کانال آگاهی اجتماعی
رحیم زایرکعبه، دکترای جامعهشناسی https://t.me/rahimzayer
إظهار المزيد465
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+17 أيام
+630 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
دلایل موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات!
مهران صولتی
انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری جامعه ایران را دوشقه کرده و گفتوگوهای فراوانی را موجب شده است.
فارغ از افرادی که با رویکردی مناسکی به انتخابات مینگرند و همواره در آن شرکت میکنند این رویداد بیشتر به اختلاف نظر میان شهروندانی دامن زده است که سال ۹۶ برای آخرین بار در انتخابات شرکت کردهاند. اما تایید صلاحیت مسعود پزشکیان به شقاقی مجال بروز داده که در سه انتخابات پیشین پنهان مانده بود بیشتر از آنرو که برای بسیاری عدم شرکت در آنها بدیهی به نظر میرسید.
تا اینجای کار اما شاید بتوان دلایل موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات آینده را به شرح زیر فهرست کرد:
چرا در انتخابات شرکت میکنم؟
شرکت در انتخابات به معنای باز کردن فضایی برای تنفس جامعه مدنی است.
شرکت گسترده و پیروزی متعاقب آن موجب تزریق امید و انگیزه برای تداوم فعالیتهای سیاسی، مدنی و توسعهای است.
مشارکت در انتخابات به معنای پایان دادن به احساس تحقیرشدگی ذیل حکمرانی نابلدان است.
شرکت مانع از به قدرت رسیدن توهمفروشان، خیال پردازان، و فرصت سوزان میشود.
مشارکت و پیروزی نامزد اصلاح طلبان موجب ورود متخصصان به بدنه بروکراسی میشود.
شرکت در انتخابات و پیروزی پزشکیان موجب کند شدن روند پرشتاب مهاجرت نخبگان میشود.
مشارکت و پیروزی نامزد اصلاحطلبان موجب تغییر فضای سنگین جهانی منجر به تحریم علیه ایران میشود.
شرکت و پیروزی موجب تقویت همافزایی جامعه و حکومت در مسیر توسعه میشود.
هرگونه تحول در شیوه حکمرانی منوط به ایجاد شکاف در ساخت قدرت و حضور میانهروها در آن میباشد.
رای ندادن کنشی سلبی، انفعالی و فاقد افقگشایی برای آینده است و در پنج سال گذشته دستاورد ملموسی در پی نداشته است.
چرا در انتخابات شرکت نمیکنم؟
شرکت در انتخابات موجب مشروعیت بخشی به حکومت میشود.
حکومت مشارکت در انتخابات را مصادره به مطلوب در راستای منافع خود میکند.
شرکت موجب تجدید حس فریبخوردگی در رای دهندگان میشود.
رئیس جمهور قدرت انجام تغییرات معنادار را ندارد.
سیاستگذاری کلان کشور در حیطه اختیارات رئیس جمهور نیست.
شرکت کردن موجب هدر رفتن خون معترضان جنبش زن، زندگی، آزادی میشود.
پیروزی پزشکیان موجب طولانی شدن عمر جمهوری اسلامی میشود.
پیروزی نامزد اصلاح طلبان موجب کاهش فشارهای جهانی بر جمهوری اسلامی میشود.
https://t.me/rahimzayer
Photo unavailableShow in Telegram
بیا طبیبم که دیگران نمی توانند دردم را درمان کنند.
https://t.me/rahimzayer
Photo unavailableShow in Telegram
.
نامزدها درباره ۲۴ مسأله مهم جامعه چه دیدگاهی دارند؟
اینفوگرافیک بالا بهما کمک میکند تا با مواضع نامزدهای این دوره انتخابات بیشتر آشنا شویم.
