cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

زیر انگشت‌های تشریح

کانال شعر رحمت رسولی‌مقدم منتقد پایگاه نقد شعر خانه‌ی کتاب ۱. مجموعه شعر 《زاویه》/ نشر ایهام ۲.مجموعه شعر 《زیر انگشت های تشریح》/ نشر ایهام خرید اینترنتی از سایت نبض هنر و سی‌بوک ۳. مجوعه شعر 《 به دختران تعلق》/ نشر ایهام Instagram: @rasooli_moghaddam

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
521
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-57 أيام
-1430 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from چامه نویس
و امشب صدها بار این چندکلمه از تک‌گویی کوفتی مکبث رو خوندم و شنیدم: "به چنگم نیستی اما همچنان به پیش چشمم هستی؟! ای رویای شوم به چشم درمی‌آیی اما به چنگ نه؟! می‌بینمت..." و بعد افتادم یاد این تکه از شعر دوست عزیز #رحمت_اله_رسولی_مقدم : "دروغ‌های مقدّس تر درخت‌های حنا دارند" شبتون خوش @chame_nevis
إظهار الكل...
👍 2
Repost from چامه نویس
سرنگ آبی آیاتت به خون تشنه‌لبان سرخ است و رنگ آبی آیاتت درون آب روان سرخ است دروغ‌های مقدّس‌تر درخت‌های حنا دارند #رحمت_اله_رسولی_مقدم @chame_nevis
إظهار الكل...
👍 2🔥 1
01:00
Video unavailableShow in Telegram
#حسین_علیزاده درباره #حسن_کسایی می‌گوید: «می‌گفتیم نی‌اش خوب است که هم‌چین صدایی می‌دهد. یک کاغذی را لوله کرد گرفت لای دندان، همان صدا آمد؛ گذاشت کنار، ناخن گذاشت لای دندان باز همان صدا آمد. کسایی خودش نی بود.» 🆔️@rasooli_moghaddam
إظهار الكل...
1.19 MB
4👍 2👏 2
Photo unavailableShow in Telegram
دائم زمینه در حرکت بود و من نیمه‌ی سیاه زمین بودم حالا که هست اینم و می‌دانم وقتی نبود نیز همین بودم #رحمت_اله_رسولی_مقدم 🆔️@rasooli_moghaddam
إظهار الكل...
4👏 3👍 2🔥 2
Photo unavailableShow in Telegram
تدریج، سیر تلخ فراموش‌کردن است تدریج رنگ‌باختن بی‌درنگ‌هاست تدریج مرگ آرزوی صاف‌وساده‌هاست تدریج زنده‌ماندن آدم‌زرنگ‌هاست #از_آدمی_که_درد_جنون_دارد #رحمت_اله_رسولی_مقدم 🆔️@rasooli_moghaddam
إظهار الكل...
8👏 1
00:49
Video unavailableShow in Telegram
دخترای قشنگم از پایه‌ی چهارم یکی از دبستان‌های شهرستان کلاله استان گلستان، یکی از زیباترین تبریک تولدها رو برام رقم زدن. زیبایی تمام‌تر در حفظ و همخوانی یکی از غزل‌های دفتر #زیر_انگشت_های_تشریح است. این کار و این آموزش به‌روز، فقط از عهده‌ی آموزگاری شاعر و آقا به نام #حسینعلی_کریمی_نسب برمیاد که دانش‌آموزاشو با شعر و غزل شیرین پارسی، دهان و جان بیامیزه و بیاموزه. خوشا اون بچه‌ها به این آموزگار، و خوشا من به این معلم و این دخترای قند و شیرین، بماند از این دریچه به روزهای روشن. #تولد #دبستان #دخترانه #شعر #غزل #شاعر #آموزگار #حسینعلی_کریمی_نسب #رحمت_اله_رسولی_مقدم 🆔️@rasooli_moghaddam
إظهار الكل...
1.96 MB
14👏 2🔥 1
رگ‌ها بریده‌اند و زمین سرخ است خون رفته از مسیر خودش بیرون خون راه رفته است و  روایت را برده به سمت شستن خون با خون جنگ بقاست، جنگ بقا این است جنگ بقا، نبرد سیاسی نیست حق و حقوق ذاتی و انسانی موضوع درس زیست‌شناسی نیست #رحمت_اله_رسولی_مقدم 🆔️@rasooli_moghaddam
