cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

بــیخـطـ

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
654
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
مسئله‌ی آبان ۹۸ در دوران پساآبان ۹۸، طی دو سه سال گذشته تمام همّ و غم ما این بود که نشان بدهیم هرچه تا پیش از این در فضای سیاسی ایران تجربه شده‌است، رو به رسیدن به چنین موقفی داشته. از این رو تلاش ما در گفتگوهای سیاسی و جامعه‌شناختی با گروه‌های سیاسی و غیرسیاسی مختلف (از اصلاح‌طلب و جنبش سبزی گرفته تا عدالتخواه سیستمی و غیرسیستمی و مذهبی و جریانِ شرّ-گرای آرنتی(!)) و هرچه که در باب آبان ۹۸ نوشته‌ایم و گفته‌ایم بر سر این بود که به چند سوال اساسی پاسخ بدهیم: - آبان ۹۸ چگونه از دیگر اعتراضات متمایز می‌شود؟ - چگونه آبان ۹۸ را می‌توان ورق تازه‌ای از کنش «فرد» در تاریخ ایران دانست؟ به عبارتی دیگر چنین کنشی از دل چگونه روح تاریخی‌ای بر می‌خیزد؟ - چگونه می‌توان از آبان ۹۸ معنای تازه‌ای برای تبیین چگونگی وضع موجود بهره برد؟ از این رو پس از آنکه متن جناب نساجی را خواندم، قصد کردم تا به روایتی که همواره درباره‌ی آبان آن را گوشزد کرده‌ام این‌بار خطاب به او بپردازم. در آبان ۹۸ آنچه که توجه مرا بیش از پیش به خود جلب کرد و همواره بر آن مصر هستم، نه تنازع طبقاتی و جنگ بین فقر و غنا که سرشت دودوزه‌بازی دین‌یاران است، بلکه شکاف بین‌نسلی و تغییر هویتی و خواست «چیزی دیگر» بود. صدالبته منکر مسئله‌ی اقتصادی نیستم، اما باید به چند نکته توجه اساسی کرد: اولا آیا خوانش طبقاتی و اقتصادی از کنش فرد ایرانی توانسته به حدّ مطلوبی اقناع‌کننده‌ی نیازهای یک مفسّر دانش سیاسی برای تبیین آنچه در تاریخ ایران می‌گذرد باشد یا نه؟ آیا تمام خوانش‌های طبقاتیِ مبتنی بر تنازع طبقات که در دل خود مسئله‌ای اقتصادی را حمل کرده‌اند توانسته‌اند تغییری در چگونگی وضع تاریخی ایران ایجاد کنند یا تنها اثراتی کوتاه و سطحی بر آن داشته‌اند؟ دوّما در خوانش اقتصادی و طبقاتی آبان ۹۸ (حداقل آنچه که تاکنون دیده‌ایم) هیچ‌گونه نقد فرهنگی نمی‌گنجد و به ما هیچ رهیافتی برای شناخت آنچه در زیست‌جهانِ فرد معترض می‌گذرد ارائه نمی‌کند. رهیافت طبقاتی آبان ۹۸ به ما نمی‌گوید چگونه نوجوان اسلامشهری با نوجوان طبقه‌متوسطیِ تهرانی که به‌لحاظ اقتصادی فرسخ‌ها با او فاصله دارد جمع می‌شود؟ محسن محمدپور چگونه در کنار پوریا بختیاری باهم جمع می‌شوند؟ نیکتا اسفندانیِ دهه‌هشتادی یا پژمان قلی‌پور چگونه با آرش کهزادیِ اسلامشهری، کنار یکدیگر قرار می‌گیرند؟ خوانش طبقاتی آبان ۹۸ این کنارهم‌نشینی‌ها را پس می‌زند و به اعتراضات خشمگینانه‌ی فرودستان می‌پردازد و باقی گروه‌ه را از روایت‌ خود حذف می‌کند. از طرفی دیگر خوانش دست راستی، تنها به پوریا بختیاری میدان می‌دهد و باقی را حذف می‌کند، چون خانواده‌ی او طبقه‌متوسطی، سلطنت‌طلب و راستگرا ست. در این میان حقوق‌بشری‌ها نیز که همه‌جا هستند و هیچ‌جا نیستند در تلاش اند تا بر اساس دستگاه فکری حقوق بشر بین این دو پل ایجاد کنند اما تلاش‌شان بی‌فایده است، چون زیست فرد ایرانی، به‌طور کلّی حقوق‌بشری نیست. در هیچ‌جای خاورمیانه این‌گونه نیست. سخن کوتاه کنم. در ردّ خوانش‌های شکل‌گرفته از دل آبان ۹۸ برآمدم تا بگویم مسئله در ایران امروز شکاف بین‌نسلی و تغییر گفتمان هویتیِ «فرد» است. معترض از مجرای مسئله‌ی اقتصادی به کف خیابان می‌آید تا این مسئله را فریاد کند: «چیزی دیگر می‌طلبم». من به جد معتقد هستم که معترض آبان ۹۸ در کنه وجودش به نیهیلیسم رسیده‌است. برای من این ارزنده‌ترین چیزی است که می‌شد در تاریخ این پهنه مشاهده کنم. انسان ایرانی