مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
چرو مستقل است و به #شعر_آوانگارد و #ادبیات_پیشرو می پردازد.
إظهار المزيد1 296
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-17 أيام
+530 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Photo unavailableShow in Telegram
🛑#معرفی_کتاب 📚
💠برگزیده شعر :
#احمد_نظر
💠ترجمه :
#مریم_آذرسان
💠نشر : #هرمز
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
#cherouu
Photo unavailableShow in Telegram
#معرفی_کتاب
مجموعه شعر : لبهی تن
#محسن_جعفری
نشر : سیب سرخ
@cherouu
(زخم آبی)
بر حجرههای هفت پریپیکر تاب میخورد کنگره
از زخم آبـی
چشمی که از تن رها میشود تا سنبلهی زهر،
نبضِ مزمن میزند در هجای شهوت [پیشانیِ عبادت بر گُنبدِ نـار
دو ماهی در تکاپوی قوی سیاه
بر فرشِ ایرانـی.
شب، پیچیده خونبار است وقتی در انتها ایستاده نیستی
خونبار و
رقصنده
رقصی زیر ساتور
رقص، در وحشتِ رگبارِ بخشنده
در تمّنایی که بس است این رودخانه
که در سینه، نیزهی قندیل میزند
کجاست آتشی که بر من نتابد
کجاست آتشی که من را بسوزاند
جانی که نمیسوزد
ذوب میشود در یخبندانِ سوزانش
جا که سقوطْ اشتیاقِ دوبارهی دیدار است
و اعماق را به تیممِ خاکسترم صلا خواهم زد
تا بگوید
او کیـست آن که غیرِ اینَـسـت.
این شقاوتِ متروک
این نبضِ ظلمانی
این پیچکِ خار
تاج وارهی عیسی
قَتالهی دود
چاقو در آب
این قصابِ بادیه
جادوگرِ مهتاب
به کجا میکشاند اینبار
این فریادِ حرمان از قفس را...
#محی_الدین_مدنی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
دو شعر از #مهرداد_فروتن
۱)
تمام استخوانهایم را فتح کرده بودم
پیش از آنکه خرد کرده باشند...
من
بوسه داده بودم
و بر انحنای تمامشان دست کشیده بودم
پیش از آنکه مرا ترک کرده باشند
تا از اینجا به میدان خزانه به دیوان لاهه
با پلاکاردهایی رژه رفته باشند
و با خطوطی شکستهبسته
بَست ننشسته باشند
که
مهرهدار با استخوانهای نرم شده باز مهرهدار است
من نام تمامیشان را میدانم
بر قامت تمامشان ایستادهام
پرچم فرو کردهام
و شیرینی بهکامشان چال کردهام
پیش از آنکه
هرگز زماناش فرا رسد به استخوانی سوگند یاد کرده باشم
بهوقت
شکستن!
یا گوش سپرده باشم به هارمونی رشتهی زنجیر
از حلقهی پابند
تا ریتم تارق...تارق مفصل آهنین، روی سنگفرش کریدور
که میپیچد
که میپیچد
بر درِ اتاقکِ امن
به قوارهی استخوانهای تو که نرم شده بود
و زبانههای قفلها یکییکی در شیار ابدیشان لغزید
در عصری که تمام استخوانها با فلز پیوندی ماندگار داشتند
و
نرم شده بودند
و
مهرهدار همچنان مهرهدار بود
و
زبانهی قفلها یکییکی در شیار ابدیشان لغزید
و
بر در آهنین اتاقک امن
تعداد قفلها از حد
رازهای سر به ُمهر
گذشت
۲)
و مرگ سزاوار شد تا برای خودش ریسهای ببافد
گره بزند
و بر هر گره نامی بگذارد
و بر تمامشان اشک بریزد
(اسم اعظم نام ما بود)
ایستاد
و یکییکی را صدا کرد.
#مهرداد_فروتن
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
تماشات
کم
از صنوبر
خُرم نبود
نظارهی طلوع زمین از زحل
-ردِّ دستنخوردهی بیفهمی-
در اتاقکِ تاریک
وقتی عاجِ شکافنده
پوست را میدَرَد،
خلقِ چشم از جریحه
خون میشوُید
از دشتهای قونیه،
من تو را زفاف میدهم
ای صرع ِ گلهّی ماضی!
نذر خون
از رعشهی قافیهها بردار
که زخمِ باز
حفرهی فلَک
بر ترکهی صنوبرانِ آه
میزند
دَلمه را کاویدن.
به چاه رسیدن.
که انعقاد
عطش بازکَندن است
من آنام
آری
طبل ِ واگرد
کوبیده بر جریحهی بسته
زخم ِ مُقعرم
خال
بر سفیدهی سینهی آهو
چله گذشت
جریحه بست.
