابری ست) همین ترکیب به صورت « خیال روز و شب» ، در شعر سپهری به کار می رود: بر تن دیوار ها طرح شکست کس دگر رنگی در این سامان ندید چشم می دوزد خیال روز و شب از درون دل به تصویر امید (دود می خیزد) نیما ، در شعر « کار شب پا » ، حرکت وَهم آمیز و شبح گونه ی « شب پا » و « گراز» را در سیاهی شب، این گونه تصویر می کند: می رود دوکی ، این هیکل اوست می رمد سایه ای ، این است گراز (کار شب پا) سپهری هم، در شعر« غمی غمناک»، در کار آفرینش همین فضای وهم آمیز است: می کنم تنها از جاده عبور دورماندند ز من آدم ها سایه ای از سر دیوار گذشت غمی افزود مرا بر غم ها ( غمی غمناک) https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

🌜🌜🌜 🔍تعریف زیبایی در فلسفه هنر زیبایی از دیرباز مفهومی مرکزی در فلسفه هنر بوده است و ذهن فلاسفه را از دوران باستان تا به امروز به خود مشغول کرده است. نظریه‌های مربوط به زیبایی در هنر در طول زمان تکامل یافته‌اند و تغییرات فرهنگی، اجتماعی و فکری را بازتاب می‌دهند. این مقاله به بررسی تعاریف و دیدگاه‌های مختلف در مورد زیبایی در هنر پرداخته و به مشارکت‌های کلیدی فلاسفه در طول تاریخ می‌پردازد. 🔶فلسفه‌های باستانی زیبایی: افلاطون و ارسطو نظریه‌های بنیادی زیبایی را در فلسفه یونان باستان پایه‌گذاری کردند. افلاطون زیبایی را به عنوان یک کیفیت عینی و نزدیک به مفهوم ایده‌ها می‌دید. بر اساس دیدگاه افلاطون، جهان مادی سایه‌ای از واقعیت حقیقی است که از ایده‌های کامل و تغییر ناپذیر تشکیل شده است. زیبایی، از نظر افلاطون، تجلی‌ای از ایده زیبایی است که فراتر از جهان مادی است. در گفتارهایش مانند "مهمانی" و "فدروس"، افلاطون استدلال می‌کند که زیبایی حقیقی روح را به جستجوی دانش بالاتر و حقیقت هدایت می‌کند. ارسطو، شاگرد افلاطون، دیدگاهی تجربی‌تر ارائه داد. در کتاب "فن شعر"، ارسطو بر عناصری که به زیبایی در هنر کمک می‌کنند، به ویژه در تراژدی، تمرکز کرد. او هماهنگی، نسبت و نظم را به عنوان اجزای اصلی زیبایی برجسته کرد. برای ارسطو، زیبایی تنها یک ایده انتزاعی نیست بلکه چیزی است که می‌توان آن را در جهان طبیعی و خلق‌های هنری مشاهده و تحلیل کرد. 🔶دیدگاه‌های قرون وسطی و رنسانس: در دوره قرون وسطی، سن آگوستین و توماس آکویناس الهیات مسیحی را وارد فلسفه زیبایی کردند. آگوستین زیبایی را بازتابی از نظم الهی خدا می‌دانست و بر هماهنگی و نسبتی تأکید می‌کرد که انعکاس خلقت الهی است. آکویناس این ایده را بیشتر توسعه داد و در کتاب "جامع الهیات" استدلال کرد که زیبایی دارای سه ویژگی اصلی است: تمامیت (کمال)، هماهنگی و روشنی. این ویژگی‌ها، بر اساس نظر آکویناس، انعکاس‌دهنده الهی و موجب احساس تعالی معنوی هستند. 🔶دوره رنسانس شاهد احیای ایده‌های کلاسیک و تمرکز مجدد بر انسان‌گرایی بود. لئوناردو داوینچی و میکل‌آنژ نمونه‌های علاقه این دوره به زیبایی انسانی و جهان طبیعی بودند. آثار آن‌ها بر دقت آناتومیک، نسبت و تعادل تأکید داشتند و تأثیراتی از عتیقه‌جات کلاسیک را بازتاب می‌دادند. 