که تمام ارزش‌هایش توسط دستگاه سیاسی موجود مصرف شده و دیگر ارزشی برایش باقی‌نمانده، طلب هویتی تازه می‌کند. خواست او در آبان ۹۸ مخالفتی بنیادین با تمامیت وضع موجود از بیخ و بن است. جوان و نوجوان دهه‌هفتادی و دهه‌هشتادی معترض در خیابان های ایران در آبان ۹۸ به مانند اعتراضات ۸۸ نمی‌گوید «یاحسین میرحسین»، نمی‌گوید «بسیجی واقعی همت بود و باکری». به مانند اعتراضات ۷۸ مسئله‌ش قانون مطبوعات و اصلاح(ات) نیست. او دیگر ارجاعی به گذشته نمی‌دهد، بلکه از گذشته عبور کرده‌است و به خوبی به این مسئله واقف است که گذشته چراغ راه آینده‌ی او نیست. او بر علیه تام و تمام پدر، پدرسالاری، و خانواده‌سالاری (که در دل خود ارزش‌های گذشته را حمل می‌کند) شوریده و ناخودآگاه بر این مسئله اصرار می‌ورزد که دیگر ادای دِینی به گذشته‌ی خود ندارد. حرف در این‌باره بسیار است و مقال کوتاه باید. باری، چنین صورت‌بندی‌ای از آبان ۹۸ به ما این را می‌فهماند که در ایران امروز ما دیگر با خوانش طبقاتی و اقتصادی و نهادی و غیره مواجه نیستیم. بلکه مسئله هویتی است؛ شاید گذاری متافیزیکی. مسیری که آغاز آن روشن است و پایان آن نامعلوم؛ هم می‌تواند به سقوط در درّه‌ی انتقام جویی منجر شود و هم می‌تواند رهگذری باشد برای خلق ارزش‌هایی تازه، هویتی تازه و یک روح تاریخی تازه. https://t.me/RezaNassaji/2388
إظهار الكل...
Reza Nassaji

سه نسل نسلی در آلمان را در نظر بگیرید که از ایده‌ی لیبرال‌دموکراسی در جمهوری وایمار همان‌قدر متنفر بود که از وزرای سوسیال‌دموکرات آن حکومت. در انقلاب کارگران و سربازان 1918 علیه امپراتوری شرکت نداشت و از انقلاب کمونیستی 1919 هم دل خوشی نداشت. اشرافش جنگ‌طلبی امپراتوری و سیاهی جنگ جهانی اول را به یاد نمی‌آوردند و از نتایج تحمیلی صلح پاریس احساس حقارت می‌کردند. طبقه‌ی بورژوایش از رکود بزرگ دهه‌ی 1920 ترسیده بود و طبقه‌ی متوسطش گمان می‌کرد در حال سقوط است و کمونیست‌های خداناشناس کشور را قبضه خواهند کرد. نسلی که از پدران کارگر چپ و خرده‌بورژوا-بورژوای لیبرال خود نفرت داشت و پدر «ملت» را می‌طلبید. چنین بود که پا روی عقلانیت تاریخی‌اش گذاشت و ایدئولوژی نازیسم و رهبری کاریزماتیک را برگزید تا شکوه را به آلمان برگرداند - شعار «آلمان فراتر از همه» در سرود ملی دوران نازی‌ها را به یاد بیاورید - و همه‌ی عوامل عقبگرد را به کوره‌ی آدم‌سوزی بریزد. اکنون نسلی را در ایران در نظر بگیرید که از ایده‌ی لیبرال‌دموکراسی در دولت ملی مصدق همان‌قدر متنفر بود که از حزب منحل‌شده‌ی توده که در دوران او بار دیگر فعالیت نیمه‌علنی داشت. در…

«به گزارش خبرنگار بازار، مهدی رازجویان بعدازظهر سه شنبه در گفتگو با خبرنگاران در استانداری مازندران با اشاره به اینکه زباله سوز ساری و نوشهر از پیشرفت قابل توجهی برخوردار هستند، اظهار کرد: زباله سوز نوشهر به عنوان دومین زباله سوز کشور و اولین زباله سوز شمال بیش از ۹۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و آماده بهره برداری است. وی با بیان اینکه زباله سوز نوشهر به دلیل عدم انجام تعهد طرف های چینی و تحویل نرم افزار مدیریت زباله سوز که تمام فرآیندهای نیروگاه را مدیریت می کرد، با تاخیر در افتتاح مواجه شده است، افزود: سرانجام درپی بدعهدی طرف های چینی، این نرم افزار از روی نمونه موجود در نیروگاه تهران و به دست متخصصان داخلی تولید و روی نیروگاه نوشهر نصب شده است. (۲اردیبهشت ۱۳۹۹)» 5⃣ بازار خودرو نیز در سالیان اخیر از بدعهدی چینی‌ها در امان نبود. همزمان با فشار حداکثری امریکا بر ایران، خودروسازان چینی نیز از فرصت سوءاستفاده کرده و برای تأمین منافع خود بازارهای مونتاژ خودروی داخلی را ترک کردند: «به گزارش اکوبورس، در میان این هفت خودرو برلیانس در نوع خود یک سوپرایز است. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد خودروی مونتاژی چینی به این سادگی بازار ایران را ترک کند و شریک بزرگ تجارت ایران، دنباله‌روی آمریکا شود. با وجود این برلیانس رفت و فعالان صنعت خودرو در این‌باره می‌گویند که احتمال دارد سایر خودروهای مونتاژی چینی هم به‌زودی غزل خداحافظی را سر بدهند. آنها اعتقاد دارند که چینی‌ها نه به خاطر همسویی با سیاست‌های آمریکایی که به دلیل منافع شخصی، خودروهای مونتاژی خود را از بازار ایران خارج کرده‌اند؛ چرا که واردات خودروی آماده به ایران برای آنها سود بیشتری به دنبال دارد تا این‌که خودروهایشان را در بازار مونتاژ کنند. (۱۳۹۸/۰۵/۲۶)» 6⃣ اما از بزرگ‌ترین بدعهدی‌ها و نقض قرارداد‌های چینی‌ها می‌توان به پروژه‌ی آزادراه تهران-شمال اشاره کرد. پروژه‌یی که چیزی نزدیک به ۲۰ سال معطلِ انجام تعهدات چینی‌ها بود. در این میان، آن‌ها نه تنها بابت نقض قرارداد خود خسارتی نمی‌پرداختند که همواره به‌دنبال گروکشی، آن‌هم در شرایط تحریم و اوج فشارهای بین‌المللی بودند: «پروژه آزادراه تهران ـ شمال از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۴ در دست پیمانکاران چینی قرار داشت اما بنا به گفته رییس جدید بنیاد مستضعفان، متاسفانه در این مدت، هیچ پیشرفتی در قطعه یک صورت نگرفت و چینی‌ها برای ساخت این آزادراه، با ما گروکشی می‌کردند؛ اما در نهایت، پس از مدتی فاینانس را رها کردند. پس از چینی‌ها دیدیم که پیمانکاران و مشاوران ایرانی به این پروژه ورود کرده و آن را با قیمتی بسیار پائین‌تر به اتمام رساندند. (۸ مرداد ۱۳۹۸)» 7⃣ نمونه‌ی دیگری از بدعهدی چینی‌ها در معمالات بین‌المللی و ارتباطات مالی: «علی محمد احمدی در گفت وگو با خبرنگار مالی مجله بیزبینگ در رابطه با وضعیت فاینانس چین، گفت: فاینانس باید دو طرفه باشد و برای هر دو طرف اهلیت داشته باشد. وی به مسائل ایران در معاملات با چین اشاره و توضیح داد: چینی ها در تعهدات خود در قبال ایران تأخیر داشته اند و همین موضوع مسائلی را برای ایران به همراه داشته است. این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ادامه داد: البته در شرایط اوج تحریم ایران به فاینانس چین نیاز داشت ولی هم اکنون وضعیت ما تغییر نموده و شاید به همین خاطر بانک مرکزی ایران قصد تجدید نظر در شرایط فاینانس چین را دارد. احمدی البته با اشاره به اینکه چین در شرایط تحریم ایران هم البته به تعهدات خود عمل نمی کرد، اضافه کرد: شرایط پیش آمده و قطع اعتبار فاینانس چین نشان می دهد که احتمالاً بانک مرکزی ایران نمی خواهد زیر بار شرایط چین برود. (انتشار: 14 آبان 1398)» 🔵به وضوح مشاهده می‌کنیم که کشور چین در اوج مشکلات بین‌المللی، در قراردادها و پروژه‌های مختلف فی‌مابین، به‌جای اتخاذ رویکرد هم‌کاری و هم‌یاری، رو به بدعهدی و گروکشی آورده‌است. کمتر صنعت و قسمتی از اقتصاد ایران بوده‌است که از بدعهدی چینی‌ها در امان بوده‌باشد. در کنار پرسش‌های مطروحه در اول یادداشت، دو فرضیه در پاسخ به مسئله‌ی «بدعهدی چین» و چرایی رو آوردن به همکاری با ایران از سوی این کشور مطرح است که برای هرکدام می‌توان دلایل مختلفی آورد: 1-ایران، محرک آتش جنگ اقتصادی بین چین و امریکا ست و ابزار چین برای افزایش قدرت چین در برابر امریکا. 2-چین به‌دنبال افزایش نفوذ و کنترل خود در منطقه‌ی خاورمیانه و تحت سیطره گرفتن قدرت‌های منطقه‌یی به‌منظور ایجاد بلوک قدرت شرقی، در مقابل بلوک قدرت غربی ست؛ جنگی که وجهه‌یی سیاسی دارد. پایان بخش اوّل https://t.me/Political_life
إظهار الكل...
