ذاکر کربلا حاج سید عسگری داداش نژاد

#شهید_محسن_فخری_زاده ای جلوه ی عشق، عشق فوق العاده افلاک نشینِ روی خاک افتاده گمنام! شهادتت مبارک باشد نشناختمت محسن فخری زاده سرباز سپاه حاج قاسم بودی گفتی چه به سردار، سرِ سجاده؟ این مرگ، تلاشِ صلحِ آمریکائی است بیدار شوید ملّت آزاده ای ننگ به حامیان اسرائیلی ای لشکر صاحب الزمان(عج) آماده! رضا دین پرور #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #لعنت_بر_جبت_و_طاغوت #صلوات @zakerkarbala

دوستی می گفت: 👈 در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. 😞 با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. 😍 ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف 😱 حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. 😌 آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان 😡 . از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... _ وای خدا. پدر و دختر بودند. ☺️ پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. اينجا بود كه فهميدم زندگي ديگران به من ربطي ندارد اگه كمي شعور داشتم مثل بقيه غذامو ميخوردم كه اينجوري سرد نشه!! 🙈 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🌸 امیرالمؤمنین میفرمایند: قضاوت از روی ظن وگمان درمورد افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است وباید به قضا و قدر الهی راضی بود وبی جهت قضاوت نکنیم. حکمت۲۲۰نهج البلاغه🌹🌹🌻🌻 https://www.instagram.com/p/CHV_B4JH8M4/?igshid=g8phuwrnokew

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان" فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود کانال ذاکر کربلا @zakerkarbala

#زمزمه_شب_عاشورا شب دهم: بیا تا بریم سمت خونه حسین آسمونا چرا رنگ خونه حسن منم ماه و شمس الشموسم حسین پس بذار تا گلوتو ببوسم حسین یواش تر برو ای داداشم تا پشت سرت آب بپاشم اگه تو قراره نباشی الهی که من هم نباشم ____ حواست باشه به حرم زینبم دیگه دست تو افتاد علم زینبم نیاد خم به ابروت عزیز دلم میشه با اینکه قد تو خم زینبم میدونم‌که سخته اسارت میدونم چه سخته جسارت میدونم‌ زمانی که میرم میره خیمه هامون به غارت #شب_عاشورا #زمزمه_شب_دهم #شاعر_محمد_رضا_نادعلیان کانال ذاکر کربلا @zakerkarbala

#غزال_عاشورا جنجال می شود در اوجِ ازدحام لگدمال می شود از پیکرِ حسین آنقدر خون چکیده که بدحال می شود از هر قبیله‌ای یک نیزه‌دار واردِ گودال می شود هر تکه از تنش بر پایِ تیر و نیزه چو خلخال می شود شیطانِ بی حیا با گریه‌هایِ فاطمه خوشحال می شود صبرش سر آمده دور از حسین بوده ولی آخر آمده با قصدِ زجر؟ نه! قاتل به قتلگاه به قصدِ سر آمده والشمر جالس اینجایِ روضه‌ ناله‌ی زهرا در آمده سویِ برادرش از لابه‌لایِ تیر و سنان خواهر آمده خنجر ز پشتِ سر از استخوان گذشته و تا حنجر آمده خون از گلویِ خشک جوشیده و به رویِ لبِ خنجر آمده از راه ساربان با خنجرش به نیّتِ انگشتر آمده #شب_عاشورا #امام_حسین_علیه_السلام #شب_دهم #شاعر_محمد_حسن_بهرامی ذاکر کربلا @zakerkarbala

دلگویه مازنی حضرت عباس «ع» از علقمه بمو فریاد عباس حسین برو برس به دادعباس تِه شرمنده بَهیمه جان برار مه داد برس برار بیمه گرفتار جان برار برو مه زار ره هارش دِتا دس قطع وتیر بخرده مه چش عمود آهنین بَـزونه مِـه سر تاجان دارمه برارجان برو مه ور مه دل آرزو دره ای برار جان تره بِوینم و در بُوره مه جان تا مَشكِ بَزونه درمانده بَیمه آخر ته وچونِ شرمنده بَیمِه اگه اینجه اِنه بوی مدینه مه سر ره فاطمه بَیته شه سینه حسین دیگه ته پیش بورده مه آبرو ته وَچُون تِشنا و نیاردمه او اِسا که مَشک ودَس و او ندارمه مره خیمه نَوِر که رو ندارمه تا مَشکِ تیر بزو مه دل سروشته دیگه مره خجالتی بکوشته آرزو بَمونسه مه دل سر زینب جانّه خواخر نَوتِمه آخر علی اکبراسفندیار«مداح»

