دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه

#روزنوشت_ها 🛑مداحی و عزاداری متفاوت در دزفول پ ن : چندتا نوحه خوانی مثل این انجام بشه احتمالا محرم را هم تعطیل کنند!!!! 1403.04.20 #علی_حیدری

#روزنوشت_ها 🛑مداحی و عزاداری متفاوت در دزفول پ ن : چندتا نوحه خوانی مثل این انجام بشه احتمالا محرم را هم تعطیل کنند!!!! 1403.04.20 #علی_حیدری

#روزنوشت_ها زندگی شباهت عجیبی به رینگ بوکس دارد وارد رینگ زندگی میشوی و تا جان داری باید بجنگی با همه وجودت ..... تو در جای جای زندگی  انتخاب می‌کنی و با هر انتخاب سختیهای آن را هم برمی‌گزینی. در زندگی آسودگی وجود ندارد و در این سرتاسر مبارزه برنده و بازنده ای هم نیست. .... و این جنگ به شدت بی رحم است کافیست فقط یک بار گاردت را باز کنی فقط یک بار به حریف فرصت دهی تا به قصد کشتن جلو بیاید و اجازه ندهد دفاع کنی ..... گویی آمده‌ایم  بهترین نقش خود را ایفا کنیم و این یعنی برد. فارغ از اینکه نتیجه چه بشود، بهترین خودمان باشیم فقط، و تمام تلاشمان را برای حصول نتیجه بکنیم .... و این ها همه شبیه زندگی ست کاملا شبیه زندگی حریف ت شریکت رفیقت اگر گارد باز ببیند دیگر رحم نمی کند تا تو را از پای درآورد .... در این میان تنها چیزی که به واقع داریم همین لحظه‌ی حال است. نه گذشته ای وجود دارد و نه اطمینان از آمدن آینده ای. و اصلا چه کسی میداند، شاید گذشته و آینده تنها بازی ذهن ما باشد. .... حتّا قطره‌ی اشکی هم نریخت زن یک‌راست رفت سراغ بند رخت و ژاکتش را برداشت و رفت انگار دست دراز کرده باشد و ماه را از آسمان تابستان برداشته باشد مرد باورش نمی‌شد چشم روی هم نگذاشت آن‌شب و فرداشب و فردای فرداشب هم دوهفته گذشت و ماه برگشت و مرد تازه فهمید زن برنمی‌گردد از جا بلند شد در آینه خودش را دید انگار از پنجره‌ای نیم‌باز آسمان بی‌ماه را دیده باشد بعد یادش آمد که زن ژاکتش را برده است یانیس ریتسوس ترجمه:محسن آزرم ..... یک نفر با گارد باز آنجا گوشه رینگ ایستاده بود خسته و بی رمق دوان دوان به سمتش دوید و او را در آغوش کشید عرق پیشانی اش را پاک کرد و زخمهایش را بست و ناگاه در آغوشش به خوابی عمیق فرو رفت. 1402.04.19 نویسنده : بختیار علی

#روزنوشت_ها در فیلم طعم گیلاس ساخته‌ی عباس کیارستمی، پیرمرد تعریف می‌کند که رفته بودم خودکشی کنم و بعد ناگهان با هیجان می‌گوید: «آقا یه توت ما را نجات داد، یه توت ما را نجات داد.» همه‌ی آدم‌ها به یک توت در زندگی‌شان احتیاج دارند. امّا توت‌هایمان یکی نیست. هرکسی توت مخصوص خودش را لازم دارد. 1403.04.18 #علی_حیدری

#روزنوشت_ها در فیلم طعم گیلاس ساخته‌ی عباس کیارستمی، پیرمرد تعریف می‌کند که رفته بودم خودکشی کنم و بعد ناگهان با هیجان می‌گوید: «آقا یه توت ما را نجات داد، یه توت ما را نجات داد.» همه‌ی آدم‌ها به یک توت در زندگی‌شان احتیاج دارند. امّا توت‌هایمان یکی نیست. هرکسی توت مخصوص خودش را لازم دارد. 1403.04.18 #علی_حیدری

#روزنوشت_ها ۵ تا سوالی که باعث رشد شخصیتت میشه و تورو از پله های ترقی بالا می‌بره : _ چه آدمی باعث میشه من فرد بهتری باشم؟ باید زمان بیشتری برای معاشرت باهاش توی برنامه‌هام قرار بدم؟ آدمایی که بیشتر از بقیه باهاشون درارتباطیم، شخصیت ما رو می‌سازن.پس خیلی مهمه که لیست اولویت‌بندی شده‌ای ازشون داشته باشیم تا بدونیم با چه افرادی می‌خوایم بیشتر در ارتباط باشیم. _ آیا رفتارها و تصمیمات من در راستای خواسته‌های خودم هستن یا توقعات دیگران؟ خانواده، دوستان و جامعه، همواره از ما توقعاتی دارن که باعث میشه رومون فشار باشه. نکته‌ی مهم اینه که همیشه مراقب باشیم خواسته‌هامون، خواسته‌های حقیقی خودمونن، نه تحمیل دیگران. _ اگه عادت‌هایی که الان دارمو تا ۵ سال دیگه ادامه بدم، زندگی‌م بهتر میشه یا بدتر؟ عادت‌ها زندگی رو می‌سازن، چه خوب چه بد. _ چه ابعادی از زندگیم نیاز به حدومرز‌گذاری بیشتری دارن؟ یکی از سالم‌ترین کارایی که می‌تونی انجام بدی، تعیین حد و مرزه. اگه هیچ ایده‌ای نداری از کجا شروع کنی، ببین چه قسمتی اززندگیت بیشتر از بقیه از کنترلت خارج شده _ من از چه شغل و حرفه‌ای بیشتر لذت می‌برم، برام پول می‌سازه و تاثیر خوبی روی دنیا می‌ذاره؟ این سوال به حدی مهمه که ارزششو داره هر از چندگاهی راجع بهش عمیقا فکر کنی و تصمیم بگیری. 1403.04.17 #علی_حیدری