⁉️سودای همکاری ایران و چین در ایران، چه سابقه‌یی از خود به‌جا گذاشته‌است؟ 🔸قرارداد ۲۵ساله‌ی همکاری ایران و چین، که تا مدت زمانی قبل، از آن صرفاً به عنوان «ریل‌گذاری» یاد می‌شد، این روزها نقل مباحث محافل مختلفی است؛ از امریکاگرایان داخلی گرفته تا خارج‌نشین‌های ضد انقلاب ۵۷ و جریانات مذهبی و سیاسیِ وابسته به ارگان‌های امنیتی و ایضا دل‌سوزان مستقلی که دغدغه‌ی آینده‌ی ایران را دارند. با احتساب این مسئله که همواره در جریان تصویب و انعقاد قرارداد برجام بر بدعهدی امریکا و نظام بین‌المللی تأکید می‌شده‌است، بد نیست مروری بر ۷ مورد از بدعهدی‌های کشور چین، به‌عنوان ابرقدرت جدید دنیا، در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی داشته‌باشیم. و نهایتاً دو پرسش نهایی و اساسی را مطرح کنیم که اولاً چرا در پشت میکروفن‌ها و منابر بر روی بدعهدی چین تأکید نمی‌شود؟ و مهم‌تر این‌که با توجه به بدعهدی‌های سابقه‌دار چین، قرار است چه امتیازاتی به این کشور اهداء شود که مصرّانه به‌دنبال ایجاد این قرارداد است؟ 🔻بدعهدی‌های چین در قراردادهای داخلی: 1⃣ در اوج مشکلات خروج امریکا از برجام،‌ و بازگشت تهدید‌ها و تحریم‌های بین‌المللی و طبعاً خروج شرکت‌های اروپایی از ایران، قرار بر جایگزینی یک شرکت نفتی چینی، به‌جای شرکت توتال بود تا ادامه‌ی پروژه‌ را برعهده گیرد اما چینی‌ها حتی تماس‌های وزارت نفت را هم پاسخ ندادند: «پس از خروج شرکت توتال فرانسه از قرارداد فاز ۱۱ پارس جنوبی، ۸۱ درصد از این قرارداد به شرکت CNPC چین رسید. این شرکت می بایست پس از اعلام رسمی ایران نسبت به انتقال سهام توتال، نسبت به تعیین آغاز عملیات اجرایی توسعه این فاز مرزی از میدان مشترک پارس جنوبی با شریک ایرانی پروژه (شرکت پتروپارس) و کارفرمای پروژه (شرکت نفت و گاز پارس) وارد مذاکره می شد اما علی رغم پیگیری های مجموعه وزارت نفت، چینی ها نسبت به ایفای تعهدات خود در قرارداد فاز ۱۱ بی توجهی کرده و حتی پاسخ تماس های وزارت نفت را نداده اند.(تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۷)» 2⃣ اوج بازگشت مجدد تحریم‌ها در دوران پسابرجام با عقب‌ماندگی واحدهای تولیدی و ورشکستی بسیاری از آنان همراه شد. جایگزین اول همه‌ی شرکت‌های تولیدی برای تأمین قطعات و مواد اولیه‌ی تولید همواره چینی‌ها بودند. با این‌حال در اوج مشکلات تحریم‌ها چینی‌ها تولید داخلی ایران را با نقض قراردادهای خود، با مشکلات اساسی مواجه کردند: «عضو اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین گفت: اغلب واحدهای تولیدی درسنوات گذشته به خاطر تحریم های ظالمانه دشمنان بخش عمده ای از ماشین آلات و تکنولوژی مورد نیاز خود را از چین وارد و امروز در ابعاد مختلف به نوعی وابسته به این کشور هستند. وی افزود: در این مقطع چین به تعهد خود در خصوص تامین قطعات ماشین آلات و مواد اولیه واحدهای تولیدی نسبت به قراردادهای اولیه شانه خالی می کند. پیرموذن تصریح کرد: تحریم بانکی چین باعث شده حوالجات اکثر واحدهای تولیدی در داخل به جهت تامین مواد اولیه و تکنولوژی مورد خریداری با مشکل رو به روشود. (۸ آبان ۱۳۹۷)» 3⃣ مراودات بانکی‌ هم از بدعهدی چینی‌ها و نقض قراردادها و کارشکنی آن‌ها در روند پیگیری معملات تجاری و تراکنش‌های بین‌المللی بی‌نصیب نمانده‌بودند: «بانک «کانلون» متعلق به شرکت ملی نفت چین که به عنوان کانال اصلی این کشور برای معامله با ایران ایفای نقش می‌کرد، مراودات تجاری خود با تجار ایرانی را متوقف کرده است‌. البته منابع آگاه چینی نیز حدود یک هفته گذشته اعلام کرده بودند که این بانک به طور شفاهی به مشتریانش اعلام کرده دیگر پرداخت‌های ایران با یوان را از اول نوامبر قبول نمی‌کند‌. (آبان ماه ۹۷)» 4⃣ مسئله‌ی جمع‌آوری و دفن زباله یکی از معضلات بزرگ و عدیده‌ی استان‌های شمالی به‌خصوص مازندران بوده‌است. چند سال قبل از مطرح‌شدن افتتاح و به‌کارگیری قطعات تولید داخل برای راه‌اندازی ماشین‌های زباله‌سوز در استان مازندران، چینی‌ها متعهد به تحویل نرم‌افزارهای این دستگاه‌ها شده‌بودند که در ادامه از انجام قرارداد خود سر باز زدند که مشکلات محیط‌زیستی و هم‌چنین مخاطرات امنیتی بسیاری را موجب شد:
إظهار الكل...