🔶روشنگری و رمانتیسم: دوران روشنگری به سمت عقل و مشاهده تجربی حرکت کرد. ایمانوئل کانت در کتاب "نقد قوه حکم" پیشنهاد کرد که زیبایی یک تجربه ذهنی است. کانت استدلال کرد که زیبایی از "بازی آزاد" قوای تخیل و فهم به وجود می‌آید و منجر به لذت بی‌طرفانه می‌شود. این بدین معنی است که قدردانی از زیبایی به ملاحظات عملی یا اخلاقی مرتبط نیست بلکه هدفی در خود است. دوره رمانتیسم علیه عقل‌گرایی روشنگری واکنش نشان داد و بر احساسات، فردگرایی و امر والا تأکید کرد. ادموند برک و فردریش شیلر به مفهوم رمانتیکی زیبایی کمک کردند. برک در کتاب "پژوهش فلسفی در مورد منشأ ایده‌های والا و زیبا" تفاوت بین والا که ترس و شگفتی را برمی‌انگیزد و زیبا که عشق و محبت را الهام می‌بخشد، را بیان کرد. شیلر در "نامه‌های آموزشی زیبایی انسان" زیبایی را به عنوان وسیله‌ای برای دستیابی به آزادی و هماهنگی می‌دانست که جنبه‌های حسی و عقلانی طبیعت انسانی را آشتی می‌دهد. 🔶دیدگاه‌های مدرن و معاصر: در دوران مدرن، نظریه‌های زیبایی در هنر متنوع‌تر و پیچیده‌تر شده‌اند. آرتور شوپنهاور و فریدریش نیچه دیدگاه‌های متفاوتی ارائه دادند. شوپنهاور در کتاب "جهان به عنوان اراده و بازنمایی" زیبایی را راهی برای فراتر رفتن از رنج ذاتی وضعیت انسانی می‌دانست. هنر برای شوپنهاور، یک لحظه گریز از اراده ارائه می‌دهد و نگاهی به تأمل خالص و بی‌طرفانه می‌دهد. نیچه، از سوی دیگر، نظریه‌های سنتی زیبایی را به چالش کشید. در "تولد تراژدی"، او بر دوگانگی اصول آپولونی و دیونیسی تأکید کرد. آپولونی نمایانگر نظم، هماهنگی و زیبایی است، در حالی که دیونیسی تجسم هرج و مرج، شور و امر والا است. برای نیچه، زیبایی واقعی در هنر از تنش و تعامل بین این نیروهای متضاد ناشی می‌شود. در قرن بیستم، جان دیویی و کلایو بل دیدگاه‌های جدیدی در مورد زیبایی در هنر ارائه دادند. دیویی در "هنر به عنوان تجربه" استدلال کرد که زیبایی یک کیفیت ذاتی نیست بلکه از تعامل بین بیننده و اثر هنری ناشی می‌شود. هنر یک تجربه است که تمام فرد را درگیر می‌کند و زیبایی در فرایند پویا ادراک و قدردانی یافت می‌شود. 🌺[🌺 🆔https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

✳️ تأثیر پذیری سهراب سپهری از نیما ✳️ احمد افرادی ❇️ بخش : سه همین معنا، در شعر« سپیده» نیز، مشهود است: درهم دویده سایه و روشن لغزان میان خرمن دوده [ دود؟] نیما، در برخی شعر هایش( به مناسبت) از صوت استفاده می کند: دینگ دانگ... چه صداست... کی مرده / کی به جاست؟ ( نیماـ ناقوس) سپهری هم ، همین شگرد را در شعرش به کار می بندد: دنگ ! ...دنگ !... ساعت گیج زمان در شب عمر دنگ ! ...