اطلاعات اینفوگرافیک از موضعگیری شش نامزد انتخابات ریاستجمهوری برداشت شده و اگرچه احتمال خطا وجود دارد اما با اطمینان زیاد نتیجه جهتگیری نامزدها درباره ۲۴ موضوع مهم جامعه امروز ایران است./
تجارتنیوز
https://t.me/rahimzayer
👍 2
چرا برخی برای شرکت در انتخابات، تردید دارند؟
رحیم زایرکعبه- دکترای جامعه شناسی
۱. مهندسی انتخاباتی حاکمیت
در این نوشته، منظور از حاکمیت همان هسته سخت قدرت است که در تحولات انتخاباتی تغییر نمیکند و ثابت میماند؛ در حالی که پوسته قدرت، مدام تغییر کرده و ثابت نیست. در انتخابات ریاست جمهوری 1403 برخی از افراد با وجود آنکه علاقمندند در انتخابات شرکت کرده و به دکتر مسعود پزشکیان به عنوان نامزد اصلاح طلب رای دهند، اما برای شرکت در انتخابات دچار تردیدند. زیرا آنان تایید صلاحیت پزشکیان از سوی حاکمیت را نوعی بازی و مهندسی میدانند. به این معنی که آنان احساس میکنند حاکمیت با انجام چنین کاری سعی دارد مشارکت انتخاباتی را بالا ببرد و عدم مشروعیتی که خصوصاً در اعتراضات جنبش زن، زندگی و آزادی به آن دچار شده بود را از بین ببرد. آنان باور دارند حاکمیت با جلب نظر افکار عمومیمیخواهد از جامعه معترض، رای اعتماد مجدد بگیرد. آنان معتقدند حاکمیت برنامه انتخابات را طوری به جلو میبرد که از صندوق رای، پزشکیان بیرون نمیآید. سپس حاکمیت برای دیگر کشورها خصوصا کشورهای دموکراتیک، پُز میدهد که نظام جمهوری اسلامی، نظامیمشروع و دموکراتیک است. چرا که رییس جهمورش برآمده از انتخاباتی، رقابتی است.
هر چند این استدلال از یک جنبه، میتواند درست و بجا باشد، اما از جنبه دیگر چنین نیست. زیرا هسته سخت قدرت با تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به این نتیجه دست یافته است که نمیتوان به نامزدی(میرحسین موسوی) صلاحیت داد و سپس عدم پیروزی و نبود تقلب را به راحتی برای طرفداران او توجیه نمود و گرفتار جنبش عظیم «رای من کو» نشد. بنابراین حاکمیت با کسب چنین تجربه ای هیچ گاه خود را وارد چنین بازی خطرناکی نمیکند و اگر ریاست جمهوری نامزد خاصی را صلاح نداند، از همان ابتدای کار، صلاحیت وی را رد میکند تا بیدلیل دچار گرفتار دردسرهای بزرگ و سنگین در آینده نشود. چنانکه امروزه حاکمیت دقیقا بر مبنای چنین نگرشی، احمدی نژاد را در مرحله احراز صلاحیت، قاطعانه و بدون هیچ ملاحظه ای، رد میکند.
استدلال دومیکه مرددین انتخاباتی دارند این است که آنان معتقدند حتی به فرض کسب قدرت از سوی پزشکیان، حاکمیت مانع اهداف و برنامههای اصلاحطلبانه او شده و نخواهد گذاشت که آنها عملی شود. به این ترتیب پزشکیان نه در سطح یک رییس جمهور بلکه به سطح یک کارگزار تنزل مییابد. این استدلال نیز در جای خود، درست است. اما با وجود درستی این استدلال باید توجه داشت که هرچند به قول علیرضا علویتبار، رئیسجمهور در نظام تصمیمگیری ایران تنها ۲۰درصد قدرت دارد، اما رئیسجمهور با همین قدرت کمتر میتواند حداقل مانع مهمیدر تحقق آسان تصمیمات، اهداف و منافع هسته سخت قدرت باشد. چنانکه سیدمحمد خاتمیدر زمان ریاست جمهوریاش توانست در روابط بینالمللی، سیاست تنشزدایی را در پیش گیرد و از تحمیل تحریمهای فلج کننده کشورهای غربی خصوصا آمریکا بر ایران که مورد نظر کاسبان تحریم بود، جلوگیری نماید.
از طرف دیگر اگر جامعه ایران را یک سیستم در نظر بگیریم قوه مجریه به عنوان یکی از اجزای مهم این سیستم میتواند حتی با ایجاد تغییرات کوچک موجب تغییرات بیشتر و حتی بزرگتر در دیگر اجزای سیستم باشد. چنانکه سیدمحمد خاتمیدر دوره ریاست جمهوری خود توانست با احیای شوراهای شهر و روستا قدم مهمیدر روند دموکراتیک سازی قدرت در ارکان دیگر نظام به وجود آورد.