💭 به مناسبت درگذشت پیر دیری که به انقلاب مردم ایران، جان بخشید، بخوانید: "اگر بنا باشد که هر جا آدم برود می‌بیند که [دائماً] مردم دارند شکایت می‌کنند. زن و بچه مردم می‌آیند گریه می‌کنند. می‌آیند [التماس‌] می‌کنند. من هم خسته دارم می‌شوم. خدا می‌داند که من در آن رژیم سابق هیچ وقت از هیچ چیز خسته نمی‌شدم، هر فشاری می‌آوردند بر من خسته نمی‌شدم، حالا دارم از خودمان خسته می‌شوم. آخر چرا باید اینطور باشد. یک فکری بکنید. اگر دیر بجنبید اسلام را در خطر تضییع و رفتن آبرویش قرار داده‌اید. مسئولیم همه ما. هر کاری از من برآید می‌کنم. هر کاری هم از شما [می‌آید] باید بکنید. هر فردی که بر خلاف موازین اسلام دارد عمل می‌کند بزنند توی سرش. بیرونش کنند." ♦متن کامل سخنرانی 26آذر 1358: http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21514/سرویس_های_اطلاع_رسانی/امام_خمینی_و_انقلاب_اسلامی/وقتی_امام_از_دست_خودی_ها_احساس_خستگی_کرد https://t.me/goriz_periodical
إظهار الكل...
وقتی امام از دست خودی ها احساس خستگی کرد

امام در این سخنرانی تاریخی فرموندند: من هم خسته دارم مى‏شوم. خدا مى‏داند که من در آن رژیم سابق هیچ وقت از هیچ چیز خسته نمى‏شدم، هر فشارى مى‏آوردند بر من خسته نمى‏شدم، حالا دارم از خودمان خسته مى‏شوم. آخر چرا باید این طور باشد. یک فکرى بکنید. اگر دیر بجنبید اسلام را در خطر تضییع و رفتن آبرویش قرار داده‏اید.

🔹جستاری در باب استصیالِ حاصل از ترس، و جامعه‌ای که معقول نمی‌اندیشد. / ✏️امیرمحمد شعبانی 🔸در دنیای سیاست امروز اگر گفته‌نشود همه‌چیز، باید به قطع یقین بر این مسئله صحه گذاشته‌شود، که اکثر تصمیم‌سازی‌ نظامات سیاسی، در همه جای دنیا، حتی در کشوری چون ایران (چه بخواهند و چه نخواهند) حول خواست، کنش، رفتار، و تحرکات جامعه و تصمیمات فردفرد سازنده‌ی آن شکل می‌گیرد. از این‌رو بسیار مهم است که هر تحلیل‌گر سیاسی بداند که هم‌اکنون جامعه‌ی ایران در چه حالتی بر این تصمیم‌سازی مؤثر واقع می‌شود. - بیان بدیهیات، همیشه از این ضرورت نشأت می‌گیرد که توجیهی برای دال مرکزی استدلال وجود داشته باشد. 🔸جامعه‌ی ایران هم‌واره در فضای ترس می‌زی‌اد. ترسِ حاصل از عدم ثبات اقتصادی از یک سو، ترسِ از محدویت‌های اجتماعیِ اعمال شده از حاکمیت، و ترسِ از تحرکات دشمنان خارجی و تصمیمات آینده‌ی آنان برای مواجهه با کشور از سوی‌ای دیگر، مسبب این فضای ذهنی شده‌اند که فرد، همواره در یک فضای هولناکْ از اتفاقات پیش‌روی‌اش زیسته، و تصمیم‌سازی کند - چه در حیطه‌ی فردی و چه از آن مهم‌تر، در حیطه‌ی مسئولیت‌ها و وظایف اجتماعی‌اش. 🔸نکته‌ی مغفول‌مانده در گفت‌وشنودهای سیاسی این روزهای ایران، تبعات ترس ایجاد شده از بابت جنگ احتمالی است. در فضای حاصل‌شده از #ترس، چگونه تصمیم‌سازی می‌شود؟ اجازه دهید با مثالی، مقصود، که پاسخ به این پرسش است قدری بیشتر ایضاح گردد -ذکر این مثال هرچند مسئله را قدری سطحی‌ می‌نمایاند، اما برای درک بهتر مسئله در مقیاس کوچک‌تر آن، نامعقول نیست.