شعر و ادبیات

نعاني من مرض عُضال إسمُه الأمَل ‏از بیماری سختی رنج می‌بریم... ‏نامش؟! ‏امید! ‏‌ #محمود_درویش⁩ ‏هزار دفعه مرا کشت و زنده کرد، آری! ‏"امید" گاه همین قدر مایه‌ٔ رنج است... ‏‌ #محمد_عزیزی⁩ @Sherfa1

گفتی بگو که در چه خیالی و حال چیست ما را خیال توست، تو را در خیال چیست #هلالی_جغتایی @Sherfa1

دانستمت هرچند در سکوت دانستمت هرچند با «سکوت» گویی که‌ ما «زبانِ ویژه» خود را  ابداع کرده‌ایم با اينكه تو ساكت ميمانی امّا «قلب» من تو را ميشنود. #غادة_السمان

دوش شرابـــــــ  ریختــــــی وز بـــــر ما گــــریختـــــی بـــار دگـــر گرفتمـت بار دگر چنـــــان مکن #مـولانا @

 بگذار که این باغ، درش گم شده باشد گل ‌های ترَش، برگ و برش، گم شده باشد جز چشم به راهی، به چه دل خوش کند این‌باغ؟ گر قاصدک نامه برش گم شده باشد باغ شب من کاش درش بسته بماند ای کاش کلید سحرش گم شده باشد بی اختر و ماه است دلم؛ مثل کسی که صندوقچه‌ی سیم و زرش گم شده باشد شب تیره و تار است و بلادیده و خاموش انگار که قرص قمرش گم شده باشد چاهی‌ست همه ناله و دشتی ست همه گرگ خواب پدری که پسرش گم شده باشد آن روز تو را یافتم افتاده و تنها در هیبتِ نخلی که سرش گم شده باشد پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر! چون شیشه‌ی عطری که دَرش گم شده باشد #سعید_بیابانکی @sherfa1

بوسه هایت مسیر معراج است زیر سقف خیال و خلوت و خشت با تو گویی خدا مرا آرام می برد روی دوش خود به بهشت با تو انگار ازل همین حالاست با تو نقش فرشته کم رنگ است من که باشم در این میان که خدا در هوای تو سخت دلتنگ است... #افشین_یداللهی #همایون_شجریان #روزبوسه

با قلم می‌گویم: ای همزاد، ای همراه، ای هم سرنوشت، نیک می‌دانی چه‌ها دیدم در این دورانِ زشت شعرهایم را نوشتی، -دست‌خوش، اشک‌هایم را کجا خواهی نوشت؟ #فریدون‌_مشیری ‌ #روزقلم

چون موسی به میقات رفت، برادرش هارون را به جانشینی خود در میان قوم بنی اسراییل برگزید و از او خواست کار قومش را اصلاح کند و از فسادگران پیروی نکند. چون بازگشت موسی ده روزی دیر شد، سامری گاوی از زر و زیورها ساخت و پی فرشته ای در آن به کار برد و مردم را به پرستش آن فراخواند. پندهای هارون کارگر نیفتاد و قوم موسی گوساله پرست شدند. چون موسی بازگشت و گاوپرستی قوم را دید، با خشم و عتابی تند موهای سر و ریش هارون را کشید و به او گفت چرا مانع گمراهی مردم نشدی. هارون گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه موی سرم را، من ترسیدم بگویی: میان بنی اسراییل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی(یَـٰهَـٰرُونُ مَا مَنَعَكَ إِذۡ رَأَیۡتَهُمۡ ضَلُّوۤا۟ ۝٩٢ أَلَّا تَتَّبِعَنِۖ أَفَعَصَیۡتَ أَمۡرِی ۝٩٣ قَالَ یَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡیَتِی وَلَا بِرَأۡسِیۤۖ إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقۡتَ بَیۡنَ بَنِیۤ إِسۡرَ ٰ⁠ۤءِیلَ وَلَمۡ تَرۡقُبۡ قَوۡلِی ۝٩٤ قَالَ فَمَا خَطۡبُكَ یَـٰسَـٰمِرِیُّ ۝٩٥﴾ [طه ٩٢-٩٥]). آری، هارون پیامبر که جانشین پیامبر بزرگی چون موسی بود به گاوپرستی مردم تن داد تا میان آنها تفرقه نیفتد، اما این جماعت ظاهرالصلاح بر آتش هر تفرقه ای می دمند تا مگر چند روزی برتر بنشینند و بیشتر برچینند. روان #سعدی شاد که گفت: نیم نانی گر خورد مرد خدا بذل درویشان کند نیمی دگر ملک اقلیمی بگیرد پادشاه همچنان در بند اقلیمی دگر ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند!(#سعدی) دکتر رحمان زارع

سوزم که پخت گربه‌ی عابد همیشه از خامیّ کبک ناز خرامان ما هوس #رحمان_زارع @sherfa1