cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

فضا و دیالکتیک

نشریه‌ی انتقادیِ آنلاین در حوزه‌ی مطالعات شهری، نظریه‌ی معماری، جغرافیای انسانی، و جغرافیای سیاسی راه ارتباطی: [email protected] فیسبوک: https://www.facebook.com/dialecticalspace/ اینستاگرام: https://www.instagram.com/spaceanddialectics/

إظهار المزيد
إيران114 617لم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
1 248
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

زبان، عاملیت و هژمونی: پاسخی گرامشیایی به پسامارکسیسم نویسنده: پیتر آیوز مترجم: آرش ترکمه «ارنستو لاکلائو و شانتال موف تلاش کرده‌اند تا با ادغام تاثیرات زبانشناسانه‌ی نظریه‌ی پساساختارگرایانه، مفهوم «هژمونی» را از ریشه‌های مارکسیستیِ ذات‌گرایانه و ‌اکونومیستی برهانند. منتقدان اصلی مارکسیست‌شان، خط سیر آن‌ها را همچون «سقوطی درون گفتمان»، انحطاطی از واقعیت مادی استوار به ورطه‌یِ ایده‌آلیستی و پروبلمتیکِ زبان و گفتمان نقد می‌کنند. اما به نظر می‌رسد هر دو سوی این مجادله روی یک موضوع توافق داشته باشند و آن این که حرکت از مارکسیسم به پسامارکسیسم، مسیری است از اقتصاد به سوی زبان؛ از «واقعیت» به گفتمان. این مقاله با تمرکز بر نوشته‌های گرامشی درباره‌ی زبان علیه هر دو سوی این مجادله استدلال می‌کند. توضیح می‌دهم که زبان چگونه در ماتریالیسم تاریخیِ گرامشی کانونی است و نشان می‌دهم که او زبان را در برابر مادیت قرار نمی‌دهد. گرامشی خود واژه‌ی هژمونی را اساساً از مطالعات دانشگاهی‌اش در زبان‌شناسی برگرفته است؛ مباحثاتی که فردینان دوسوسور نیز ساختارگرایی را بواسطه‌ی آن‌ها پروراند. برای گرامشی، چنین موضوعات زبانشناسانه‌ای مستقیماً به مساله‌ی زبان (questione della lingua) و وحدت ایتالیا مرتبط است. این نه فقط خوانش لاکلائو و موف از گرامشی را به چالش می‌کشد، بلکه بر فهمی زایاتر از هژمونی پرتو می‌افکند که می‌تواند مشارکتی باشد در مباحثات اخیر پیرامون پسا-ساختارگرایی و کاربرد هژمونی برای تحلیل جهانی‌شدن و جهانی به طور فزاینده فناورانه و الکترونیک». برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/language-agency-and-hegemony/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
زبان، عاملیت و هژمونی: پاسخی گرامشیایی به پسا-مارکسیسم - فضا و دیالکتیک

گرامشی استدلال می‌کند که تاریخ و بقایای تحولات تاریخی در زبان، برای سازوکار قدرت، اعتبار و هژمونی اساسی هستند. گرامشی تاکید می‌کند که معنا .بوسیله‌ی زبان در تحول استعاری‌اش در نسبتِ با معانی پیشین، پدید آمده است. معانی جدید در یک فرآیندِ ادامه‌دارِ تحولْ جانشین معانی پیشین می‌شوند

