آرامش الوهیت
🌌 درون توست، اگر خلوتی و انجمنیست 🎄برون ز خویش کجا میروی؟! جهان خالیست🌅 💜بیدل💜 🆔@PureLovewithyou 🆔@Benyamin1356
إظهار المزيد322
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
+330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
🔵 شما روحی هستید که یک وسیله نقلیه تو زمین دارید:
«بدن خودتون»!!!
تو داری تبدیل به چیزی میشی که «روحِ» تو هستش!
تمام آنچه در بیرون تو انجام میشن، از درون تو نشأت میگیرند. همهی اونها رو با افکار، احساسات، نگرشها یا عواطف ت به سمت خودت میکشی!
تو داری در این وجود فیزیکی یاد میگیری که چگونه انرژی بیپایانی که در دسترس ته رو مدیریت کنی!
بعضی از افکار و عواطف تو، تبدیل به اجسامی میشن، که در یک واسطهای که تو اسمشو «#فضا» میذاری وجود دارن!
و بقیه اونها هم، تبدیل به وقایعی میشن، که در واسطهای وجود دارند که تو اسمشو «#زمان» میذاری.
هم، #زمان و هم #فضا، فقط توهم (خیالی) هستند!
چون تو بخشی از «بودن» هستی (بودنی که بخشپذیر نیست!)،
بخشی از طبیعت هم هستی!
تو واقعیت خودتو «خلق» میکنی✨
تو به دنیای بیرون نگاه میکنی و از تنوع و غنی بودن آن شگفتزده میشوی!
اما دنیای درونت متنوعتر و غنیتر است! ✨
شما واقعیت خود را با باورهای خود میسازید.
این زندگیِ فعلی شما فقط یکی از بسیار زندگیهای شماست که در زمانها و فضاهای مختلفی هستند.
تجربیات [خوشایند یا ناخوشایندی] که الان دارید، دقیقا و فقط مثل یک #خواب هستند، و به عنوان ابزاری آموزشی هستند که شما عواقب اعمال خود را یاد بگیرید.
چون ذات و جوهره جهان، «عشق» است، و اکنون و همیشه از شما پشتیبانی و حمایت میشود.
آرزو، خواسته، و انتظارات، بر تمامیِ اعمال، حاکمیت داشته و مبنای تمام واقعیتها هستند.
اگر قسمتی از دنیای خودت را دوست نداری، برو و انتظارات خودت را بررسی کن!
بدان که تجربهٔ فیزیکی تو و محیط تو، بر اساس باورهای تو هستند که به تجسم در آمدهاند.
اگر #فراوانی، سلامتی، عملِ موثر، لبخند بر صورت آنهایی که میبینی و... داری، بدان که باورهای مفیدی داری.
اما اگر سلامتیِ نامناسب، عمل بیمعنی، کمبود، دنیایی پر از پشیمانی و... داری، باورهایت مناسب نیستند، آنها را بررسی کن!
این لذت، این چالش، این مسئولیت، این خلاقیت، همه مال تو هستند.
هیچ پیامی بهتر از این نمیتوانم به تو بدهم!
تو، تمامِ شما، «همهی چیزی که هست» هستید، که از فردیت شما و از بدن شما تجربه میشود.
یک فکر منفی، اگر پاک نشود، بدون شک منجر به شرایطی منفی خواهد شد.
به خودت بگو:
«آن گذشته بود! حالا در این لحظه، در این لحظهٔ تازه، شروع به تغییر به سمت بهتری میکنم...»
Photo unavailableShow in Telegram
#توجه:
📙«تمام زمانها، همزمان با هم وجود دارند!
📗«تمام رویدادها، همزمان دارند اتفاق میافتند»!
🖍خب، حالا بیاید اینو باز کنیم:
💠 وقتی، ذهناً به جایی میری، آیا واقعاً سفر میکنی؟!
💠 پس چیکار میکنی؟!
✅ درسته...
این که: «نقطه دیدگاهت تغییر میکنه»!
🔳 تو، بطور ارتعاشی چشم اندازت رو تغییر میدی و اون زمان، تو میتونی یک جریان #فضا و یا #زمان دیگه، یا زمان و فضای دیگه ای رو تجربه کنی!