دنگ !... ... لحظه ها می گذرد. ( دنگ ) برشی از شعر « سراب »، فضای وهم آلود شعر ِ « شب پا» ی نیما را تداعی می کند: در پس پرده ای از گرد و غبار نقطه ای لرزد از دور سیاه چشم اگر پیش رود می بیند آدمی هست که می پوید راه ( سپهری، سراب) ----------------------- واژگان آشنای نیما، به کار رفته در شعرهای سپهری نیما، در راستای آشنایی زدایی، صفت « خراب» را به جای « محل خراب ، یا خرابی» به کار می گیرد: 1ـــ خراب : برق سياه تابَش ، تصويري از خراب در چشم ميکشاند ( نیما، « ری را») سپهری هم، ظاهراً از همین شگرد بهره می برد: آبادی ام ملول شد از صحبت زوال بانگ سرور در دلم افسرد، کز نخست تصویر جغد، زیب ِ تن این خراب بود. ( سپهری، شعر «خراب») به نظر می رسد که منظور سپهری از « تن این خراب» ، «آبادی» است که دچار ویرانی و زوال شده است. این واژه ، گاه، در زبان محاوره هم به کار می رود: « من خرابتم = کشته و مرده ات هستم» نیما، در شعر « خانه ام ابری ست»، ظاهراً، « خُرد و خراب و مست » را به یک معنا ( پریشان ، بی خویش ، از خود بیخود، به هم ریخته) می گیرد : از فراز گردنه خرد و خراب و مست باد می پیچد یکسره دنیا خراب از او و حواس من ( خانه ام ابری ست) شعر « خانه ام ابری ست»، از زیباترین شعر های نیما است. در مورد واژه ی « خراب» و کاربردش در این شعر نیما، بسیار بیش از این ها می توان گفت که جایش در این فضای تنگ نیست. 2 ــ آبنوس : صبحگاهان که بسته می ماند ماهی آبنوس در زنجیر ( نیما، « خنده ی سرد») همپای رقص نازک نی زار مرداب می گشاید چشم تر سپید. خطی ز نور روی سیاهی است: گویی بر آبنوس درخشد زر سپید ( سپهری، «سپیده») 3 ـــ غبارآلود: او نشان از روز بیدار ظفرمندی است. با نهان تنگنای زندگانی دست دارد. از عروق زخمدار این غبارآلوده ره، تصویر بگرفته. ( نیما، « مرغ آمین » ) نقش های رفته را باز آورد با خود غبار آلود ( سپهری، « جان گرفته»)             4 اجاق سرد: مانده از شب های دورادور بر مسیر خامش جنگل سنگچینی از اجاقی خرد اندرو خاکستر سردی ( نیما، « اجاق سرد» ) دیرگاهی ماند اجاقم سرد و چراغم بی نصیب از نور ( سپهری، « روشن شب») 5ـ شب اِستاده است: هست شب همچو ورم کرده تنی ، سخت در اِستاده هوا ( نیما، « هست شب») شب ایستاده است خیره نگاه او بر چار چوب پنجره ی من . ( سپهری، « نایاب») 6 ــ گریه ساز کردن ــ قصه ساز کردن: ای گل ! به خنده لب مگشا کافتی است باد وای شمع ! گریه ساز کن آمد شب وظَلَم ( نیما، « الرثا ء ») فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی (سپهری،«غمی غمناک») 7 ـ دل افسرده : این، زبانِ دلْ افسردگان است، نه زبانِ پیِ نام خیزان، گوی در دل نگیرد کسش هیچ. ما که در این جهانیم سوزان ( نیما ، « افسانه») می تراود ز لبم قصه ی سرد دلم افسرده در این تنگ غروب ( سپهری، «رو به غروب» ) پایان https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

✳️ تأثیر پذیری سهراب سپهری از نیما ✳️ احمد افرادی ❇️ بخش : یک ❇️ در نگاهی کلی به مجموعه شعرهای سهراب سپهری ( در ربط با قالب شعر) چهارگرایش و رویکرد می بینیم: رویکرد نخست، با سرودن شعرهای نیمایی ، در کتاب « مرگ رنگ» آغاز می شود. سپهری در دو مجموعه ی بعدی («زندگی خواب ها» و « آوار آفتاب) عروض نیمایی را رها می کند و به شعر بی وزن ( شعر سپید) روی می آورد.