با توجه به مطالب فوق میتوان در این قسمت چنین نتیجه گرفت که تایید صلاحیت پزشکیان نه صرفا یک تهدید و مهندسی انتخاباتی بلکه میتواند یک فرصت برای دمکراتیک سازی قدرت و بهبود وضعیت موجود باشد.
ادامه....
https://t.me/rahimzayer
👍 3
چرا برخی برای شرکت در انتخابات، تردید دارند؟
ادامه از صفحه ۱
۲. باور به نظریه توهم توطئه
اعتقاد به مهندسی انتخاباتی حاکمیت، ریشه در نظریه «توهم توطئه» دارد. منظور از این نظریه آنست که برخی افراد در پشت هر اتفاقی حتی اتفاقات ساده یک سری نیروهای شیطانی توطئهگر را نقشآفرین میدانند. البته نویسنده منکر وجود طراحی توطئه از سوی منابع قدرت نیست، اما اینکه ما به محض اینکه به تکه پارههایی از شواهد دست یابیم و بدون بررسی نقادانه و دقیق آنها به گونهای انعطافناپذیرآنها را مبنا قرار داده و به نتیجهگیری و صدور رای قاطع خود بپردازیم یا گاه همین شواهد تکه پاره و پراکنده را بیش از حد بزرگ کنیم، امری درست و عقلانی نیست. همچنین کاری علمیو عاقلانه نیست که ما به خاطر سختی و پیچیده بودن فرایند تعقل و تفکر، حرفهایی بزنیم که نه قابل اثبات باشند و نه قابل ابطال.
البته رایج بودن باور به نظریه توهم توطئه در کشورهایی مثل کشور ما میتواند ناشی از دو عامل باشد. نخست، عامل روان شناختی که بر مبنای آن در برخی افراد، حالات توهمیچون بیاعتمادی، بدگمانی و سوءظن نسبت به دیگران وجود دارد که آنان را مستعد استفاده از نظریه توهم توطئه میسازد. دوم، عامل جامعه شناختی است که شامل مواردی چون وجود بحرانها و نابسامانیهای اجتماعی و همچنین وجود رژیم سیاسی غیردمکراتیک است.
البته باید توجه داشت که باور به نظریه توهم توطئه صرفا مختص افراد و مردم جامعه نیست. چرا که سیاستمداران نیز مبتلا به چنین توهمیهستند. برای مثال آن سیاستمداری را در نظر بگیرید که در پشت هر پدیدهای، دست توطئهگر آمریکای جنایتکار و مستکبر را میبیند و به این ترتیب بر ضعفها و کاستی های خود سرپوش مینهد.
با توجه به مطالب فوق میتوان در این قسمت چنین نتیجه گرفت که اولا اعتقاد به مهندسی انتخاباتی حاکمیت، ریشه در نظریه «توهم توطئه» دارد. ثانیا با باور به نظریه توهم توطئه چیزی جز بدبینی و نفرت از مخالف و همچنین انفعال و سلب مسئولیت و عدم مشارکت به دست نخواهد آمد.
۳. مطلقاندیشی به جای نسبیاندیشی
مطلقاندیشی یعنی اینکه برخی افراد، پدیدهها و موضوعات را اموری مطلق، ایدهآل، ثابت، لایتغیر میدانند و آنها را به صورت فرازمانی، فرامکانی و فراموقعیتی تصور میکنند. این گونه افراد دارای انتظارات حداکثری هستند و تا آن انتظارات ایدهآلی و آرمانی آنان از نامزدهای انتخاباتی برآورده نشوند، حاضر به مشارکت در انتخابات نمیشوند. اینان انتظار دارند رییس جمهوری که به آن رای میدهند باید بتواند همه انتظارات ایدهآلی آنان را برآورده سازد. زیرا در غیر این صورت فردی سازشکار و خودفروخته است. آنان به دلیل کمالگرایی و ایدهآل اندیشی نمیتوانند به راحتی یک نامزد انتخاباتی را قبول کنند. انتظارات این گونه افراد از یک نامزد انتخاباتی بدون نظر گرفتن موقعیتها و شرایط موجود است. مثلا از دید این گونه افراد، پزشکیان باید در صورت کسب کرسی ریاست جمهوری بتواند در عرض چند ماه، تورم را تک رقمیسازد یا اینکه سریعا تحریمهای اقتصادی آمریکا و کشورهای غربی را برچیند. در حالی که به قول عباس عبدی باید به قضایا نه به صورت صفر و یک(صفر نشانگر وضعیت نامطلوب و یک نشانگر وضعیت مطلوب) بلکه باید به صورت صفر و صد نگاه کرد. باید علاوه بر نیمه خالی لیوان، نیمه پُر آن را نیز دید. باید به موضوعات با توجه به موقعیتها و شرایط خاص آن موضوع نگاه کرد و انتظار داشت.