◻️پس، از جهاتی میتونی اسمشو بذاری «سفرِ زمان»!
◼️اما در حقیقت، بهتره اسمشو سفر در #درون تو بذاریم، تا اینکه سفر در فضا / #زمان!
◻️چرا که تو، اون مُبدّل، و تبدیل کننده هستی و این، فرکانسهای درون تو هستند که دارن #متحول میشن!!
#متشکرم💚🌈🌤☔️
#عاشقتمم♥️🌈🌤 ☔️
#آرامش_من🩵🌈🌤☔️
🌈🌤☔️⛈💦💧☄️
🆔 @PureLovewithyou
✾࿐༅🍃🧘♂️🍃༅࿐✾
Photo unavailableShow in Telegram
📙همه شما یک هویت #هستهای و #مرکزی دارید.که اون هویت هستهای، یک #شخصیت نیست!
🖌بذارید این طور توضیحش بدم:
📗هرچه بر تو اتفاق میافته، به عنوان آنچه که از دیدگاه و چشمانداز تو، برات اتفاق میفته، تجربه میکنی!
📒یعنی اگه تو دیگه انسان نباشی، اگه دیگه فیزیکی نباشی، اون، مهم نیست!
📘هر تجربهای که تو داری، توسط تو و از چشمانداز خودت، اونو داری!
این، هویت هستهای توست.
این بازتاب هستهای و مرکزی تو از تمام چیزیه که هست!!
Photo unavailableShow in Telegram
بیایید صبحدم که بیدار میشید، واقعاً به این🔰 فکر کنید:
«اینکه همه چیز در این جهان:
افراد، مکانها یا چیزها، همه چیز، بدن شما، افکار شما، خلقت، خدا؛ همهی چیزهایی که میتوانید در موردشان فکر کنید، همه چیز و منظورم واقعاً همه چیز است، همهی چیزها –طراحی (فرافکنی) ذهن شماست!💫
⚡💭⚡
🪟ادامه داستان کوتاه عرفان #خویشتنمحور و #نادوگانگی
#بخش_دوم
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
◻️#خودی و #یگانه پس از شنیدن سخنان درخت بزرگ، تصمیم گرفتند به سفر خود ادامه دهند، اما این بار با دیدگاهی جدید. آنها فهمیده بودند که باید بین خودشناسی و یگانگی تعادلی برقرار کنند.
◼️آنها در مسیر خود، به یک دریاچه آرام و شفاف رسیدند. #خودی کنار دریاچه نشست ودفترچهاش را بیرون آورد. او به انعکاس خود در آب نگاه کرد و شروع به نوشتن کرد: «من کیستم؟!... چه چیزی در درون من وجود دارد که باید شناخته شود؟!».
◻️او به هر موج کوچکی که در انعکاس چهرهاش در آب میافتاد، به عنوان نمادی از تغییرات درونی خود نگاه میکرد.
◼️#یگانه هم در کنار او نشست و به سطح صاف و بیپایان دریاچه خیره شد. او گفت: «دوست من، تو در جستجوی خودت هستی، اما آیا تا به حال فکر کردهای که این انعکاس تنها بخشی از چیزی بزرگتر است؟! همه چیز در این دریاچه یکی است. هر موج، هر قطره آب، همگی بخشی از یک کل هستند»!
◻️#خودی با تعمق گفت:
«شاید حق با تو باشد. اما چگونه میتوان هم به جزئیات پرداخت و هم به کل؟!»
◼️#یگانه با لبخند گفت:
«بیا یک تمرین انجام دهیم. برای لحظهای چشمانت را ببند و به درون خودت نگاه کن. به تمام افکار و احساساتت توجه کن. حالا تصور کن که این افکار و احساسات، مانند موجهای دریاچه هستند. هر موج نمایانگر یکی از جنبههای توست، اما همه این موجها در نهایت بخشی از یک دریاچه بزرگتر هستند.»
◻️#خودی چشمانش را بست و به درون خود فرو رفت. او احساس کرد که هر فکر و احساسی که در ذهنش میآید، مانند موجی کوچک در دریاچه است!