فوکو و تاریخ فضایی نویسنده: استوارت الدن مترجم: نریمان جهانزاد «فرهنگ ما به چه طریق وجود نظم را نشان می‌دهد، چگونه مبادله‌ها از قوانین‌شان، موجودات زنده از قواعد تکرارشونده‌شان، واژه‌ها از تسلسل‌شان و ارزش بازنمودی‌شان، که جملگی شکل‌های آن نظم‌اند، تبعیت می‌کنند؛ چه شکل‌هایی از نظم به رسمیت شناخته شدند، وضع شدند و به فضا و زمان پیوند خوردند، تا شالوده‌ی ایجابی دانش‌هایی را که در دستورزبان و فیلولوژی، در تاریخ طبیعی و زیست‌شناسی، در مطالعه‌ی ثروت و اقتصاد سیاسی بکار می‌روند ایجاد کنند. پرپیداست که چنین تحلیلی ربطی به تاریخ ایده‌ها یا تاریخ علم ندارد، بلکه پژوهشی‌ست با هدف کشف این نکته که دانش و نظریه بر چه اساسی ممکن شده؛ دانش در چارچوب کدام فضای نظم قوام یافته است؛ بر پایه‌ی چه ماتقدم تاریخی‌ و در بستر کدام ایجابیت، ایده‌ها مجال ظهور یافتند، علوم پا گرفتند، تجربه در فلسفه‌ها مورد تأمل قرار گرفت، عقلانیت‌ها شکل گرفتند، و چه بسا بعدش خیلی زود منحل و ناپدید شدند. به اعتنا، هدف من توصیف پیشرفت دانش‌ها بسوی ابژکتیویته‌ای نیست که علم معاصر نهایتاً در چارچوب آن بازشناخته می‌شود؛ بلکه تلاشم برجسته کردن میدان معرفت‌شناختی است، یعنی اپیستمه‌ای که دانش‌ها در آن ــ فارغ از تمام معیارهایی که به ارزش عقلانی آنها یا اشکال عینی‌شان ارجاع می‌دهند ــ ایجابیت را پی‌ریزی می‌کنند و از آن راه تاریخی را آشکار می‌سازند که نه تاریخ تکامل روبه‌جلو، بلکه تاریخ شرایط امکان آنهاست؛ در این توصیف، باید آن پیکربندی‌های درون فضای دانش که به اشکال گوناگون علم تجربی مجال بروز داده‌اند آفتابی شوند. این پژوهش نه تاریخ به معنای سنتی کلمه بلکه نوعی «دیرینه‌شناسی» است برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/foucault-and-spatial-history/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
فوکو و تاریخ فضایی - فضا و دیالکتیک

مناسبات فضایی‌ در همه‌ی تاریخ‌های فوکو از غیریت اجتماعی را می‌توان نه به مثابه هندسه‌های صوری بلکه همچون جغرافیاهای محتوایی درک کرد. فیلو می‌گوید فوکو در معرض این خطر است که انگار صرفاً «چرخشی هندسی» را وارد تاریخ‌های خود می‌کند و «عملاً معنایی انتزاعی از فضا را بالاتر از معنایی انضمانی از مکان قرار می‌دهد»، اما در ادامه می‌افزاید که تأکید او بر خاص‌بودگی‌ها از این معضل خلاصش می‌کند.

آیا کوروش کبیر،‌ هخامنشی بود؟ نگاهی به استدلال‌های دنیل دی. پاتس درباره‌ی تبار غیرایرانی کوروش نویسنده: آیدین ترکمه «دنیل دی. پاتس استاد باستان‌شناسی دانشگاه نیویورک در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۵ در کتاب The Birth of Persian Empire منتشر شده یافته‌های نامتعارفی را درخصوص پرشیا و هخامنشیان مطرح کرده که دانش موروثی ما را به چالش می‌کشد. در منشور کوروش از او با عناوین فرزند کمبوجیه، شاه انشان، نواده‌ی کوروش، و نتیجه‌ی چیش‌پیش نام برده شده است. از دید پاتس منابع بابلی فقط به سرزمین انشان ارجاع می‌دهند و هیچگاه آن را همچون قلمرویی پرژن تلقی نکرده‌اند. کوروش و خانواده‌ی او نیز هیچگاه هخامنشی نامیده نشده‌اند. همچنان که کوروش نیز هرگز خودش را شاهِ پرژنِ انشان ننامید بلکه صرفن خودش را شاه انشان می‌نامید. بسیاری از دانشوران هخامنشی کوشیده‌اند تا کوروش و اجدادش را به اشتباه هخامنشی و یا پرژن بنامند. پاتس این ایده را رد می‌کند که کوروشِ پارسوماش جد کوروش کبیر، بنیان‌گذار پرژن امپایر بوده باشد. او همچنین کوروش و تبار انشانی او را پرژن یا هخامنشی نمی‌داند. اکنون مدت‌ها است که مشخص شده تبار کوروش کبیر متفاوت از آن چیزی است که هرودوت برای خشایارشاه و خاندان داریوش برشمرده است. اگر قلمروی پادشاهی‌ای که کوروش آن را گستراند قلمرویی انشانی بوده آنگاه روی‌کارآمدن داریوش پس از مرگ کمبوجیه پسر کوروش را باید همچون کودتای پرژن‌ها علیه انشانی‌ها تلقی کرد که خاندان پرژنِ هخامنشیان به سرکردگی داریوش را به جای خاندان انشانی کوروش می‌نشاند.» برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/cyrus-the-great-and-the-kingdom-of-anshan/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
آیا کوروش کبیر،‌ هخامنشی بود؟ نگاهی به استدلال‌های دنیل دی. پاتس درباره‌ی تبار غیرایرانی کوروش - فضا و دیالکتیک