‌ تصور کنید با اتومبیل خود در جاده‌ای پر پیچ‌وخم در حال رانندگی به مقصدی نامعلوم‌اید. نمی‌دانید انتهای مسیر کجاست؟ می‌رانید تا برسید. در عین حال اتومبیل شما دارای یک نقص فنی بزرگ است که پیش از این برای برطرف کردن این نقص فنی، اقدامی نکرده‌اید: اتومبیل شما در مقاطعی از رانندگی بدون ‌ترمز شده و اختیار کنترل آن از دستان شما خارج می‌شود. زمانی که این اتفاق رخ می‌دهد مستاصل می‌شوید. طبیعتا در این وضعیت، ترس از عدم کنترل اتومبیل، بر شما مستولی شده و نمی‌دانید باید چه تصمیمی اتخاذ کنید. پا روی ترمز می‌گذارید و متعدد این عمل را تکرار می‌کنید به این «امید» که اتومبیل بایستد. اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و دو نتیجه‌ی احتمالی متفاوت انتظار شما را می‌کشد: برخورد به صخره و یا متوقف شدن ناگهانی اتومبیل. فارغ از اینکه کدام احتمال به وقوع بپیوندد،آن‌چه که واضح است، این است که در لحظه‌ی قطعی ترمز، شما به این نمی‌اندیشید که چه رخ می‌دهد؟ بلکه تنها تقلا می‌کنید. تقلایی بدون اندیشیدن به عواقب تصمیم لحظه‌ای‌تان. 🔸در ارتباط با فضای جامعه‌ای که همواره در «ترس» می‌زی‌اد نیز همین رویداد در حال رخدادن است. در هر برهه‌ای که خطر بروز #جنگ با قدرت‌های جهانی، کشور را تهدید کرده‌است، سطحی‌ترین تصمیمات جمعی از سوی جامعه‌ اتخاذ می‌گردد. در این فضا که صدالبته محصول رویکردها و سیاست‌ورزی‌های حکومت و تصمیم‌گیرانِ عرصه‌ی سیاست است، جامعه عمیقا احساس استیصال کرده و بدون اندیشیدن به عواقب تصمیم‌ لحظه‌ایِ خود، به فکر فرار از «وضعیتِ ترس» است. در حال حاضر مجالی برای گریز به انتخابات‌های آتی کشور و تحلیل وضعیت معادلات قدرتْ در آینده نیست. مسئله‌ی اصلی در این جستار، این است که این جامعه، که همواره در ترس زیسته و می‌زی‌اد، دچار یک فرسایش عمیق روحی و جسمی است. این جامعه، توانایی تشخیص درست و غلط، حق و باطل، مصلحت و نامصلحتی را از دست می‌دهد. نمی‌تواند عاقلانه بی‌اندیشد که برای حل مشکل خود، به چه راه حلی تکیه کند. 🔸اما این استیصال تنها به این‌جا ختم نمی‌شود. جامعه‌ای که ترس حاصل از «خطر و تهدید جنگ» همواره بر بالای سرش سایه انداخته‌است، ممکن است به این خودآگاهیِ غلطِ جمعی برسد که جنگ بهتر از این وضعیت پا در هوا معلق و استیصال‌گونه، با آینده‌ای مبهم و نامعلوم است. 🔺این استیصالِ اجتماعیِ حاصل شده از ترسِ دائمی، خطر به مراتب بزرگتری است، از تهدیدات دشمنان خارجی، و به‌نظر می‌رسد که دشمنان این مردم، به‌خوبی به این مسئله پی برده‌اند و در حال پی‌ریزی تحولی بزرگ با استفاده از همین راهکار اند. ❓نظام سیاسیِ جمهوری اسلامی چه زمانی به این موضوع پی‌خواهد برد که باید برای ایجاد جامعه‌ای معقول، در وهله‌ی اول، او را از ترس برهاند؟ ♦️نشریه‌ی گریز: @goriz_periodical
إظهار الكل...