◼️اما وقتی که این موجها را به عنوان بخشی از یک کل بزرگتر دید، احساس کرد که بار سنگین خودشناسی از دوشش برداشته شد. او فهمید که این موجها، هر چند مهم هستند، اما تنها بخشی از چیزی بزرگتر و یگانهاند.
◻️#یگانه ادامه داد: «این همان یگانگی است. تو هنوز میتوانی به خودشناسی بپردازی و هر موج را بشناسی، اما نباید فراموش کنی که همه این موجها، بخشی از یک دریاچه بزرگتر هستند. وقتی که این را بفهمی، دیگر نیازی نیست که بین خودشناسی و یگانگی تضادی ببینی.»
◼️#خودی با لبخندی آرام گفت:
«متوجه شدم. خودشناسی و یگانگی دو روی یک سکه هستند. هر چه بیشتر خود را بشناسم، بیشتر به یگانگی پی خواهم برد و هر چه بیشتر به یگانگی پی ببرم، بیشتر خود را خواهم شناخت»!
◻️آنها تصمیم گرفتند که هر روز تمرینات خودشناسی و یگانگی را با هم ترکیب کنند. #خودی همچنان به نوشتن و تفکر عمیق ادامه میداد، اما این بار با دیدگاه یگانگی. #یگانه همچنان به یگانگی همه چیز معتقد بود، اما این بار با درک عمیقتری از خودشناسی!
◼️روزها گذشت و #خودی و #یگانه به هماهنگی بیشتری رسیدند. آنها فهمیدند که تضاد بین خودشناسی و یگانگی، در واقع یک راهنمایی برای درک عمیقتر حقیقت است.
◻️هر چه بیشتر به این دو رویکرد پرداخته و آنها را با هم ترکیب کردند، بیشتر به آرامش و هماهنگی درونی دست یافتند. در نهایت، #خودی و #یگانه به قلهی کوه رسیدند. از آنجا به پایین نگاه کردند و دیدند که جنگل، دریاچه و تمام جهان، به صورت یک کل بزرگ و یکپارچه نمایان است. آنها فهمیدند که حقیقت، در همنشینی بین خودشناسی و یگانگی نهفته است.
◼️این دو دوست، هرگز دیگر به تضادهای گذشته بازنگشتند. آنها درک کردند که هر چیزی در جهان، هم به صورت جزئی و هم به صورت کلی معنا دارد. و این درک، بزرگترین هدیهای بود که سفرشان به آنها بخشید!
#پایان
#متشکرم 💚🌈🌤 ☔️
#عاشقتمم ♥️🌈🌤 ☔️
#آرامش_من🩵🌈🌤☔️
🌈🌤☔️⛈💦💧☄️
🆔 @PureLovewithyou
🦋🍃🌿🌼🍃🧚♂️
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🍃
🧚♂️
🪟داستان کوتاهی با نگاهی به تضاد بین عرفان #خویشتنمحور و #نادوگانگی زیر تقدیم به دوستان عزیز
#بخش_اول
🔳در دل جنگلی آرام و سرسبز، دو دوست به نامهای #خودی و #یگانه زندگی میکردند.
◻️#خودی، شیفتهی عرفان «خویشتنمحور» بود و تمام روزهایش را به مراقبه و تفکر عمیق دربارهی نفس خود میگذراند. او همیشه یک دفترچه کوچک با خود داشت که در آن افکار و احساسات خود را مینوشت و هر روز به بررسی آنها میپرداخت.
◼️#یگانه، اما پیرو نادوگانگی بود. و معتقد بود که همه چیز در اصل یکی است و تفاوتها تنها توهمی از ذهن هستند. او همیشه با لبخندی کنایهآمیز به #خودی نگاه میکرد و میگفت: «دوست من، چرا اینقدر درگیر خودت هستی؟! همه این تلاشها برای شناخت نفس، تنها یک بازی ذهنی است. بیا به جای این همه تفکر، به یگانگی همه چیز پی ببریم» !
◻️روزی #خودی و #یگانه تصمیم گرفتند به قلهی کوهی در نزدیکی جنگل بروند. که #خودی با دفترچهاش و #یگانه با لبخند همیشگیاش به راه افتادند.