به زعم پاتس آنچه ما امروز آن را پرژن امپایر می‌نامیم در واقع یک امپراتوری انشانی بوده که کوروش، شاه انشان آن را پایه‌گذاری کرده است، آنگاه شکل‌گیری آن را نباید تکوینی بدیع تلقی کرد بلکه بیشتر بیانگر نوعی احیا است.

صنعتی‌شدن و شهری‌شدن نویسنده: آنری لوفور مترجم: ایمان واقفی توضیح مترجم: «مقاله‌ی حاضر از معدود نوشته‌های لوفور است که به موضوعات انضمامی و رویه‌های عینی شهر می‌پردازد. این البته به معنای غیابِ پیچیدگی‌های نظری‌ای نیست که همواره در آثار این فیلسوف‌-‌شهرشناس فرانسوی سراغ داریم. فرازهایی از این متن نیز آنچنان که از لوفور انتظار داریم ما را در چم و خمِ ایده‌های انتزاعی گیر می‌اندازد. با این حال در طول متن می‌توانیم ردّ سیری منسجم را بزنیم که اهم ایده‌های آنری لوفور را در مقاله‌ای کوتاه فشرده کرده است؛ ایده‌های که در کتب بعدی او به‌ویژه انقلاب شهری (۱۹۷۰) و تولید فضا (۱۹۷۴) شرح و بسط بیشتری می‌یابد. از این رو برای کسانی که به چارچوب فکری لوفور علاقه‌مندند، مقاله‌ی «صنعتی‌شدن و شهری‌شدن» می‌تواند نقطه آغاز مطمئن و پیشبرنده‌ای باشد. برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/industrialization-and-urbanization/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
صنعتی‌شدن و شهری‌شدن - فضا و دیالکتیک

صنعتی‌شدن در واقع نقطهٔ آغاز ماست برای تأمل‌کردن در امروزمان. شهرها اما سال‌ها پیش از صنعتی‌شدن وجود داشته‌اند. این نکته هرچند پیش‌پاافتاده به‌نظر می‌رسد اما جوانب آن به‌اندازهٔ کافی واکاوی نشده است.