در نهایت باید به یک نکته مهم توجه داشت و آن اینکه نباید چنین تصور کرد که تردید و عدم شرکت برخی از افراد در انتخابات صرفا ناشی از نوع نگرش و تعقل آنها است و در نتیجه میتوان با آوردن استدلال های عقلانی، آن افراد را قانع نمود. چرا که در فرایند تصمیمگیری انسانها علاوه بر قدرت عقل، نیروی احساس نیز تاثیر دارد. چنانکه گاهی ما آدمیان با وجود اینکه به لحاظ عقلانی، درستی یک پدیده را قبول میکنیم، اما به لحاظ احساسی و عاطفی نسبت به آن پدیده احساس مثبتی نداریم و در نتیجه از پذیرش آن خودداری میکنیم. برای مثال یک خریدار ماشین را در نظر بگیرد که با وجود اینکه میداند این ماشین به لحاظ کارکردی، بسیار کاراست، اما از خرید آن منصرف میشود، چرا که از رنگ ماشین خوشش نمیآید.
https://t.me/rahimzayer
👍 1
اخباری که از طریق رسانهها به دستِ ما میرسد، محصولِ فرایندیست که در آن اطلاعاتِ مختلف، تفکیک شده، و به طرقِ مخصوص، و اغلب برای یک مقصودِ خاص، بیان میشوند. رویدادهای واقعی منحصر به فرد هستند؛ این گزارشِ آنهاست که باعثِ قرار گرفتنشان در طبقهبندیهای مختلف و شکل دادن به برداشت و تفسیرِ ما از آنها میشود.
خودآموز فلسفه
مل تامپسون
https://t.me/rahimzayer
👍 1
روسیه خشمگین از کاندیداتوری پزشکیان
رضا ولدبیگی
در انتخابات ۱۴۰۰ روسیه با استقبال خاص از رئیسی و مواضع جانبدارانه خبرگزاری اسپوتنیک در آن زمان چنان پر رنگ بود که در بسیاری تحلیلهای شبکه های معتر موضوع منعکس میشد و نگارنده در میانه انتخابات ۱۴۰۰ یادداشتی با عنوان " آقای پوتین از جان ملت ایران چه میخواهی " منتشر کرد . روسیه نشان داد ضمن دخالت در امور داخلی ایران ضعیف ترین و پر حاشیه ترین فرد را برای انتخابات ریاست جمهوری ترجیح میدهد .
در مراودات دیپلماتیک با کشورهای خارجی ضعف شخصی مقامات تبدیل به نقطه ضعف و عامل امتیازدهی در مذاکرات و توافقات دیپلماتیک میشود . دنیا با خاتمی بعنوان مبدع نظریه گفتگوی تمدنها مواجه میشد و تکریم میکرد و با رئیسی بعنوان متهم کشتار هزاران زندانی سیاسی . پس از مشخص شدن صحنه انتخابات ایران و حضور یک فرد قوی دانشگاهی و پاکدست اصلاح طلب بنام پزشکیان ، روسیه برنامه های خود را برای به زیر سلطه درآوردن او بر اب می بیند .
