محمد مهدی فاطمی صدر

پنجاه و چند نفر در گردان تکاور در حلب بودیم. لباس نظامی استحقاقی آمد؛ هشت دست. فرمان‌ده لشکر قم خودش با لباس‌ها آمد: هر کس بیش‌تر احتیاج دارد بر دارد. خجالت کشیدم بردارم؛ امام جماعت گردان بودم. پشت جبهه در طهران دولت تعلیق پی بستن با امریکا بود و باوری به جنگ در سوریه نداشت...

حاج احمد متوسلیان دندان کرم‌خورده بود؛ حاج قاسم سلیمانی موی دماغ بود. چهل سال است که ادبیات قاعدین در باره‌ی مجاهدین هم‌آن است که بود‌...

حاج قاسم که زنده بود ابطال‌طلب‌های قبله‌فروش ایرانی به او می‌گفتند: نیروی زمینی روسیه؛ حاج قاسم شهید که شد هم‌آن‌ها به او می‌گویند: موی دماغ امریکا؛ بی‌حیاها...

حاج قاسم موی دماغ امریکا نبود. شما بند پوتین حاج قاسم نیستید...

شورای نگه‌بان نگه‌بان چه است؟ یا چه...

حاج قاسم اگر موی دماغ شما نبود که برای کت‌بسته تحویل دادن سربازانش پی تصویب فتف نبودید؛ آن‌ها هم موی دماغ اسرائیل و امریکایند...

مشاوران سعید جمهور، به هر دلیل، پویش انتخاباتی او را روی خط وحدت سازمان داده‌اند و نه دعوت. هم‌این است که او به طور عمده پدآفند می‌کند و نه آفند؛ و ما منتظر لحظه‌هایی استیم که خودش بشود و محکم به خط حریف بزند...

یک ایران دعوت؟ دعوت به چه؟ به وحدت؟ یا چه...

درستش آن است که شورای نگه‌بان از نام‌زدهای انتخابات در حکومت اسلامی مصاحبه‌ی فقهی بگیرد؛ این اگر نمی‌شود دست کم امتحان منطق صورت بگیرد...

می‌گویند: اقتصاد مقا‌ومتی اقتصاد در قفس است؛ مقا‌ومت را قفس می‌دانند؛ چپ‌های راست‌پیچ با زیرپوش سپید تسلیم به ابلیس سر دست...