مجموعه مقالات فضا و دیالکتیک در سال ۱۴۰۰ «به سیاق سنت فضا و دیالکتیک قرار بود با آغاز سال جدید مجموعه مقالات منتشرشده در یک سال گذشته را در قالب فایلی یکپارچه منتشر کنیم. به دلایلی این کار تا امروز به درازا کشید. حالا اما مجموعه مقالات ۱۴۰۰ فضا و دیالکتیک آماده انتشار است. در یک‌سال گذشته موفق به انتشار ۱۸ مقاله در مجلهٔ اینترنتی فضا و دیالکتیک شدیم. آنچنان که رسم و اسلوب ماست، تمام این متون حول محور نظریه‌ی انتقادی فضا می‌چرخند؛ برخی با تاکید بر شهر/شهری‌شدن، برخی دیگر با تاکید بر فضای ملی، و بین‌المللی. اما مقالات منتشرشده در سال گذشته چند تفاوت کلیدی با سنوات پیشین داشته‌اند. اول آنکه تنوع حوزه‌ای مقالات گسترش یافته‌است. بر سبیل همیشگی متونی با موضوع اقتصاد سیاسی، نظریه‌ی برنامه‌ریزی و طراحی شهری، تولید فضا، رویکردهای فوکویی، دلوزی، و نظریه فمینیستی در این مجموعه پیدا خواهید کرد. علاوه بر این، همچنان که دیده‌اید، ژئوپلیتیک و روابط بین‌الملل نیز رفته‌رفته سهم بیشتری در فضا و دیالکتیک پیدا کرده است. امید داریم در پنج‌ساله‌ی دوم، در این حوزه نیز متون انتقادی بیشتری را منتشر کنیم. همچنین در این‌جا می‌توانید متونی در حوزه‌ی نظریه بازنمایی پیدا کنید که در دوره‌های پیشین چندان مورد توجه ما نبوده است. فضا و دیالکتیک را عموماً با آثار ترجمه‌ای آن می‌شناسیم. فقدان متون پایه‌ای و خالی‌بودن عرصه از نظریات متاخر مطالعات انتقادی فضا ما را ناگزیر از برگرداندن مقالات از زبان انگلیسی کرده است. اما تالیف متن همواره یکی از افق‌های ما در وبسایت فضا و دیالکتیک بوده است. در سال گذشته ۷ متن تالیفی منتشر کرده‌ایم و امیدواریم این روند در سال‌های پیش‌رو نیز ادامه پیدا کند. در آخر باید از افزایش علاقه‌مندان و مداخله‌گران در این حوزه ابراز امیداواری کنیم. کسانی که در سال گذشته به جمع هیئت تحریریه فضا و دیالکتیک پیوستند، کسانی که مقالات و ترجمه‌های خود را برای انتشار در اختیار ما قرار دادند و کسانی که برای کارهای پژوهشی و مطالعات میدانی خود فضا و دیالکتیک را شایسته‌ی مشورت و مباحثه دانستند، بخشی از نیروهای حالا جان گرفته‌ی مطالعات انتقادی فضا هستند. بسیار امیدواریم این روند در سال جدید نیز ادامه پیدا کند و جانی دوچندان بگیرد. هیئت تحریریه‌ی فضا و دیالکتیک» برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/space-and-dialectic-1400-special-issue6/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
مجموعه مقالات‏ ۱۴۰۰ ویژه‌ی نوروز ‏۱۴۰۱‏ ‏ - فضا و دیالکتیک

آنچنان که رسم و اسلوب ماست، تمام این متون حول محور نظریه‌ی انتقادی فضا می‌چرخند؛ برخی با تاکید بر شهر/شهری‌شدن، برخی دیگر با تاکید بر فضای ملی، و بین‌المللی. اما مقالات منتشرشده در سال گذشته چند تفاوت کلیدی با سنوات پیشین داشته‌اند. اول آنکه تنوع حوزه‌ای مقالات گسترش یافته‌است. بر سبیل همیشگی متونی با موضوع اقتصاد سیاسی، نظریه‌ی برنامه‌ریزی و طراحی شهری، تولید فضا، رویکردهای فوکویی، دلوزی، و نظریه فمینیستی در این مجموعه پیدا خواهید کرد.