لازم به توضیح است که در دفتر سوم ( « آوار آفتاب ،1340» )، افزون بر شعرهای بی وزن ، شعر موزون ِ« گل آینه» ( در عروض نیمایی ) و سه شعر « روزنه ای به رنگ» ، « غبار لبخند» و « میوه ی تاریک» ( که در وزن « فاعلاتن فاعلاتن فاعلن » سروده شده اند) نیز دیده می شود : شبنم مهتاب می بارد. دشت، سرشار از بخار آبی گل های نیلوفر.... ( گل آینه) و : باغ باران خورده می نوشید نور لرزشی در سبزه های تر دوید: او به باغ آمد، درونش تابناک سایه اش در زیر و بم ها ناپدید... ( میوه ی تاریک) ◀️ دربرخی سطرها و یا درون برخی سطرهای شعرهای « سپید» ِ این دفتر، گاه نوعی موسیقی جلوه می کند: در سرای ما زمزمه ای، در کوچه ی ما آوازی نیست. ... پرده ی ما، در وحشت نوسان خشکیده است... ( ای همه سیما ها) و یا : تهی بود و نسیمی. سیاهی بود و ستاره ای. هستی بود و زمزمه ای لب بود و نیایشی ...                     ( سپهری، «محراب») ◀️ مرحله ی سوم شاعری سپهری را در دفتر « شرق اندوه» می بینیم. در شعرهای این کتاب ، نوعی وزن ابداعی دیده می شود: بالا رو، بالا رو. بند ِ نگه بشکن، وهم ِ سیه بشکن. ــ آمده ام، آمده ام، بوی دگر می شنوم، باد دگر می گذرد. ...                       ( شعر« تا») و یا : از خانه بدر، از کوچه برون، تنهایی ما سوی خدا می رفت. در جاده، درختان سبز، گل ها وا، شیطان نگران : اندیشه خار آمد، و بیابان ، و سراب کوه آمد، و خواب. ...                                         ( شیطان هم ) نمونه ای دیگر : من رفته ، او رفته، ما بی ما شده بود. زیبایی تنها شده بود. هر رودی دریا هر بودی ، بودا شده بود                Bodhi           ◀️ دوره ی چهارم شاعری سپهری، با کتاب « صدای پای آب » آغاز می شود که ( صرف نظر از مضامین ) شامل شعرهای موزون ِ شبه نیمایی است. بدیهی است که « صدای پای آب » و شعرهای بعد از آن ( به دلیل اهمیت شان) نیازمند نگاهی جداگانه است. این یادداشت، به تأثیر پذیری سپهری از نیما، در مرحله ی نخست شاعری او نظر دارد. ◀️ پیشتر گفتم که دفتر « مرگ رنگ»، نخستین تجربه ی شاعری سهراب سپهری است شعرهای سپهری در این دفتر( از نظر فرم، ساخت و فضا) به شدت تحت تأثیر نیما است. سپهری، حتی در«چهارپاره» های این کتاب نیز( که فرم رایج آن دوره بوده است ) چه به لحاظ زبان و چه از نظر فضا، به نیما نظر دارد. گرچه درونمایه شعرهای سپهری ( اعم از سیاسی، اجتماعی و عاطفی) در کتاب « مرگ رنگ»، برآمده از تأثرات شاعر از محیط پیرامونش است، اما زبان شعر( چه به لحاظ وزن ، واژگان و حتی گرایش اغراق آمیز در به کار گیری قافیه ها) متأثر از نیما وعروض نیمایی است. ◀️ تأثیر پذیری شاعر از نیما در این کتاب ، تا جایی پیش می رود که رد پای شعرهای معروف نیما را ، جا به جا و به روشنی در آن می توان دید : شاخه ها پژمرده است سنگ ها افسرده است رود می نالد جغد می خواند غم بیامیخته با رنگ غروب می تراود ز لبم قصّه ی سرد: دلم افسرده در این تنگ غروب . (سپهری، « رو به غروب ») ◀️ همانطور که می بینیم، نه تنها وزن شعر، متأثر از افاعیل به کار رفته در شعر « مهتاب » نیما است، بلکه واژگان و ترکیبات نیز، همان واژگان و ترکیبات آشنای شعرهای نیما را تداعی می کند: می تراود، دل افسرده، بیامیخته ، با تنگ غروب، قصه ی سرد قافیه بندی شعر های این دفتر هم ، حساسیت نیما نسبت به قافیه را به یاد می آورد. نمونه ای دیگر : نسیم در رگ هر برگ می دود خاموش. نشسته در پس ِ هر صخره وحشتی به کمین. کشیده از پس یک سنگ، سوسماری سر. زخوف دره ی خاموش نهفته جنبش پیکر. به راه می نگرد سرد، خشک ، تلخ، غمین.     ( دره ی خاموش) ◀️ به کار گیری واژگان و ترکیبات شعرهای نیما ( از آن چه که در بالا نقل شده است) نه تنها اتفاقی نیست، بلکه، آگاهانه و ( گاه ) گرته برداری است. نمونه ای دیگر که در همان وزن شعر« مهتاب» سروده شده است: می خروشد دریا هیچکس نیست به ساحل پیدا. لکه ای نیست به دریا تاریک که شود قایق اگر آید نزدیک.        ( سرگذشت ) ◀️ نیما ، برای فاصله گیری از هنجارهای زبان معیار ( آشنایی زدایی) در نحو زبان تصرف می کرد. به عنوان نمونه، در سطری از شعر« اجاق سرد» می بینیم : همچنان کاندر غبار آلوده ی اندیشه های من، ملال انگیز اندیشه های من، ملال انگیز= اندیشه های ملال انگیز من https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

‍ ‍ ‍ ‍ ‍☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲۳ تیر سالروز درگذشت مهدی حمیدی‌ شیرازی (زاده ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۳ شیراز -- درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۶۵ تهران) ادیب، شاعر و مترجم او در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی دکترا گرفت و در دانشکده الهیات به‌ تدریس مشغول شد و سالها نیز در دانشگاه تهران به‌تدریس زبان و آادبیات فارسی پرداخت. دهه نخست زندگی شاعرانه‌اش در رویاهای جوانی گذشت و موضوعات شعرش عشق و غزل بود و تمایل روشنی به‌سبک خراسانی نشان داشت و نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۲۱ با عنوان «از یاد رفته» منتشر کرد که همه در قالب غزل بود. وی شاعری بود که در جبهه مخالف نیمایوشیج و نوگرایان ایستاد و در پایان سال ۱۳۲۱ دومین دفتر شعرش را به‌نام «عصیان» به‌چاپ رساند. در سال ۱۳۲۴ قصیده «مصاحبه با نیما پیشوای نوپردازان» را منتشر کرد که در جبهه شعرای کلاسیک و مخالفان نیمایوشیج او را در صف نخست قرار داد. پس از شهریور ۱۳۲۰ با قصاید حماسی‌وار پیرامون شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی ایران و در حمله به اشغالگران بیگانه و جدایی‌خواهان آذربایجان، مورد توجه خاص و عام واقع شد و به او لقب «شاعر ملی» داده بودند. پس از سال ۱۳۲۴ تدریجاً گرایشی به‌مضامین اجتماعی و وطنی و تاریخی پیدا کرد و از دفترهای شعر این دوره از کار و شاعری وی، مجموعه سالهای سیاه بیشتر حاوی اشعار وطنی، سیاسی و انتقادی و طلسم شکسته شامل اشعاری در شیوه‌های نو است . زمزمه بهشت مراحل برتری از پختگی شعر او را نشان داد و او را از استادان شعر در روزگار خود معرفی کرد. شعر معروف "شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد" سروده اوست و عباس مهرپویا آن را به‌زیبایی خوانده است. آرامگاه وی در حافظیه شیراز است. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #مهدی_حمیدی_شیرازی
إظهار الكل...