إظهار الكل...
👏 6
Repost from چامه نویس
بیکس میگفت هر شادی که میپوشم استین هایش بلند است یا کوتاه یا به تنم گشاد است یا تنگ و هر غمی که میپوشم انگار دقیقا برای تن من دوخته شده است @chame_nevis
إظهار الكل...
👍 4😢 4
Repost from سعید مبشر
امشب رحمت‌اله رسولی‌مقدم قم بود. با مصطفی هاشمی و علی فرزانه‌موحد رفتیم دیدنش. نشستیم چای خوردیم و طبعا درباره‌ی شعر و حواشی‌اش حرف زدیم. هر چقدر صحبت از خود شعر شیرین و خواستنی‌ است، مسائل شعر زخم و رنج و درد است. اینکه صاحبان اصلی شعر اغلب منزوی هستند و کار دست نااهلان و نامحرمان است. از علتِ ادامه‌دادنمان حرف زدیم. چرا در این فضای تیره‌ و تاریک باید نوشت؟ وقتی بالای منبرِ شعر آدم‌های بی‌ربط نشسته‌اند و گوشِ مخاطب عام هم به دهان آنهاست. شعر برای شاعر واقعی در این زمانه حاصلی جز خونِ دل‌ ندارد. همه‌چیز به طرز ترسناکی فِیک است. تقلبی است. از کرور کرور جلسه‌ی شعر دولتی یک شعر خوب در نمی‌آید و ده‌ها و صدها شعر عالی در پستو خاک می‌خورد. آدمی که در این فضا هم‌چنان به نوشتن پافشاری می‌کند چه دلیل محکمی دارد؟ چرا بنویسد؟ جز تعهد به واقعیت و عشق به کلمه چه چیز آدم را نگه می‌دارد؟ نگه می‌دارد که ادامه بدهد. رحمت حرف خوبی زد. گفت سعید باید بنویسد حتی اگر مخاطبش فقط من هستم و من باید بنویسم حتی اگر مخاطبم فقط سعید است. به‌نظرم در یک سیاه‌چاله‌ی بزرگ فرهنگی سقوط کرده‌ایم و "تنها یک خدا می‌تواند ما را نجات دهد"* *جمله‌ای معروف از هایدگر فیلسوف آلمانی. @saeid_mobasher_71
إظهار الكل...
👍 5🔥 1
Repost from سعید مبشر
امشب رحمت‌اله رسولی‌مقدم قم بود. با مصطفی هاشمی و علی فرزانه‌موحد رفتیم دیدنش. نشستیم چای خوردیم و طبعا درباره‌ی شعر و حواشی‌اش حرف زدیم. هر چقدر صحبت از خود شعر شیرین و خواستنی‌ است، مسائل شعر زخم و رنج و درد است. اینکه صاحبان اصلی شعر اغلب منزوی هستند و کار دست نااهلان و نامحرمان است. از علتِ ادامه‌دادنمان حرف زدیم. چرا در این فضای تیره‌ و تاریک باید نوشت؟ وقتی بالای منبرِ شعر آدم‌های بی‌ربط نشسته‌اند و گوشِ مخاطب عام هم به دهان آنهاست. شعر برای شاعر واقعی در این زمانه حاصلی جز خونِ دل‌ ندارد. همه‌چیز به طرز ترسناکی فِیک است. تقلبی است. از کرور کرور جلسه‌ی شعر دولتی یک شعر خوب در نمی‌آید و ده‌ها و صدها شعر عالی در پستو خاک می‌خورد. آدمی که در این فضا هم‌چنان به نوشتن پافشاری می‌کند چه دلیل محکمی دارد؟ چرا بنویسد؟ جز تعهد به واقعیت و عشق به کلمه چه چیز آدم را نگه می‌دارد؟ نگه می‌دارد که ادامه بدهد. رحمت حرف خوبی زد. گفت سعید باید بنویسد حتی اگر مخاطبش فقط من هستم و من باید بنویسم حتی اگر مخاطبم فقط سعید است. به‌نظرم در یک سیاه‌چاله‌ی بزرگ فرهنگی سقوط کرده‌ایم و "تنها یک خدا می‌تواند ما را نجات دهد"* *جمله‌ای معروف از هایدگر فیلسوف آلمانی. @saeid_mobasher_71
إظهار الكل...