انرژی مثبت حضرت مولانا موفقیت
گلچینے از جدیدترین و بهترین مطالب #موفقیت #انرژی_مثبت حضرت مولانا اشعار عارفان #چهل_قاعده شمس #موسیقی #نرم_فزار پزشکی 😉طنز آموزش رایگان بورس @yarbours 🍃 📱تماس با ما👈 @e6rahim121 https://www.instagram.com/energymosbat.official
إظهار المزيد82
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
الهے، تو خدایے نه بازرگان 🍃🌸
گزیده اے از مناجات نامه
خواجه عبد الله انصارے رحمة الله علیه 🍃✨
🎙با صداے ضحی
┅❥❥❥🌸🔮🌸❥❥❥┅┄
❥❥❥●••┈ •✮• ┈••●❥❥❥
🌐 @Golchin1 👈
❥❥❥●••┈ •✮• ┈••●❥❥
2مناجات خواجه عبدالله انصاری-ضحی.mp35.17 MB
*نصراله سیچونے یڪے از خیرین و مومنین و مغازه داران ڪاروانسراے ڪلگه مسجدسلیمان ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود* *تا خدا را زیارت ڪند*
تمام روزها روزه بود.
در حال اعتڪاف.
از خلق الله بریده بود.
صبح به صیام و شب به قیام.
زارے و تضرع به درگاه او
*شب ۳۶ ام ندایے در خود شنید ڪه مے گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار شوشترے ها (مسگران)، دڪان رضا زاده مسگر *برو خدا را زیارت خواهے ڪرد
@Golchin1
نصراله سیچونے از ساعت ۵ در بازار شوشترے ها (مسگران) حاضر شد و در ڪوچه هاے بازار شوشترے ها از پے دڪان مے گشت...
میگوید : پیرزنے را دیدم دیگ مسے به دست داشت و به مسگران نشان مے داد،
*قصد فروش آنرا داشت...*
به هر مسگرے نشان مے داد، وزن مے ڪرد و مے گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی
*پیرزن مے گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟*
مسگران مے گفتند: خیر مادر، براے ما بیش از این مبلغ نمے صرفد. پیرزن دیگ را روے سر نهاده و در بازار مے چرخید و همه همین قیمت را مے دادند.
*بالاخره به مسگرے رسید ڪه دڪان مورد نظر من بود.*
مسگر به ڪار خود مشغول بود ڪه پیرزن گفت: این دیگ را براے فروش آوردم به ۶ ریال مے فروشم ، خرید دارید؟
*مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟*
پیر زن سفره دل خود را باز ڪرد و گفت: پسرے مریض دارم، دڪتر نسخه اے براے او نوشته است ڪه پول آن ۶ ریال مے شود!
مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتے است. حیف است بفروشے،
*امّا اگر مُصر هستے من آنرا به ۲۵ ریال مے خرم!!!*
پیر زن گفت: مرا مسخره مے ڪنی؟!!!
مسگر گفت: ابدا"
دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!!
پیرزن ڪه شدیدا متعجب شده بود؛ دعا ڪنان دڪان مسگر را ترک ڪرد و دوان دوان راهے خانه خود شد.
*نصراله سیچونے گفت* : من ڪه ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دڪان مسگر خزیدم و گفتم :
عمو انگار تو ڪاسبے بلد نیستی؟!!!
اڪثر مسگران بازار این دیگ را وزن ڪردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهے ندادند
*در صورتے ڪه...به ۲۵ ریال مے خری؟!!!*
مسگر پیر گفت : من دیگ نخریدم!!!
*من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهدارے ڪند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...*
از حرفے ڪه زدم بسیار شرمسار شدم در فڪر فرو رفته بودم ڪه
*ندایے با صداے بلند گفت:*
*با چله گرفتن و عبادت ڪردن ڪسے به زیارت ما نخواهد آمد!!!*
*به وظیفه عمل ڪن و دست افتاده اے را بگیر و بلند ڪن ، ما خود به زیارت تو خواهیم امد*
@Golchin1
گر بر سرِ نفس خود،امیرے مردی
گر بر دِگران ، خرده نگیرے مردی
مردے نَبُوَد فتاده را ، پاے زدن
*گر دست فتاده اے بگیرے مردے
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.