گذر از «ما» به «من» ✏امیرمحمد شعبانی 🔹پیش‌تر از این، در یادداشت قبلی‌ام* از شکاف بین‌نسلی جوانان 4 دهه‌ی پیش با جوانان امروز گفتم. اما امروز می‌خواهم از یک عامل فلسفی، که مسئله‌ی روان‌شناختیِ یادداشت قبلی را بوجود آورده، صحبت کنم. 🔹«اندیویژوالیزم» یا به همان ترجمه‌ی نارسا و ناکافیِ فارسیِ آن، «فردگرایی»، مسئله‌یِ اساسی زیست‌جهان امروز ایرانِ ماست. بگذارید با ایضاح ساده‌تری این مسئله را برایتان روشن کنم. 🔹شاید توجه کرده‌باشید که در دید وبازدید های عید، خبری از دورهمی‌های آنچنانی و گرم و طولانی نبوده‌است. دید و بازدید‌هایی نهایتا یک ربعه که برای آوردن فرزندان خانواده، مجبور شده باشید/باشند که با زور و اجبار و تحمیل همراه باشد و نه تمایل شخصی. در این مواقع اگر از فرد مورد نظر بپرسید که چرا همراه ما به دید و بازدید نمی‌آیی، شاید گفته باشد، که چه؟ برای چه؟ اصلا چه فایده‌ای دارد؟ بیایم فلانی و بهمانی را ببینم که به چه دردی بخورد؟ یا شاید در مترو به این صحنه برخورد کرده‌باشید که وقتی می‌خواهید جایی برای نشستن بیابید، اولین انتخابتان، فضای کنار میله و شیشه انتهای نیمکت‌ها باشد. حتی ترجیح نمی‌دهیم درجایی بنشینیم، که دو نفر اطرافمان را احاطه کرده‌باشند و از بودن در بین دو غریبه حس بدی به‌مان دست می‌دهد. حتی دیدید، که بعد از ورود افراد مسن یا مجروح یا معلول به مترو، کسی از جایش پا نمی‌شود. شاید برای خود ما پیش‌آمده‌باشد و پرسیده‌باشیم، پس «من» چه؟ «من» استحقاق نشستن روی این صندلی را ندارم؟. برای بسیاری‌مان زندگی انفرادی و دونفره ایده‌آل‌ترین سبک زندگی است. نمی‌خواهیم خود را درگیر اجتماع کنیم. حریم خصوصی‌مان بزرگ شده‌است. خط قرمز دورمان به قدری پررنگ است که ازدواج‌کردن با فردی دیگر و وارد کردن او به این خط قرمز امری محال و ناممکن می‌نماید. همین مسئله، طلاق‌‌های‌مان را به شکل سرسام‌آوری افزایش داده‌است و آمار ازدواج های سفید و موقت را بالا برده و ازدواج های دائمی را به شدت، دچار مشکل کرده. ‌ 🔺مصادیق ملموس بالا اثرات خفیفی از پیوستِ جامعه‌ی ایرانی به اندیویژوالیزم است. برخی متفکران منتقد مدرنیته این مسئله‌ی اساسی را عامل انحطاط بشریت دانسته‌اند. در جوامعی که اندیویژوالیزم پررنگ و نهایتا با تغییر زیست‌جهانی، حاکم می‌شود، اهداف جمعی، آرمان‌های متعالی و فضیلت‌گرایی کمرنگ می‌گردد. شعارهای «نه غزه، نه لبنان» که نه فقط ضد آرمان جمعی مردمان انقلاب ۵۷ که حتی ضد آرمان جمعی تاریخ بشریت است، پررنگ می‌شود و از طرفی جمهوری اسلامی هم با این تغییر در زیست‌جهان جامعه، سازمان توجیه خود را تغییر می‌دهد و بجای دفاع از آرمان خود و تشریح آرمان‌گرایانه، به توجیه اقدام خود از منظر امنیتی می‌پردازد. تغییر سازمان توجیه، به مرور تن به پیوست اجتماعی می‌دهد و نهایتا دستخوش تغییرات گسترده و ملموس می‌گردد که معنایی جز براندازی از نوع نرم ندارد. 🔺مسئله‌ی مطروحه البته بسیار مفصل‌تر است که در یک یا دو یادداشت، قابل شرح و بسط و توضیح و تفصیل باشد. باید سازمان تحلیل بالا را برای فهم درست وقایع در حال وقوع ایرانِ امروز حاکم کرد تا فهم درستی شکل گیرد. یادداشت قبلی* https://t.me/Political_life/17 ♦نشریه‌ی گریز: @goriz_periodical
إظهار الكل...
