128 249
المشتركون
-53424 ساعات
+6 9547 أيام
+5 32330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Photo unavailableShow in Telegram
عجیبترین رسوم ازدواج جهان!! 🔞
10 تا از عجیبترین آداب و رسوم ازدواج در کشورهای مختلف جهان!! 😱
ورود افراد زیر ۱۸ سال ممنوع ⛔️
👈 مشاهده کلیپ
👍 2
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
#معما ⁉️
کدام یک از مردان همسر خانوم هست؟!
جواب معما 🧐➡️
00:43
Video unavailableShow in Telegram
#زنگ۰تفررررررریح
سپاس از همراهیتون🌹🌹
🅰 @dastanvpand1
🤣 7👍 4😁 2😢 1
Repost from N/a
❓آن چیست که. خانوما هم می تونن از جلو بدن هم از عقب ولی آقایون فقط از جلو میدن.
مشاهده چیستان➡️
👍 1
Repost from N/a
❌بزن رو زنبورا ببین کجا میبرتت🤣🤣🤣
از خنده پاره میشی😂👇نترسی ها😆
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝
اینجا⬆️⬆️
👍 2
00:22
Video unavailableShow in Telegram
بفرست برای نفر اول لیست شیرت❤🌹
برای هم دعا کنیم؛
برای اینکه اندوه نباشد و نگرانی نباشد و دستها پر باشد و جیبها پرتر.
دعا کنیم سلامتی باشد و برکت باشد و آسایش باشد و هرکجا آرزوی قشنگی بود، مرغ آمین بگذرد و برآورده کند آرزوی قلبهای مهربان و دستهای سخاوتمند را.
دعا کنیم صداقت باشد و دوستی باشد و شرافت باشد و آرامش باشد و قلبهایی که خیرخواه یکدیگرند.
دعا کنیم کارها خوب پیش برود و گرهها باز شود و ذهنها آرام بگیرد و شادیها بیشمار شود و لبخندها بیشمارتر❤️
🅰 @dastanvpand1
👍 11❤ 6❤🔥 2
00:42
Video unavailableShow in Telegram
باورت میشه پیرمردِ ۷۸ ساله ۱۸۰ میزنه؟
😱
تا انتها ببین تا با چشای خودت ببینی🫠😍
🅰 @dastanvpand1
👍 10👏 3
📚📗📚📘📚📕📚📙📚📒
#داستانک
چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که پسرکی را دیدم که یک عروسک در بغل گرفت و به خانمی که همراهش بود گفت: عمه جان… اما زن با بی حوصلگی جواب داد: جیمی، من که گفتم پولمان نمی رسد!
زن این را گفت و سپس به قسمت دیگر فروشگاه رفت. به آرامی از پسرک پرسیدم: عروسک را برای کی می خواهی بخری؟ با بغض گفت: برای خواهرم، ولی می خوام بدم به مادرم تا او این کادو را برای خواهرم ببرد. پرسیدم: مگر خواهرت کجاست؟ پسرک جواب داد خواهرم رفته پیش خدا، پدرم میگه مامان هم قراره بزودی بره پیش خدا
پسر ادامه داد: من به پدرم گفتم که از مامان بخواهد که تا برگشتنم از فروشگاه منتظر بماند. بعد عکس خودش را به من نشان داد و گفت: این عکسم را هم به مامان می دهم تا آنجا فراموشم نکند، من مامان را خیلی دوست دارم ولی پدرم می گوید که خواهرم آنجا تنهاست و غصه می خورد
پسر سرش را پایین انداخت و دوباره موهای عروسک را نوازش کرد. طوری که پسر متوجه نشود، دست به جیبم بردم و یک مشت اسکناس بیرون آوردم. از او پرسیدم: میخواهی یک بار دیگر پولهایت را بشماریم، شاید کافی باشد! او با بی میلی پولهایش را به من داد و گفت فکر نمی کنم چند بار عمه آنها را شمرد ولی هنوز خیلی کم است.
من شروع به شمردن پولهایش کردم. بعد به او گفتم: این پولها که خیلی زیاد است،حتما می توانی عروسک را بخری!
پسر با شادی گفت: آه خدایا متشکرم که دعای مرا شنیدی! بعد رو به من کرد وگفت: من دلم می خواهد که برای مادرم هم یک گل رز سفید بخرم، چون مامان گل رز خیلی دوست دارد، آیا با این پول که خدا برایم فرستاده می توانم گل هم بخرم؟
اشک از چشمانم سرازیر شد، بدون اینکه به او نگاه کنم، گفتم: بله عزیزم، می توانی هر چقدر که دوست داری برای مادرت گل بخری.
چند دقیقه بعد عمهاش برگشت و من زود از پسر دور شدم و در شلوغی جمعیت خودم را پنهان کردم.
فکر آن پسر حتی یک لحظه هم از ذهنم دور نمی شد؛ ناگهان یاد خبری افتادم که هفتهی پیش در روزنامه خوانده بودم: کامیونی با یک مادر و دختر تصادف کرد دختر در جا کشته شده و حال مادر او هم بسیار وخیم است.
فردای آن روز به بیمارستان رفتم تا خبری به دست آورم پرستار بخش خبر ناگواری به من داد: زن جوان دیشب از دنیا رفت.
اصلا نمی دانستم آیا این حادثه به پسر مربوط می شود یا نه، حس عجیبی داشتم. بی هیچ دلیلی به کلیسا رفتم. در مجلس ترحیم کلیسا، تابوتی گذاشته بودند که رویش یک عروسک، یک شاخه گل رز سفید و یک عکس بود.
🅰 @dastanvpand1
😢 71👍 17😭 6❤ 3🏆 2
00:39
Video unavailableShow in Telegram
میدونی وقتی میگن طرف دلش دریاست یعنی چی؟!
وقتی یه سنگ رو توی دریا میندازی
فقط برای چندثانیه اونو متلاطم میکنه
اما بعدش محو میشه
و برای همیشه ته دل دریا باقی میمونه
مثل دریا باش
فراموش کن چه سنگهایی رو به دلت زدن ...
با اینکه شاید تا ابد سنگینی اونارو
ته دلت تا ابد حس کنی
دریا از این یادگاری ها زیاد داره
اما همیشه با ابهت و آرامش بخشه
🅰 @dastanvpand1
👍 17😁 2🔥 1