Photo unavailableShow in Telegram
مجموعه مقالات سال ۱۴۰۰ 👇
إظهار الكل...
ایران همچون ملتی موهومی: نگاهی به کتاب طردشده‌ی مصطفا وزیری، مرتدی در مذهب ایران‌شناسی گزینش و ترجمه: آیدین ترکمه «مصطفا وزیری در سال ۱۹۹۳ یعنی در حدود ۳۰ سال پیش کتابی منتشر کرده است با عنوان ایران همچون ملتی موهومی. این کتاب اما توجه چندانی را در فضای فارسی‌زبان به خود جلب نکرده و در حوزه‌ی مطالعات ایران حتا به نوعی طرد هم شده است. این نادیده‌گرفتن البته عجیب نیست به ویژه با درنظرگرفتن استدلال‌های نامتعارف و جدید وزیری درباره‌ی ایران، و اینکه جریان غالبِ فکری در آنچه با نام مطالعات ایران (Iranian Studies) می‌شناسیم همچنان شدیدن پایبند ناسیونالیسم است. وزیری در کتابش کوشیده تاریخ‌نگاریِ ناسیونالیستی و ملی را به چالش بکشد. او تاریخِ ملی ایران را ابداعی بسیار متاخر می‌داند. به گفته‌ی او در دویست سالِ گذشته مورخان و دیگر عالمان علوم اجتماعی گذشته را بر اساس جهت‌گیری‌های نسلی، موقتی و ایدئولوژیکی خودشان و بی‌توجه به ماهیتِ سیال دولت ملی و ناسیونالیسم روایت کرده‌اند. از دید وزیری، هویت ملی یک توهم‌ تاریخی است. او شرح می‌دهد که چگونه برداشت‌های اروپایی از ملت و ناسیونالیسم، تاریخ‌نگاری را با نظریه‌ی نژادی درآمیخته است. کتاب شکل‌گیری مفهوم هویت ملی را می‌کاود و استدلال می‌کند که برآمدنِ شرق‌شناسی، ایده‌ی نژاد آریایی، و دسته‌بندی‌های زبانی (مانند زبان هندواروپایی و یا زبان‌های ایرانی) چگونه همبسته و در راستای ایجاد و تقویت یک تاریخ‌نگاریِ الیتیستیِ سوگیرانه و غیرواقعی بوده‌اند. در چنین بستری است که از دید وزیری، یافته‌های فیلولوژیک و باستان‌شناسانه در پیوند با اسطوره‌ی نژاد آریایی به منظور طرح و ترویج تفسیری خاص از ایران به کار گرفته شده‌اند. شرق‌شناسان نام ایران را نه صرفن برای دلالت بر یک مردم، که همچنین همچون معادلی برای یک خانواده‌ی زبانی، یک تمدن و یک فرهنگ جعل کرده‌اند. و این به رغم آن بود که چه در دوران باستان و چه در دوران اسلامی، ایران همچون یک موجودیت همگن اساسن وجود نداشت. از فیلولوژی و باستان‌شناسی بهره گرفته شد تا به مصنوعات بشری دوران باستان نام‌هایی الصاق شود و همزمان ادبیات را به سنتی ملی گره بزنند. وزیری معتقد است که شرق‌شناسان به این ترتیب کوشیدند یک هویت ملیِ ناموجود را برای مردمانی در گذشته‌ی بسیار دور دست‌وپا کنند. کتاب مصطفا وزیری حاوی بینش‌های انتقادی و نامتعارف بسیاری است اما در این نوشته می‌کوشم فقط برخی از آن‌ها را برجسته کنم.» برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/iran-as-imagined-nation/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
ایران همچون ملتی موهومی: نگاهی به کتاب طردشده‌ی مصطفا وزیری، مرتدی در مذهب ایران‌شناسی - فضا و دیالکتیک

از دید وزیری، هویت ملی یک توهم‌ تاریخی است. او شرح می‌دهد که چگونه برداشت‌های اروپایی از ملت و ‏ناسیونالیسم، تاریخ‌نگاری را با نظریه‌ی نژادی کتاب شکل‌گیری مفهوم هویت ملی را می‌کاود و استدلال می‌کند که برآمدنِ شرق‌شناسی، ایده‌ی نژاد آریایی، و ‏دسته‌بندی‌های زبانی (مانند زبان هندواروپایی و یا زبان‌های ایرانی) چگونه همبسته و در راستای ایجاد و تقویت یک ‏تاریخ‌نگاریِ الیتیستیِ سوگیرانه و غیرواقعی بوده‌اند.‏درآمیخته است. ‏