حالا بیا وُ
دهان مرا سرد کن…
#نازنین_آیگانی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
❤ 3👎 2👏 1
[مرثیه قطعه سنگها]
با گریه اگر سنگ با گریه اگر سنگ و چکش
با گریه اگر سنگ باز هم سنگ با شکست
دربست تا ارومیه باز هم سنگ
با شکست شکستن دربست با گریه در هرات احمد موسوی
که گریه اگر سنگ سنگ اگر گریه اگر احمد از هرات راه بی افتد بگویم سنگها سنگها سنگ سنگها ها سنگها سنگ با گریه اگر بی افتی روی کوک در کرکوک و کراچی اگر سنگ با گریه اگر سنگ اگر سنگ با گریه که افق زخم رانهایت را بشکافد که مادر اگر گریه اگر مادر یک سنگ بزاید با سه سر تراشیده که گریه اگر سنگ
الف لام میم سنگ با گریه الف اگر سنگ که لام میم میم میم اگر سنگ زانو اگر سنگ یک توله در اکباتان
افسر ناله افسر جیغ
هی دیاز: پام
هی اگزاز: پام
هی کلوناز: پام
با گریه اگر غایبی
(آقا کدئین غایب است)
پام
ای پام
ای پام
ای پام
ای پام اگر سنگ
سنگ بابلسر
سنگ رامسر سنگ
سنگ سنگر که راننده شیشهها را پایین بکشد:
تا توشیبا ۷۰۰ تومن
تا خانه ۷۰۰ تومن
تا کارخانه ۷۰۰ تومن
همین توشیبا اگر سنگ
توشیبا همین گریههاست اگر سنگ
سنگ، سنگ سوم که دو دندان جلوئی به لبه استخر سنگ
سنگ، سنگ سوم که پیانویی روی مهره سوم سنگ
سنگ علی علی سنگ علی از استکهلم سنگ
یک شکاف روی سنگهای علی علی سنگ
علی علی علی علی علی سنگ
علی علی علی علی علی سنگ
سنگ سنگ سنگ سنگ
سنگ سنگ سنگ سنگ
سنگ سنگ سنگ سنگ
سنگ سنگ سنگ سنگ
با گریه اگر همین سنگها
بوسهها و مته برقیها مغزم را سوراخ میکنند
بوسهها و مته برقیها مغزم را سوراخ میکنند
اینکه با هشت سوراخ
هشت زندگی تازه را به درون میکشم
طبعن یک سنگ پیدا میکنم
و خدای چهارشنبه به نگین فیروزهام اضافه میشود
پس هشت سوراخ تازه هشت پروانه را زیر نافم میبرد
پس هشت بار کزاز میان بازوهایم رخنه میکند
که هشت زندگی اگر سنگ
اگر زندگی اگر گریه اگر سنگ
حاشیه سوزن دوزی پالان مادیان خوشگلم اگر سنگ
که مادیان سمهای شکستهاش در کاسه سرکه ترک بردارد اگر سنگ
با گریه اگر به مرمرها قدم بگذاری همه سنگ
همه تالار سنگ سنگها و شمعدانیها اگر سنگ
و زانوها اگر همین سنگها باشند
سنگ اگر گریه در ماهور اگر گریه اگر سنگ
شوشی، شوشتری اگر سنگ
یک گاو خونی دو گاو خونی هامونی هامونی اگر سنگ
یک گاوخونی دو گاوخونی سی و سه گاو خونی سه پل
اگر گریه اگر سنگ
چشمی اگر درون عرق ریواس بجوشد
کف بهمنشیر لای عرقگیر در سرای مشیر
اگر گریه گریهها اگر گریه اگر سنگ
سنگ سنگ سنگها اگر سراها گذرها
اگر گریه اگر سنگ اگر سنگها
سنگها اگر گریه اگر سنگ
#پدرام_یگانه_معافی
۵ مهر ۹۲
بازنویسی: ۱۸ آبان ۹۴
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
👍 2👎 1💩 1
…
دافعهٔ دست
جغرافیای برهوت!
گم بودم در شورهزار
کوهی آه
میسُرید خار از دامنم
و سرانجام، بیراههای میانجی!
سکوت، حلقهٔ زرین بر انگشتهای خَم
بیرون مانده ریشههای اجابت
از صبوریِ اندام؛
مسيرهایِ اصلیاند بوها
دانهٔ فلفلی
به جنبش انداخته سایهٔ روشن
باد از هراس
فرو میریزد باران
و بهار بهار
وظیفهٔ تو
تمام است!