اگر قالیباف و رئیسی در جلب نظر مسکو با یکدیگر مسابقه میگذاشتند ولی هیچ نشانی از تمایل پزشکیان برای باج دهی به دول خارجی بویژه روسیه دیده نمیشود . با تایید پزشکیان روسیه در اقدامی شتابزده و مغایر با عرف دیپلماتیک توافق جامع ایران و روسیه را تعلیق و دلیل آن را مشکلات داخلی مقامات ایران نامید. هر چند محتوای آن توافق هرگز در اختیار افکار عمومی قرار نگرفت ولی عبارت تعلیق و بیان اعتراض گونه نوعی باج خواهی از مقامات ارشد را تداعی میکند. روسیه که در باتلاق اکراین گرفتار شده بدنبال شریک جرمی در این جنگ ظالمانه میگشت . در حالیکه روحانی کاملا هشیارانه در جنگ قبلی و موضوع کریمه وارد نشد ولی م متاسفانه رییسی گاه و بیگاه در حمایت از روسیه سخن سرایی میکرد و در شرایط تحریمهای کمر شکن غرب بر موج تحریمها افزود و امروز یکی از اتهامات ایران در جهان غرب همکاری با روسیه در جنگ اکراین است . جنگی ظالمانه که بیش از یکمیلیون کشته و زخمی به دو ملت اکراین و روسبه تحمیل نموده است . اینجنگ به مقامات عالی نظام که همراه با دلداری محض رئیسی به روسیه نبودند نشان داد که توان تهاجمی متعارف روسیه بسیار کمتر از تصور بوده و مسیر دوری از روسیه پس از اشکار شدن ضعف نظاامی اغاز شد .
اقدام روسیه همزمان با تایید صلاحیت اقای پزشکیان درست بودن راه اصلاحات را بخوبی نشان داد . امروز ما که ناراضی از دخالتهای روسیه و چین در امور ایران هستیم باید این اقدام روسیه را نشانه ای از انتخاب درست آقای پزشکیان بدانیم. شعار اصلی جمهوری اسلامی ایران که بر سر در وزارت خارجه حک شده است ، نه شرقی و نه غربی است که مبتنی بر روابط متوازن با دنیا بر اساس منافع ملی است ولی افراط در گرایش به شرق کشور را از بسیاری مزایای ارتباط با دنیای غرب محروم نموده است .
این واقعیت که کشور ایران کره شمالی نیست و و فضای فرهنگی مردم ایران کمتر قرابتی با فرهنگ کشورهایی چون چین و روسیه دارند قابل انکار نیست . تغییر قیمت روبل و یوان در ایران هرگز به اندازه تغییر قیمت دلار مورد توجه ایرانیان قرار نگرفته و بر فضای کسب و کار تاثیر نمیگذارد. اگر کارخانجات ماشبن سازی اراک و ذوب اهن اصفهان در زمان شوروی سابق خدمت بزرگی به ایران بود ولی امروز سرمایه داری گانگستر روسیه و تکنولوژی عقب مانده و فساد گسترده الیگارشی روسی هیچ نفعی برای ملت ایران ندارد . دست درازی روسیه به دریای خزر و تشکیک در مالکیت ایران بر جزایر خلیج فارس همیشه مورد نفرت ایرانیان بوده است .بگذار روسیه ناخشنود از اقای پزشکیان باشد ولی ملت ایران با انتخاب درست، نخواهد گذاشت خواب روسیه برای انتخاب رئیس جمهوری ضعیف و قابل تطمیع تعبیر شود . ملت ایران ضمن باور به حسن همجواری با روسیه ، خواستار تنش زدایی با غرب و سایر همسایگان و برقراری روابط متوازن مبتنی بر منافع ملی است.
https://t.me/rahimzayer
🔴 یک گام به پیش/ علیرضا علویتبار
1️⃣ایران نیازمند «اصلاحات بنیادی» است. مشکلات در هم پیچیده و تثبیتشده ایران که هر کدام با فشار و حمایت «گروه ذینفع» قدرتمندی تداوم یافته و در مقابل هر راهحلی مقاومت میکند، با تغییر برخی از مسئولان سیاسی و برخی از راهبردها و خطمشیها قابل حل نیستند. باید نظام تصمیمگیری و اداره امور عمومی بهگونهای بنیادی تغییر کند. حداقل تغییرهای ضروری همان است که در پانزده محور بیانیه آقای سیدمحمد خاتمی آمده است.