فضا و تاریخ در هستی و زمان هایدگر نویسنده: استوارت الدن مترجم: نریمان جهانزاد «در تفسیر هایدگر از کانت می‌خواهم به دو مسأله‌ی اصلی اشاره کنم. اول اینکه هایدگر معتقد است کانت تمایز انتیک/انتولوژیک را تشخیص داده؛ نکته‌ی دوم راجع به نقش فضا و زمان، و علی‌الخصوص برتری‌دادن زمان به فضا است. بنابراین اول یادآوری کنیم که شناخت انتیک شناختی‌ست ناظر بر موجودات خاص؛ شناخت انتولوژیک ناظر بر شرایط پیشینی شناخت انتیک است، یعنی نه هستندگان بلکه معطوف به هستی است. دغدغه‌ی اصلی هایدگر متقدم بویژه در هستی و زمان همین شناخت انتولوژیک است. جریان غالب کانت‌پژوهی در زمان هایدگر نوکانتیسم مکتب ماربورگ بود که نقد عقل محض را اثری در حیطه‌ی معرفت‌شناسی می‌دانست. این تلقی، که بوسیله‌ی کوهن، ریکرت و ناتورپ و دیگران مطرح شد، از اواخر سده‌ی نوزدهم تا اوایل سده‌ی بیستم نفوذی گسترده داشت. هایدگر- هنگام تدریس در ماربورگ- مستقیم با این تفسیر سرشاخ می‌شود: نقد عقل محض نظریه‌ی شناخت است، اما نه نظریه‌ای درباره‌ی شناخت انتیک (یعنی تجربه) و معرفت‌شناسی، بلکه درباره‌ی شناخت انتولوژیک است- فلسفه‌ی استعلایی، هستی‌شناسی. شناخت انتیک (از موجودات) باید با بنیادهای انتولوژیک (هستی) مطابق باشد. معنای راستین انقلاب کوپرنیکی کانت- اینکه به عوض مطابقت شناخت ما با ابژه‌ها، ابژه‌ها باید با شناخت ما مطابق باشند- همین است.» برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/space-and-history-in-being-and-time/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
فضا و تاریخ در هستی و زمان هایدگر - فضا و دیالکتیک

یافتن سرنخ‌هایی که فضامندی اندیشه‌ی هایدگر را نشان دهند دشوار نیست. او از همان آثار اولش واژه‌ی دازاین را بکار برد که در مقام اسم یعنی «وجود»، و در مقام فعل به معنی «آنجا بودن» است. اگر این واژه تجزیه شود، یا آن را به همراه خط تیره به شکل دا-زاین بنویسیم، چنانکه هایدگر غالباً چنین می‌نویسد، از نظر لغوی یعنی «آنجا-بودن»، «بودن-آنجا».

فرآیند شهری در دوره‌ی سرمایه‌داری؛ چارچوبی برای تحلیل نویسنده: دیوید هاروی مترجم: ایمان واقفی «مقاله‌ی فرآیند شهری در دوره سرمایه‌داری را می‌توان یکی از متون کلاسیک در حوزه نقد اقتصاد سیاسی شهر دانست. این مقاله در زمره متونی‌ست که در دهه ۷۰ میلادی چرخش فضایی در علوم اجتماعی را رقم زدند. در این بازه هاروی در کنار آنری لوفور، مانوئل کاستلز و کمی بعدتر نیل اسمیت نظریه شهری را از چنگال رویکردهای غالبی که در خدمت نظام حاکم بودند می‌ربایند و به آن روحی انتقادی می‌بخشند. هاروی در این‌جا با وام‌گیری از نظریه انباشت سرمایه‌ی مارکس از یکسو و داده‌های تجربی تشکیل سرمایه در شهرهای غربی از سوی دیگر، رئوس اصلی نقد اقتصاد سیاسی شهر را درمی‌اندازد. او نشان می‌دهد چگونه سرمایه راه خود را از کارخانجات صنعتی قرن نوزدهم به درون شهر می‌گشاید و ساحات مختلف زندگی شهری را درون منطق سرمایه می‌بلعد.» برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/the-urban-process-under-capitalism/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
فرآیند شهری در دوره‌ی سرمایه‌داری؛ چارچوبی برای تحلیل - فضا و دیالکتیک

در تفسیرم از فرآیند شهری در نظام سرمایه‌داری بر دو مضمون به‌هم‌پیوسته‌ی انباشت و کشمکش طبقاتی تمرکز خواهم کرد. این دو مضمون آنچنان به یکدیگر گره‌خورده‌اند که گویی دو روی یک سکه‌اند- دو پنجره‌ی  متفاوت که از روزنه‌یشان کلّیت کردوکارهای سرمایه‌داری بر ما آشکار می‌شود. خصلت طبقاتی جامعه‌‌ی سرمایه‌داری در سلطه‌ی سرمایه بر کار نهفته است.