من که از انهدامِ سنگ
بغل گرفته بودم زخمی بنفش را
فصولِ پدیدار
از حیرتم میشکفتند
سبب نبود
شکلی از دویدنِ اسب
در لکههای پوستی
سرعت سقوط ماه
از آسمان
کُندیِ محسوسی داشت
دلالت فاصله آینهای است هماکنون
نگو تو از مجاورت من میآیی!
منِ آشپزخانه
منِ تعلیم دهنده
منِ رونده
پاشیده شده خواب
بر بستر تمدن؛
دو گیس من مهیاست
و تاب میخورد سرِ تو!
افعیِ سرخی کمطاقت
گره بر گرههای بیشمار
زدهاست قیچی
و حکمِ جاری به گوشهای پهناور بیابان
نجواست:
بباف فلسفهات را
سرسریتر از قصه
دو ستاره از چشمم
بدوز به ویرانی
بگو چه داری مگر
از دردسر تازه
در سبد اعتراف و خرید روزانه،
شایستهٔ نامی که گل کنم دوباره از پیراهن سبز!
گناهِ تازهی من
رشد کرده است
وحشیتر از رایحهٔ (هَلپه)
و دشت در قُرُق ِ تلخیهاست
آمده از سر
بیرون
محال در لذایذِ (شاید که زندگی همین باشد)
نیشخند،
بر بیهودهترین سوگواری
ناگهان میافتاد بیرون از رِیل
تمامی اعداد و عقربه
روان قدم میگذاشتند در خونم
هلاهلِ کژدم
آنچه که بیضربان، واژه میشد
تا
شب، -هیزم تَر -
بسوزد
انگار
در معالجهٔ وقت
درد،
برهنه نشد
انگیزهٔ تمام گیاهان
ثمر نبود
که با ریشههای هواییِ آزاد
در آبهای شور
زیست میکردند
بوی تند لاکهای خالی از پُشت
در سکونِ جلبکها
میچرخید
و پنجهٔ آواز، ماه را بدرقه میکرد
صید از تکرار نمیافتاد
افتادیم از همسُرایی
یکییکی
به کاسبرگِ گلی
یا
کیسهٔ نرمتنی
و نگهداری از باران
چه چشمهای منزهی میخواست!
#مریم_سید_افقهی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
جراحت سقف
آوار نور بود
که خورشید بر گونههای تو طلوع کرد.
ای نفسِ گرم
نفس روشن انتظار
ندیدنت تحمل تشنگی در ظهر مرداد است
در کویری که به وسعت فاصله بیآب بود.
صبور بودم که از دریچهی زخم
از رگ خار آب نوشیدم
و جای انگشت با تیغ از فاصله کم کردم
تا گلی که بر تپهی تیز روییده بود
به رنگ سرخِ سوغات طلوع کند.
این مرد
مرد شکسته در حماسه
مرد افتاده از اسب
که از اصل سخن میگفت
از آوار لهجهی جوانمردی
به وقت تاول
و وقت زخم
بر مناسک حرکت در حرارت و عطش
از چاهی بازمیگشت
پر از تاریکی و تنهایی
آب و سرما.
#میثم_متاجی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
👍 2❤ 1
دو شعر از #الهه_عبادی
۱)
نیستی؟
از کجا پیدایت کنم
لای موهام که دست کشیدی
بوسیده شدم
و تاریکی آغازم شد.
از کجا پیدایت کنم
زیرِ آفتاب
ای تاریکی مسَلّم
روح مرا گرفتی به بازی کودکان خیرهسر
چند تکه روزنامهباطله به ماه دادی،
که شیشههای شکستهی خانهام را پاک کند.
مگر تاریکی در هوای روشن
بیشتر معلوم نمیشود؟
من دنبال چه میگردم که گرفتار ذرات نامرئی توهمم؟
ای عزیز همیشه غائب
نور شو
مثلا بگویم
کودکانی که پیر شدند روح مرا فرستادند انبار آخرت
شیشهها را چسباندم به بزاق تحمل
و روزنامهها به درخت بازگشتند
دستهای خانهدارم بریده، خونی و زنانه،
حیاط را آب میدهند
خاک به دنیای بعدی گریخته،
خاکِ خانه وزن تو را اشتباه گرفته بود
با جستجوی من.
ای عزیزِ همیشه غایب
نور شو
آنجا که شروع میشوی صبر من را خاک کردند
هنوز به تماشایت میآیم
هیچچیز به جز پردهی زرشکی تئاتر
که در پس آن
نقش یک تکه رودخانهی پارچهای را به تو دادهبودند
اینجا اثری ندارد
دلم تنگ حرفهاییست که نخواهی گفت
دلم تنگِ روزیست که در آغوشت جایی نداشتم
که گلوله به کبدم خورد
تا علت مرگ را بنویسند:
مثل پدرم.