2️⃣اصلاحات بنیادی هنگامی بهگونهای مسالمتآمیز در کشور تحقق خواهد یافت که نخست در درون حکومت درکی از این واقعیت پیدا شود که تداوم وضع موجود منجر به «بحران» و در نهایت «فاجعه» خواهد شد. پس از پیدایش این درک، گرایشی برای «بهبودخواهی حکومتی» شکل بگیرد و آمادگی پذیرش تغییر پدید آید، حداقل با هدف بقای بلندمدت. از سوی دیگر، نیروهای اجتماعی دگرگونیخواه بتوانند سازمانیافته و منضبط و با «آرمانگراییِ واقعبینانه» جنبش اجتماعی قدرتمندی را با بهرهگیری از همه ابزارهای مسالمتجویانه پیش ببرند. با همسویی این دو (بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی)، در نقطهای، توافقی ملی برای دگرگونی مسالمتآمیز و کمهزینه شکل میگیرد و آهسته و پیوسته در مسیری پرسنگلاخ پیش میرود.
3️⃣ریاست قوه مجریه در بهترین وضعیت حدود بیست درصد اختیار و اقتدار برای تصمیمگیری کلان در کشور خواهد داشت. در حالیکه در واقعیت مدتهاست که بخشی از اختیارات ریاست جمهوری از او گرفته شده است. سکانداری سیاست خارجی، هدایت اصلیترین دستگاه امنیتی کشور، ریاست بر نیروی انتظامبخش جامعه (که به غلط نیروی نظامی تصور میشود) و... از جمله این اختیارات هستند. رئیسجمهور بدون بازگشت این اختیارات بسیار ضعیفتر از تعریف رسمی است که از او میشود. بهویژه اگر با مجلسی مواجه باشیم که در فرآیندی بیشتری شبیه به انتصاب و نه انتخاب، شکل گرفته است، با محدودیت و دشواری بیشتری در تصمیمگیری توسط رئیسجمهور روبرو خواهید بود. مجلسی که به واقع نماینده همه مردم باشد، قدرت رئیسجمهور را بهشدت افزایش میدهد.
4️⃣آیا معنای این سخنان بیتوجهی به انتخابات ریاست جمهوری پیشرو است؟ خیر. عبور یکی از نامزدهای مهمترین تشکل اصلاحطلبان از سد شورای نگهبان، فرصتی را پدید آورده است که باید حداکثر بهرهگیری را از آن کرد. در این زمینه میتواند به چند محور توجه کرد:
🔸الف. نظام اداره امور عمومی در ایران، نظامی ایستا و فاقد کشمکش و تعارض درونی نیست. اگر تغییری در بخشی از این نظام (سیستم) اتفاق بیافتد، هماهنگی میان بخشهای مختلف را دچار اختلال میکند و مانع میشود که هر بخشی با «بازتولید» خود در بخشهای دیگر مشکلات را تثبیت کرده و تداوم ببخشد. به علاوه دگرگونی در یک بخش از سیستم به انتقال دگرگونی به بخشهای دیگر یاری میرساند. به بیان روشنتر یک تغییر (حتی کوچک) در شرایط یک سیستم پویا و دارای تعارض درونی، میتواند به تغییرات بیشتر و بزرگتر منجر گردد. بنابراین از هر تغییری، حتی کوچک، باید استقبال کرد.
🔸ب. میتوان این انتخابات را به فرصتی برای «احیای گفتمان جمهوریت» تبدیل کرد. فعالیت در این انتخابات میتواند به فرصتی برای آموزش و تقویت اعتماد به نفس «جمهور» تبدیل شود. با پیروزی در این انتخابات میتوان «امید» را بازسازی کرد و از مردم منفعل و درمانده، شهروندانی ذیحق و مسئول ساخت. باید به مردم آموخت که خشم چیزی را تغییر نمیدهد، تلاش است که به دگرگونی منجر میشود. تلاش برای همراه کردن دیگران با خود و برداشتن گامهای سنجیده با باز نگه داشتن چشمها. فرصت انتخابات، فرصتی بسیار مناسب و کمهزینه برای تبدیل «خشم» به «تلاش دستهجمعی» است. مردم درمانده، ناامید، خسته و خشمگین فقط برای تخریب بهکار میآیند؛ ایران دیگر تحمل تخریب و خشم رها شده را ندارد. باید تمرین کنیم و چه فرصتی بهتر از این.
