عاشقانه های اشرف

وقتی دلی گرفته از این روزگار سخت ما را چه غم که فرصت فکر و خیال نیست # دکتر اشرف حیدری 💚 جمعه ساعت ۲۳:۴۷

شاعر غزل نخوان که کسی اهل حال نیست دل ها گرفته است و، شوق و مجال نیست # دکتر اشرف حیدری 💚 جمعه ساعت ۲۳:۴۷

*شعر منتخب👇🏼 برای دکلمه🎤 شما عزیزان!* صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم وانگه همه بت ها را در پیش تو بگدازم صد نقش برانگیزم، با روح درآمیزم چون نقش تو را بینم، در آتشش اندازم تو ساقی خمّاری یا دشمن هشیاری یا آنکه کنی ویران هر خانه که می‌سازم جان ریخته شد بر تو، آمیخته شد با تو چون بوی تو دارد جان، جان را هله بنوازم هر خون که ز من روید با خاک تو می‌گوید با مهر تو همرنگم با عشق تو دمسازم در خانه‌ی آب و گل بی توست خراب این دل یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم ... #حضرت_مـولانا

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

با درود و عرض ادب به تمام دوستان عزیز و شاعران گرانقدر گروه (دری سرا)! امیدواریم همه لباس عافیت بر تن داشته باشند. با یک برنامهٔ دیگر از هم‌سرایی غزل، با بیت زیبایی از شاعر فرهیخته و گرامی (بیداد خراسانی) در خدمت شما عزیزان استیم. 🍂لیلا شدن به چشم و رخ و زلف و خال نیست🍂 🍂مجنون شدن به عربده و قیل و قال نیست🍂 (بیداد خراسانی) وزن 👇 🍃مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن 🍃 بحر شعر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف قافیه ها: 🍃خال، مجال، حال، کال، و .....🍃 ردیف: 🍃نیست 🍃 🌹زمان مشاعره؛ بعد از نشر پست مشاعره تا ۲۴ ساعت است. 🌹سراینده‌گان عزیز می‌توانند با حفظ وزن سروده، از قافیه یا ردیف یکی را تغییر بدهند و بسرایند. 🌹 خواهشمندیم آفرینش‌های شعری خود را که حاصل همسرایی در برگهٔ دری سرا است با درج نام برگه هم‌رسانی بفرمایید. با حرمت: مديريت دری سرا🙏❤️

درود مهر این سروده جدید است مخلص نظریات شما در مورد سلامت و موفق باشید   «شعر نو‌» راست گویم این دلم رنجیده است از خود و بیگانگان غم دیده است سفره یِ بی رنگ و بوی روزگار زین فلک، وَ زندگی برچیده است یک طرف غربت، وَ درد هموطن و از همه غم ها دلم ترسیده است گیسوان سبز و سرو این چمن از وزش های سحر لرزیده است باغبان خسته ی این دشتِ سبز از گلستان و چمن، گل چیده است واژه های تلخ و نغز در شعر نو عشق راستین، از کسی نشنيده است شعر زرغون شعر عشق و زندگی ست در ورق ها ی غزل خندیده است زرغونه ولی جرمنی 08.07.2024

امید دل من دلاور من همیشه تو همراه و یاور من ستاره ی در خون شناور من طلیعه ی فجری به باور من پرنده ی بی بال و بی پر من برادر من جان برادر من بهار خزانسوز پرپر من برادر من جان برادر من هوا شده شرجی نفس به نفس گرفته زمین بوی دام و قفس به برج اریکه نشسته مگس جهان شده یکسر به کام هوس امید دل من دلاور من تو سرو بلند تناور من بچرخ و بخوان از دوباره رجز برادر من جان برادر من بچرخ و دوباره جهان مرا بزن به زبانه گمان مرا به زخمه بدل کن زبان مرا بخوان به گلِ شعله جان مرا امید دل من دلاور من تو سرو بلندِ تناور من بچرخ و بخوان از دوباره رجز برادر من جان برادر من معصومه اپروز

برف آمده و هوای بدتر اینجاست آن روشنی سپیده هم ناپیداست بر شانه ي صبر من، خدا می داند "سنگینی کوه همچنان پا برجاست" # دکتر اشرف حیدری 💚 پنج شنبه ساعت ۲۱ ایران - تهران ۱۴۰۳/۴/۲۱ در مشاعره کلبه ی دوبیتی و رباعی دری سرا سروده شده است https://t.me/joinchat/AAAAAEBtjDkuwd7AcaIszA

برف آمده امّا کبوتر اینجاست وان روشنی سپیده از دور پیداست یک پنجره احساس برایم وا شد "سنگینی کوه همچنان پا برجاست" # دکتر اشرف حیدری 💚 پنج شنبه ساعت ۲۱ ایران - تهران ۱۴۰۳/۴/۲۱ در مشاعره کلبه ی دوبیتی و رباعی دری سرا سروده شده است https://t.me/joinchat/AAAAAEBtjDkuwd7AcaIszA