◼️در مسیر، #خودی مدام در حال نوشتن و تفکر بود و هر بار که به سنگ یا درختی برمیخورد، لحظهای میایستاد و به تعمق میپرداخت. او معتقد بود که هر سنگ و درخت میتواند نمادی از یکی از جنبههای نفس او باشد.
◻️#یگانه، اما با هر قدم، به همه چیز با نگاهی یکسان مینگریست. او معتقد بود که سنگ و درخت و حتی #خودی، همگی بخشی از یک یگانگی بزرگتر هستند و نیازی به تفکر عمیق و بررسی جداگانهی هر کدام نیست. او با هر قدم به #خودی میگفت: «برادرم، همه اینها توهم است. بیا فراتر از اینها برویم و به وحدت کلی پی ببریم.»
◼️وقتی به نیمهی راه رسیدند، #خودی خسته و فرسوده شده بود. دفترچهاش پر از نوشتههای بیپایان بود و او همچنان درگیر افکار پیچیدهی خود بود. اما #یگانه با همان لبخند کنایهآمیز و بیاعتنایی به جزئیات، به مسیر خود ادامه میداد.
◻️ناگهان، صدایی از درون جنگل بلند شد. هر دو دوست به سوی صدا رفتند و دیدند که یک درخت عظیم، با شاخ و برگهای فراوان، در مقابلشان ایستاده است.
◼️درخت به آنها گفت: «شما دو دوست، هر کدام به طریقی خاص به دنبال حقیقت هستید. یکی در جستجوی #خود، و دیگری در جستجوی #یگانگی. اما حقیقت این است که هر دوی شما درست میگویید و در عین حال، هر دوی شما در اشتباهید.»
◻️#خودی با تعجب گفت: «چگونه ممکن است؟! من تمام زندگیام را در جستجوی خودشناسی گذراندهام و #یگانه معتقد است که همه چیز یکی است. چگونه میتوان هر دو درست و در عین حال اشتباه بود؟!»
◼️درخت با لبخندی گفت:
«حقیقت چیزی است که فراتر از کلمات و مفاهیم ذهنی قرار دارد. شما هر دو به دنبال حقیقت هستید، اما هر کدام به طریقی متفاوت.
◻️خودشناسی و یگانگی دو روی یک سکه اند.
هر چه بیشتر خود را بشناسید، بیشتر به یگانگی همه چیز پی خواهید برد و هر چه بیشتر به یگانگی پی ببرید، بیشتر خود را خواهید شناخت.»
◼️#یگانه با نگاهی عمیق به درخت گفت:
«پس باید هم به درون خود بنگریم و هم به وحدت کلی پی ببریم؟!»
◻️درخت با صدایی آرام گفت:
«بله، دوست من. درک حقیقت نیازمند هماهنگی بین این دو رویکرد است. شما هر دو در مسیر درستی هستید، اما باید یاد بگیرید که چگونه این دو مسیر را با هم ترکیب کنید.»
◼️#خودی و #یگانه با لبخندی به یکدیگر نگاه کردند و فهمیدند که تضاد بین رویکردهایشان، در واقع یک راهنمایی برای درک عمیقتر حقیقت است...
#متشکرم 💚🌈🌤 ☔️
#عاشقتمم ♥️🌈🌤 ☔️
#آرامش_من🩵🌈🌤☔️
🌈🌤☔️⛈💦💧☄️
🆔 @PureLovewithyou
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
Photo unavailableShow in Telegram
🖌سمینار مشترک تگزاس
🖋دکتر هولن و جو ویتالی: سری دوّم
8️⃣🎁 قسمت هشتم
Photo unavailableShow in Telegram
🖌سمینار مشترک تگزاس
🖋دکتر هولن و جو ویتالی: سری دوّم
8️⃣🎁 قسمت هشتم
Photo unavailableShow in Telegram
🖌سمینار مشترک تگزاس
🖋دکتر هولن و جو ویتالی: سری دوّم
8️⃣🎁 قسمت هشتم
Photo unavailableShow in Telegram
🖌سمینار مشترک تگزاس
🖋دکتر هولن و جو ویتالی: سری دوّم
8️⃣🎁 قسمت هشتم