🔸پ. درست است که حداکثر اختیار و اقتدار ریاست جمهوری بیست درصد از نظام تصمیمگیری است، اما بیست درصد کم نیست. میتوان با داشتن تیم قدرتمند و کاردان بخشی از مصائب مردم را کم کرد. تغییر را میتوان از حوزههایی شروع کرد که مقاومت کمتری در آنها وجود دارد. میتوان بهجای تغییرات پر سروصدا، به تغییرات کوچک اما ماندگار اندیشید. این کار نیازمند اداره جمعی امور است.
🔸تصور این را که میتوان از طریق انتخابات پیشرو به همه اهداف رسید، باید کنار گذاشت. اما این انتخابات را باید جدی گرفت و با مشارکت در آن هم خودمان را ارتقاء دهیم، هم گفتمان سیاسی را و هم زمینهساز دگرگونیهای آهسته و پیوسته آینده شویم.
وبسایت مشق نو
https://t.me/rahimzayer
"انتخابات" و عواطف ما
"بحران انتخاب"
در هنگام نزاع عقل و عاطفه، جانب کدام را میگیریم؟
در بسیاری از گفتگوها و نوشتارها در باب مشارکت و یا عدم مشارکت مردم در انتخابات، و یا در تحلیلها و یافتن راه حلها و چه باید کردها، چیزی کمرنگ و یا مفقود است و آن، توجه به "نقش عواطف در تصمیمگیریهای سیاسی" است.
✅ بیشتر کسانی که دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت میکنند، عمدتا با رویکرد پیامدگرایانه، بر محاسبات عقلانی سود و زیانِ مشارکت در انتخابات میپردازند. که البته توجه به تبعات محاسبهپذیر کنش، امر مهمی است. اما این توصیهها، نسبت به یک متغیر بسیار تاثیرگذار غفلت میورزند؛ و آن "عواطف انسانی" است. آنان وزن استدلال خود را بر نتایج و پیامدهای انتخاب میگذارند و با توجه به نتایج و پیامدها، حکم به مشارکت میدهند.
اما مگر همهی کنشهای آدمی، تحت تاثیر محاسبات سود و زیان و استدلالات عقلانی شکل میگیرد؟ نقش عواطف و احساسات در انتخابها چیست و چگونه میتوان آن را به رسمیت شناخت؟
"عواطف" و "عقل"، دو رکن و پایهی اصلی در تصمیمگیری آدمی محسوب میشود. "عواطف"، تاثیر بسزایی در رفتارها و همهی تصمیمات و منجمله، تصمیمهای سیاسی دارد. یکی از تصمیمات سیاسی عامهی مردم، حضور و یا عدم حضور در انتخابات است؛ از اینرو افرادی که مردم را به مشارکت و یا عدم مشارکت دعوت میکنند، ضرورت دارد به اتمسفر روانشناختی و فضای عاطفی جامعه نیز توجه نمایند. بدون در نظر گرفتن عواطف جامعه، نمیتوان آنها را به مشارکت دعوت کرد. جامعهی زخمخورده، آسیبدیده، جامعهای که عواطف او در جریانهای تلخِ تکرار شونده، جریحهدار شده است، چگونه میتواند صرفا به استدلالات و محاسبههای عقل ابزاری توجه کند؟
وقتی پای عواطف و احساسات، به داوری سیاسی باز شود، "دلایل سرد" رویکرد پیامدگرایانه، رنگ میبازد و تاثیر چندانی نخواهد داشت.
🔻اگر عقل (در اینجا یعنی محاسبهی سود و زیان کنش) را با عواطف (جهتگیریهای منفی و یا مثبت عاطفی) در کنار یکدیگر قرار دهیم و هر دو را در تصمیمگیری مهم بشماریم، آنگاه با چهار وضعیت مواجه میشویم:
۱. موقعیت اول، وقتی که عقل، پس از محاسبات سود و زیان و با نگاه به فواید، توصیه به مشارکت میکند و عواطف مثبت نیز با هماهنگی و موافقت با عقل، به شخص، انگیزهی کنش میدهد.
۲. موقعیت دوم، وقتی عقل محاسبهگر با رویکرد تجاری، توصیه به مشارکت میکند، اما عواطف منفی، مانع مشارکت میشود.
۳. موقعیت سوم، که معکوس موقعیت دوم است. یعنی عقل توصیه به مشارکت نمیکند، اما عاطفهی مثبت، فرد را به سوی مشارکت سوق میدهد.