حسین فاطمه سلام وردلبم شداین کلام حسین فاطمه سلام خوشم به این ذکرمدام حسین فاطمه سلام خداکند نیفتد از زبانم این نوای خوش به صبح وظهروعصروشام حسین فاطمه سلام تا که سلام می دهم بوی بهشت آید از عطرِ عَلَیکُم السلام حسین فاطمه سلام آنکه به عشق شاه دین دست ادب به سینه زد خواست بگویدای امام حسین فاطمه سلام یکی به آب وتاب گفت یکی که خورده آب گفت یکی به لَهجِه ی عوام حسین فاطمه سلام هرکه ز دل سلام داد برات کربلا گرفت شاه ورعیت و غلام حسین فاطمه سلام حسین می دهدجواب سلام با اشاره را میان هرچه ازدحام حسین فاطمه سلام سوزصدای روضه خوان ناله هرپیروجوان شده به قصد احترام حسین فاطمه سلام صدای ضرب سینه زن حسین حسین مرد وزن آه ونوای خاص وعام حسین فاطمه سلام دست بریده روی خاک ناله اَدرِک الاخاک گفته برادرِ گرام حسین فاطمه سلام تیغ به دست آن پلید گلوی تشنه نَبُرید خواست بگویدای هُمام حسین فاطمه سلام خواهربی برادرش،کنارنعش بی سرش خوانده به قصدباب ومام حسین فاطمه سلام رقیه سه ساله گفت به اشک وآه وناله گفت الا ذبیح تشنه کام حسین فاطمه سلام زینب ومجلس شراب دوباره گشته دل کباب ناله زده اَمان ز شام حسین فاطمه سلام اگر شود که بِشنَوَم عَلَكُمُ السّلام را غمم بگیرد التیام حسین فاطمه سلام سلام به محضرحسین عبادتی مقدس است بیا بگو به احترام حسین فاطمه سلام ذکر امام مُنتَظَرچه دروطن چه درسفر تا به ظهور تاقیام حسین فاطمه سلام خوشم که(مداح)توام تاکه بگویم همه دم اول و آخر کلام حسین فاطمه سلام شاعر:علی اکبراسفندیار(مداح)

#روضه در مصلحتِ مردمِ میهن، گله هرگز سینه زنِ بی منطق و بی حوصله هرگز گفتند بگیرید ز هم فاصله، اما از شاه، "حسین بن علی"، فاصله؟! هرگز ... یک عده همیشه همه جا بیمارند از محفل عاشقانه هم بیزارند امسال بهانه شان کروناست ولی با بزم عزای عشق مشکل دارند از شهر بدون روضه چون بیزاریم پای تو هرآنچه هست را می آریم امسال به شکل دگری آقا جان پر شور تر از گذشته روضه داریم

قابل توجه مداحان عزیز شهرستان فريدونکنار جهت دریافت کتابچه مداحی ویژه محرم با شماره های 09111121416 یا 09331121416 داداش نژاد یا 09112123901 جلالی تماس حاصل فرمایید مهلت دریافت تا رو پنجشنبه 23 مرداد 1399 می باشد کانون بسیج مداحان شهرستان فريدونکنار

#امام_حسین_علیه_السلام #کرونا کرونا هست ولی پرچم تو پابرجاست نَفَسی هست اگر ، از اَثر ذِکر شماست نکند فکر کنی سینه زنانت مُردند..! مجلس روضه ی تو باز محرم برپاست این محرم عَلَمَت مثل همیشه بالاست بِأبی اَنتَ و اُمّی به لب نوکرهاست ما مَریضیم که ذکر تو شِفای دل ماست اِسمت اَرباب شهیدم به خدا رَمز بَقاست مرگ ما با کرونا نیست به وَالله حسین(ع) آن زمانیست که گویند زِ ارباب جداست مرگ ما هم وسط روضه بیاید عشق است لحظه ای که سر ما باز به دامان شماست روز محشر همه حَسرَت زَدگان می بینند که حسین بن علی(ع) آمده دنبال گداست یادمان هست ولی مَحض تَذکر گویم (اِذن برپایی این روضه «فقط» با زهراست #لاادری کانال ذاکر کربلا @zakerkarbala