attach 📎

‍ ‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۲۳ تیر سالروز درگذشت مریم میرزاخانی (زاده ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران -- درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۹۶ امریکا) ریاضیدان و استاد دانشگاه او در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های ۱۹۹۴ "هنگ‌کنگ" و ۱۹۹۵ "کانادا" شد و در آن سال به‌ عنوان نخستین دانش‌آموز ایرانی، نمره کامل را به‌دست آورد. وی نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت و به‌ تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت و نخستین دانش‌آموز ایرانی بود که دو سال مدال طلا گرفت. در سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکتری در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مک‌مولن، از برندگان مدال فیلدز، گرفت. از مریم میرزاخانی به‌ عنوان یکی از ده ذهن جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد. او برنده جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ و جایزه کلی شد و از ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۷ "اول سپتامبر ۲۰۰۸" در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات شد. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود. در سال ۱۹۹۹ موفق شد راه‌حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند. ریاضیدانان مدت‌های طولانی است که به‌ دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمز‌های جایگزین فرم‌های هندسی هذلولوی بوده‌اند و در این میان وی در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به‌سوی دست یافتن به راه‌حلی روشن در اختیار داشت. او در سال ۲۰۰۹ به‌خاطر دستاوردهایش در ریاضیات برنده جایزه بلومنتال شد. نامگذاری‌های افتخاری: * به افتخار پروفسور میرزاخانی دانشمند ایرانی کتابخانه اصلی دانشکده ریاضیات شریف به‌نام ایشان نامگذاری شده‌است. * ساختمان آمفی‌تئاتر و کتابخانه دبیرستان فرزانگان ۱ تهران به افتخار وی، دانش‌آموخته این مرکز، به‌ساختمان پروفسور مریم میرزاخانی تغییر یافت. * خانه ریاضیات اصفهان، به افتخار این دانشمند بلندپایه ایرانی، نامگذاری شد. خارج از ایران : * در ۲ فوریه ۲۰۱۸ استلاجیک، شرکتی فعال در زمینه تصویربرداری و تحلیل دیدبانی زمین، میکروماهواره‌ای از سری گنوست را به‌فضا پرتاب کرد که به افتخار مریم میرزاخانی نام‌گذاری شده بود. * سیارک ۳۲۱۳۵۷ میرزاخانی به‌یاد او نامگذاری شد. نامگذاری افتخاری رسمی توسط مرکز بررسی ریزسیاره‌ها منتشر شد. * زادروز مریم میرزاخانی ۲۲ اردیبهشت "۱۲ مه" از سوی اتحادیه بین‌المللی انجمن‌های ریاضی جهان با پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران به‌عنوان روز جهانی زن در ریاضیات نامگذاری شد. * در چهارم نوامبر ۲۰۱۹ بنیاد جایزه بریکترو اعلام کرد که جایزه جدیدی به‌نام  مریم میرزاخانی مرزهای‌نو را ایجاد کردند که به‌زنان پیشتاز در علم ریاضی تقدیم خواهد شد. این جایزه به‌مبلغ ۵۰٬۰۰۰ دلار هرساله به‌زنان ریاضیدان تازه‌کار که دکترای خود را در دوسال قبل از تقدیم جایزه گرفته‌اند پرداخت می‌شود. * در ۸ مارس و به‌مناسبت روز زن، نام «مریم میرزاخانی» دانشمند ایرانی به پیشنهاد دانشجویان «دانشگاه فنی برلین» بر یکی از خیابان‌های این شهر گذاشته شد. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #مریم_میرزاخانی
إظهار الكل...