آیا رفراندوم، وسیله‌ای مناسب برای اعمال تغییر در #نظام_سلامت یک کشور خواهد بود؟! | #سلامت ✏نویسنده: دکتر مهدی حمیدی 🔺شاید رفراندوم و انتخابات سراسری در مرحله اول هر شنونده‌ای را به یاد تغییر نظام حاکم سیاسی یا تصمیماتی از این دست بیندازد. اما یکی از کاربردهای رفراندوم یا مراجعه به #آرای_عمومی، تعیین نظام حاکم بر سلامت جامعه است. از نظر بسیاری از کارشناسان #اقتصاد_سلامت، فرانسه یک نمونه موفق دخالت مردم در تعیین نظام سلامت است. تا جایی که در سال ۲۰۰۰، سازمان بهداشت جهانی رتبه اول را از نظر برآیند کیفی به سیستم سلامت این کشور اختصاص داد. اما حالا و بعد از تقریبا ۷۵ سال پس از استقرار این سیستم با خلق پدیده های اجتماعی و مفاهیم اقتصادی جدیدتر با رفتن به لایه های عمیق تر این موضوع شاید بتوان نشانه های آغاز یک شکست بزرگ را دید. 🔺هزینه های سرسام آور بخش سلامت برای دولت، بار سنگین سلامت روی دوش مالیت دهندگان، تجمیع خدمات بهداشتی در برخی مناطق خاص و عاری شدن بعضی مناطق از بسیاری از خدمات بهداشتی به واسطه مشکلات مالی تنها بخشی از ایرادات "رضایت بخش ترین سیستم سلامت" در دنیا هستند. پس ما این جا به نوعی با یک دوگانه "رضایت-کارآمدی" یا "رضایت-بهینگی" رو به رو هستیم. جایی که انتخاب کاملا به #مردم سپرده شده و آن ها انتخاب می کنند. طبیعی است در چنین شرایطی نظر مردم یا به عبارت دیگر نظر غیرمتخصصین این حوزه، متاثر از تبلیغات و دریافتی است که از موضوع دارند. مثلا مردم فرانسه انتخاب کردند تا تمام خدمات بهداشتی و درمانی با کمترین پرداخت از جیب برایشان میسر شود اما شاید به جرات بتوان گفت هیچ کس حرفی از هزینه تحمیلی بر #دولت به واسطه فراهم کردن این امکان نمی زند. 🔸از طرفی اگر از مثال فرانسه خارج شده و ایالات متحده را با یک بخش خصوصی قدرتمند در حیطه سلامت در نظر بگیریم، می توان به جرات گفت که نتیجه انتخابات مذکور بیش از هر چیز وابسته به هزینه ای است که هر شرکت خرج تبلیغات برای مدل مطلوب خود می کند. اگر دولت به واسطه انتخاب مردم مجبور به انتخاب یک خط داروی خاص شود شرکت سازنده آن دارو به واسطه مطالبات دریافتی از دولت و قراردادی که بیمه ها برای تجویز آن دارو خواهند بست به یک انحصار سود آور دست خواهد یافت. 🔺پس دوباره به همان دوگانه "رضایت-بهینگی/کارآمدی" برمی گردیم. طبیعتا هیچ کس مثل مردم عادی جامعه که مدام به عنوان دریافت کننده خدمات با نظام سلامت سر و کار دارند نمی توانند مدلی رضایت بخش و فراگیر ایجاد کند. اما احتمال قوی وجود دارد که این رضایت بخشی به قیمت هزینه های گزاف و سرسام آور برای دولت تمام شده و حتی در درازمدت هزینه های درمانی را برای مردم افزایش دهد. ♦نشریه‌ی گریز: @goriz_periodical
إظهار الكل...
🚨 @shakhes_1 به شاخص بپیوندید و اخبار و تحلیل های شاخص در حوزه های عدالت، کارگری، محیط زیست، اقتصاد سیاسی، نظام سلامت، آموزش و پرورش و... را دنبال کنید https://telegram.me/shakhes_1
إظهار الكل...
شاخص

همخواهی برای عدالت 🔻

استرالیا.pdf4.48 KB
استرالیا/نیوزلند ۶ قرن قبل از کاپیتان کوک، توسط #مسلمانان کشف شده بود! 💭 منبع: خبرگزاری دیلی‌میل ✏ نویسنده: ویکتوریا وولاستون ♻ ترجمه‌ی اختصاصی از: لادن فلاح 📝 گزیده‌ای از متن: گفته شده که بومیان استرالیا ابتدا از مجمع الجزایر مالایا با قایق حدود چهل هزار یا شصت هزار سال پیش به استرالیا رفتند. با این حال اولین ورود شناخته شده اروپا به استرالیا توسط دریانوردی هلندی به نام ویلم جنزون (Willem Janszoon) در سال ۱۶۰۶ میلادی صورت گرفته است دیگر دریانوردان هلندی سواحل غربی و جنوبی استرالیا را در قرن هفدهم کشف کرده و به این اقلیم نام "نیوهلند" را دادند. کاپیتان کوک درسال ۱۷۰۰ میلادی ساحل شرقی استرالیا را کشف کرد. در آن زمان برای اولین بار در ژانویه ی ۱۷۸۸ میلادی، بریتانیا اولین تبعیدگاه و زندان های خود را در مستعمره‌ی خود یعنی خلیج بوتانی تٵسیس و در همان قرن تبعیدگاه‌های دیگری را در آن سرزمین بنا کرد. این مسئله باعث شد تا تعداد بومیان استرالیایی به دلیل جنگیدن با مهاجران و یا براثر بیماری های انتقالی از اروپا، کاهش پیدا کنند. استرالیا در دو جنگ جهانی با بریتانیا جنگید... 🔸نشریه‌ی گریز: @goriz_periodical متن کامل مقاله و تصاویر و اسناد تاریخی را نیز میتوانید در فایل زیر مشاهده کنید👇🏻
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.