اٶزگه‌لر

جایی نوشته بودم:نوستالژی به ابتذال کشیدن رنج‌هاست

تمام شب خوابش نبرد گام های آن خوابگرد را دنبال می‌کرد بالا سرِ خود، روی پشت بام هر گام در تهی جای او طنینی بی پایان داشت سنگین و خفه کنار پنجره ایستاد، منتظر که بگیردش‌ اگر افتاد. اما اگر خودش هم با او پایین کشیده می‌شد، چه؟ سایه ی یک پرنده روی دیوار؟ یک ستاره؟ او؟ دست‌های او؟ صدای خفه‌ای روی سنگفرش شنیده شد. سپیده‌دم پنجره‌ها باز شدند. همسایه‌ها دویدند. خوابگرد از پلکان نجات پایین می‌دوید به دیدن آن که از پنجره پرت شده بود. یانیس ریتسوس @ozgeler

ما در درون خود لبخند می‌زنیم ولی اکنون پنهان می‌کنیم همین لبخند را. لبخندِ غیر قانونی بدان سان که آفتاب غیر قانونی شد و حقیقت نیز. ما لبخند را نهان می‌کنیم، چنانکه تصویر معشوقه‌مان را در جیب چنان که اندیشه‌ی آزادی را در نهان جایِ قلب‌مان. همه‌ی ما که اینجاییم، یک آسمان داریم و همین یک لبخند. شاید فردا ما را بکُشند اما نمی‌توانند این لبخند و این آسمان را از ما بگیرند. می‌دانیم؛ سایه‌هامان بر کشتزاران خواهد ماند بر دیوار گِلی که کلبه‌هامان را در بر گرفته بر دیوار عمارت‌های بزرگ فردا بر پیشبند مادر که در سایه‌ی ایوان لوبیا سبز پاک می‌کند. می‌دانیم، این همه را می‌دانیم. فرخنده باد تقدیر تلخمان فرخنده باد همبستگی‌مان و فرخنده باد، جهانِ فردا! یانیس ریتسوس @ozgeler

‏درون خلوت هذیانی شبانه‌ی تو دو پای نیمه کج از آفتاب می‌آید دو پای نیمه کج از آفتاب می‌آید خدای من،همه جا روشن است! و شب،شبانه ترین شب،چو صبح صادق و صالح شکفته بر آفاق دو پای نیمه کج از آفتاب می‌آید _رضا براهنی _از دفتر «گل بر گستره‌ی ماه» @ozgeler

آغیر سیس بیردن چؤکر ایتر جئیران گؤزو رؤیادا ایترسن سن اؤز اوره‌یینین ایچینده هر یاراسی بیر اوزون کوچه اما چیخماز دؤنه بیلمه‌یه‌جکسن اوره‌یینین آراسینا آنا یارانین مزاری باشینا آغیر سیسه قاپیلمیش هاوادا اؤز اوره‌یینده ایتدیگین آندا سن هر کیم اولورسان اول یارا کوچه‌لرین چیخمازیندا دیزلرین چؤکوب قالاجاقسان _سید حیدر بیاتین فیسبوک صحیفه‌سیندن @Ozgeler

#گون_آیدین_اؤزگه‌لر @ozgeler

#نزار قبانی @ozgeler