۲)
حواست به دیدن کودکان نیل است
هنگامی که در گوشم میخوانی
بر دهانت شکر میریزم.
اصلاح میکنم
واژگانی که قرار است فردا بخوانی
ای ناسزای همیشه،
تلخیِ شنوا، بازارِ شامِ بوسه
باید کاری کنم، باید از قطرهی اشک داخل حمامت نوزاد پیدا کنم
باید بگذارم پروانههای روانپریش
بر گلدانهای خشک
بر گلدانهای آزرده بنشینند
باید از تو مجسمهای کاغذی بسازم
که حداقل
به درد فشار دادن در مشتهای کوچکم خورده باشد...
فردا که به پهلوی چپ آرام گرفتهای
و صدا میزنی مرا: چای!
فردا که شیطان، نانِ صبحانهات است
و حتما آدم دهانت را پاک میکند
و حتما مریم تو را با متنِ آمادهاش خواهد خنداند
تو هنوز میبوسی و تلخی،
من غبارآلود از گلدانِ خالخالیم
-لگدمالم-
به پهلوی راست میخوابم که میکاییل
به کفنم گیر ندهد
گریه خواهی کرد
آزاد گریه خواهی کرد
جایی وسط جرز دیوار، دلتنگ زنی خواهی شد
که گردنش با طنابِ حبابی
رو به صورتِ آخرینت خیره بماند
اشکهایت را دوباره خواهی بلعید
خون از اجاق به آلتت برمیگردد
و چمدانِ طلاق، سیاهتر از گور تنگی که پیش از مرگ
قول داده بودند
چیزی حس نمیکنیم.
#الهه_عبادی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
❤ 4👍 1
آیا نخلی که بارور است
وقتی دست بر میوهی وجودیاش میگذارید
نمیهراسد
یا که چون تو را دوست میدارد
دست مبارکات را
چون گزندی که مار بر خویش میپیچاند
تو را به اشباع درون میکشاند
و خواستار نَمی باران بر تشنگی
خرما پزان میشود
آیا گریزی هست
که چون میوهی ممنوعه
تو را در آغوش کشد
و غروب در سایهی تو بغلتد
میوهی تو همچون نوشداروئی
آهنگش را بر سَکرَهُالمَوت میچلاند
که غریب بود و نا آشنا
و از سوتسوتک تو
رنجور میخوابد در قدمگاه صبح
و شریر میریزد
در کلام زهرآگین که بعد از مرگ
تو را مینوشد
چگونه توانستی این گونه بَخیل بچرخی
در مزارع لم یزرع
وقتی نمیتوانی درختی را بارور
و سَکرَهالمَوت را دوشادوش به مرگ بخوانی
در مرگ خویش
همچون سگدانی که بر سگ خویش میتاراند استخوان دل مردهای را
و چون دستهایت به خون شرب آویخته است
از تو میگریزد
در علفهای سرد کوهی میرهاند
تا هزار کیلومتر رنج را طی کند
برای دیدن زمینی لم یزرع و بایر
بر خشتِ گامزدهای
ما همچون فورانی بی بنبست
برای چراگاه خویش آغور را مغلوب ساختیم
تا جامعه بعدی نتواند زمینی بکارد که از فرسایش گرما
تا نزول حرفهای چرکانده به خود
آستینش را
در یک متر اجاق عقبتر نگاه دارد
ای شرزهی زمان
بر خود مگیر این چنین
عدوییست گرانمایه که از خویش رمیده و
نمیداند که صوتهای بلند گوشش را کر میکند
از مترسکهای باغ باید ترسید
وقتی پیراهنی مردانه به تن دارند
و دستهای آویزانشان سوی خدا
باز در دل تو رعب و ترس در جان نباتات میریزند
آه ای مترسک درون
با چشمهای نداشتهات
بریز بر گودال
که باد
بر پیراهنت نرقصد
و دل دیوانگان به تنگ نیاید
تو که از بهلول زمان خویشاوندتری
تو که حرفت را در کاسهی مفرغی ریختهای
و در صبحگاه برای وطنفروشان لعابی زرین گذاشتهای
ای که خویشاوندی و
تنها سلام مانده است و باقی همه پوچ
کیست
در آیههای نجابت
مرا ترسیست در قرآن
که تا کلام را میشنود
آیه های اضطرابش افزونتر میشود
پریشان
مثل بچهای که از مدرسه بر میگردد
میکوبد
در قابلمه را در استخوان مادر
#نبیه_آل_کثیر
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
❤ 4👍 1
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.