❗️۴. و بالاخره، وضعیتی که در آن، نه عقل و نه عاطفه، همراه نیستند و هر دو، آدمی را از کنش باز میدارند.
بدیهی است که تصمیمگیری در موقعیت اول و چهارم، سهل و آسان و بدون تنش است، اما در وضعیت دوم و سوم و بهویژه در موقعیت دوم، تصمیمگیری بسیار سخت و تنشزا خواهد بود. وقتی زخمها التیام نیافتهاند، وقتی عاطفهی جمعی، آسیب دیده است و هنگامی که مرهمی بر رنجی عمیق نگذاشتهاند، آنگاه چگونه میتوان انتظار داشت که کنشگران، صرفا بهحکم عقل و بدون در نظر گرفتن عواطف، پای در میدان مشارکت بگذارند.
در تحلیل شیوهی تصمیمگیریهای سیاسی جامعه، نقش عواطف را باید پر رنگتر کرد و اگر نوشدارویی برای زخمخوردگان عاطفی دارند به میان آورند. در غیر این صورت، استدلال عقلانی و محاسبات سرد سود و زیان، (گرچه مهم است اما)، چندان کارساز نیست. در عموم کنشگران، نقش عواطف و احساسات، بیش از محاسباتی است که عاقلان انجام میدهند.
یکی از موقعیتهای تراژیک انسانی، تقابل و یا دستکم ناسازگاری میان عقل و احساس است. ستیز و رویارویی آشتیناپذیر که آدمی را به دوراهی انتخابِ دردناک میرساند. شرایطی سخت که نمیداند کدام را برگیرد و کدام را وابنهد، عقل را یا احساس را؟ چنین موقعیتی را میتوان "بحران انتخاب"، نام نهاد.
✅ از ویژگیهای "حکمرانی بد" ایجاد تقابل و پیکار مکرر عقل و احساس در عرصهی زندگی سیاسی است. گذرگاهی که عبور از آن، چون عبور از باریکهای خوفناک است. لحظهای که آدمی میداند هر تصمیمی که میگیرد، در پایان، پشیمان خواهد شد. "بحران انتخاب"، (در اینجا)، بحران سابجکتیو است نه آبجکتیو. یعنی سرگشتگی و نزاع میان دو گزینهی بیرونی نیست. بلکه این بحران، دقیقا ناظر است به قوای درونی انسان. در اینجا، چالش آدمی با خویش است. بنبستی برگرفته از سرگردانی میان عقل و احساس.
به تعبیر حافظ:
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
علی زمانیان - ... ۱۴۰۳/۰۳/۲۳
https://t.me/rahimzayer
سخنگوی شورای نگهبان:
- شورای نگهبان مستقل است و فراجناحی عمل میکند.
- هر شخص بین خودش و خدای خودش بر اساس مستندات و سوابق گفته شده به جمع بندی میرسد و آن تشخیصی را که قانون برعهدهاش گذاشته، انجام میدهد.
پ.ن:
- اینکه شورای نگهبان مستقل عمل میکند نه یک مزیت بلکه یک عیب بزرگ است. اینکه سرنوشت رئیسجمهور و نمایندگانی که قرار است امورات نود میلیون نفر را به دست بگیرند، توسط فکر مستقل دوازده نفر تعیین شود (که بابت انتخابشان هم به هیچکس پاسخگو نیستند) از عجایب این سرزمین است.
- شورای نگهبان نباید مستقل باشد. شورای نگهبان باید سازوکاری شفاف و علنی داشته باشد و تک تک اعضاء مدام با نهادهای مختلف امنیتی و اطلاعاتی و مقامات و متنفذین و جناحهای سیاسی در ارتباط بوده و تا حد امکان از استقلال فردی فاصله گرفته و بر اساس اجماع نخبگانی و خرد جمعی تصمیم به رد یا تایید صلاحیت چهرههای سیاسی بگیرند.
- اینکه ۱۲ نفر بنشینند و یک به یک نام نامزدها خوانده شده و هر که شش رای بیشتر آورد تایید صلاحیت شده و هر که تعداد آرایش از نصف کمتر شد، نه عقلانی است و نه اندک خردی در آن نهفته است که ایشان به آن مباهات میکند.
کانال فرهاد قنبری
https://t.me/rahimzayer