attach 📎

Repost from azerbaycanvatanim
پاره: تيكهTikə-، تيكه‌مTikəm- پارو: كوره‌كKürək- پاسپورت: گئچيشگهGeçişgə - پاسخ گفتن: يانيتلاماقYanıtlamaq - پاسخ: يانيتYanıt- پانسيون: ياتيليYatılı- پانل ديواري: دورباخ-Durbax پايتخت: باشكند-Başkənd پتانسيل: گيزيل-Gizil پخش كردن: يايماق-Yaymaq پدر: آتا- Ata پدرسالار: آتااركيل-Ataərkil پديده (درك كردني): گؤرونگو-Görüngü پديده: اولونتو-Oluntu پرتگاه: اوچوروم-Uçurum پرفورمانس: ائديم-Edim پرنسيب: ايلكهİlkə- پروسس: سوره‌جSürəc- پروسه: سوره‌ج- Sürəc پروفيل: يانايYanay- پريوديك: سوره‌لي Sürəli- پزشك: ساغين-Sağın ، ساغالتمان Sağaltman- پزشكي: اونوم-Onum پست اكسپرس: چاپار يام-Çapar yam پست خالي (براي استخدام): بوشالقي-Boşalqı پست كردن: ياملاماق-Yamlamaq پستچي: يامچي-Yamçı پستخانه: يام-Yam، يام ائويYamevi پسوند: سون‌اكSonək- پشتگرم: آرخايين-Arxayın پلاتفرم: سككي-Səkki پلاكارت: يازاس-Yazas پنج شنبه: اورتاگون-Ortagün پودر: توزاقTozaq - پوره: ازمهƏzmə - پوستين: كوركKürk- پوشه: قوولوقQovluq - پول خرد: بؤلونگه‌ن آخچا- Bölüngən Aqça پول: آخچا- Axça پولي: آخچالي-Axçalı پوئما: قوشاق-Qoşaq پيامك: ائلگي-Elgi پيدا كردن چيز گمشده: تاپماقTapmaq- پيدا كردن: بولماقBulmaq- پيروز: اوتقانUtqan- پيروزي: اوتقوUtqu- ، اوتوم @azerbaycanvatanim
إظهار الكل...
🌺🌸🌸🌺 به نام خدا تعداد ۴ جلد ماهنامه ی اوزان مخصوص منطقه ی قاراقان به قیمت ۸۰۰۰۰تومان موجود می باشد اگر کسی خواهان خرید است اطلاع بدهد . 🌸🌺🌸🌺
إظهار الكل...
Repost from azerbaycanvatanim
☑️برخی از واژگان نظامی ✅ سرباز:   قیزیل باش سرباز پیاده:   قاراچی نگهبان:   کئشیک دژبان:   قورقانچی آجودان:   آغا یاماغی سرجوخه:   اون باشی گروهبان:   ار باشی سرگروهبان:   وکیل باشی استوار:   سیرا باشی خمپاره انداز :   اوتوز باشی ستوان:   اللی باشی" افسر:   سوبای سروان:   یوزباشی سرگرد:   باشقورد سرهنگ:  مین باشی-بیگ باشی سرتیپ:   مین بای سردار:   پاشا ارتشبد:   اوردو بیگی سرلشگر:   امیرتومان ارتشتار:   اوردوچوی اطلاعات ارتش:   قارا قولاق فرمانده توپخانه:   آتاش بیگ ستاد ارتش:   گئنل قورمای سواره نظام:   قاراخیل نیروهای مسلح:   قورالتای نیروهای زمینی:   قارا قوشون نیروهای هوایی:   اوچاق قوشون نیروهای دریایی:   دنیز قوشون ارتش:   اوردو-قوشون ارتشی:   اوردوچو ارتش سرخ:   قیزیل اوردو ارتش مردمی:   قاراقوشون-قارا چور پادگان:   ساخلوو اردوگاه:   قوران سردسته:   قول باشی گروهان:   بولوک گردان:   قوردان تیپ:   مینلیک-توغای-تیپ لشگر:   تومان توپ:   توپ قاضی نظامی:   توتوق . @azerbaycanvatanim
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
🌺🌸🌺🌸🌺🌸 قرآن کریم به خط الیاس امیرحسنی دراین پنج شنبه ودر ایام محرم برای شادی ارواح تمام مومنین و مومنات ،علما و شهدا و صلحاومعلمان مرحوم ،بی وارث و بد وارث آیات فوق را با فاتحه ای قرائت نماییم . 🌸🌺🌸🌺🌸
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.