دورین مسی، دولت ملی و تولید فضا:‏ فراروی از ژئوپلیتیک و تاریخ‌نگاری جریان غالب آیدین ترکمه «از دید مسی برداشت‌های ذات‌گرایانه و درون‌مدار بر این فرض استوارند که نوعی گسست بین گذشته‌ی یک مکانِ خاص با اکنون‌اش وجود دارد. در این روایت‌ها گذشته همچون تجسمِ ویژگی‌های واقعی یک مکان ِخاص تلقی می‌شود. غلبه‌ی این نگاه باعث شده تا برخی نتیجه بگیرند که هرگونه دلبستگی به یک ناحیه یا مکانِ خاص به شکلی ناگزیر با نوستالژی درآمیخته و در نتیجه ضرورتن مانعی در برابر سیاستِ مترقی است. برای مثال دیوید هاروی به شدت نسبت به هر آنچه محلی است مشکوک و معتقد است امر محلی نمی‌تواند مبنایی برای ساختن یک سیاست رادیکال باشد. یک علت چنین شکاکیتی نزد هاروی، این پیش‌فرض است که مبارزات محلی ضرورتن بر سنت مبتنی هستند. این نگاه معتقد است که سنت چیزی پیشاپیش تکمیل‌شده و به طور کامل تحقق‌یافته و در نتیجه در معرض ازدست‌رفتن است و باید از آن محافظت کرد. در این معنا سنت همچون گذشته‌ای بکر و خالص و اصیل بازنمایی می‌شود. از همین رو حفاظت از مکان اغلب همچون تلاشی برای منجمدکردن برداشتی خاص از یک مکان در یک لحظه‌ی خاص از تاریخ پدیدار می‌شود. برای مثال تاریخ‌نگاری‌های ارتجاعی اغلب می‌کوشند با منجمدکردن ایران در یک دوره‌ی تاریخی خاص (مثلن ساسانیان)، برداشت خاصی از ایران را حفظ کنند؛ برداشتی که ایران را خالص و اصیل و پالوده از ناپاکی‌ها و آکنده از روشنی‌ها و نیکی‌ها و می‌انگارد. در این نگاهِ رایج، سنت به اشتباه همچون چیزی متعلق به گذشته تلقی شده که همواره در خطر ازدست‌رفتن و نابودشدن است (یا نابود شده و در نتیجه باید آن را از نو احیا کرد). حال آنکه مسی به ما می‌آموزد که این ترسِ ازدست‌رفتن، خود مبتنی بر خوانشی غیرزمانمند، ایستا و درون‌مدارانه از سنت است که قايل به تاریخمندیِ سنت نیست و آن را به اشتباه همچون چیزی ایستا، بکر و تمامن تکمیل‌شده در گذشته ــ و ارث‌رسیده به «ما» ــ می‌انگارد.» برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید: http://dialecticalspace.com/doreen-massey-nation-state-and-space-production/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک» @dialectialspace
إظهار الكل...
دورین مسی، دولت ملی و تولید فضا: ‏ فراروی از ژئوپلیتیک و تاریخ‌نگاری جریان غالب - فضا و دیالکتیک

دورین مسی استدلال می‌کند که مرزهای دولت‌های ملی فقط یکی از شیوه‌های بسیاری برای سازماندهی روابط قدرت است. مشکل این شکل سازماندهی اما این است که پیچیدگی‌های فضای اجتماعی را به زور، سرکوب، همگن و یکدست می‌کند. مسی به ما یادآور می‌شود که مرزهای دولت ملی به اتکای قدرت سیاسی، تدابیر حقوقی و زور فیزیکی تولیدشده و پابرجا مانده‌اند.

اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.