آنسو | AnSoo
«آنسو» بستری برای به اشتراک گذاشتنِ برخی یادداشتها و پارهفکرهای شخصی است، به انضمامِ مطالبی که گهگاه میخوانم/میشنوم/تماشا میکنم، و توجّهم جلب میشود.
إظهار المزيد1 087
المشتركون
-124 ساعات
+57 أيام
+3230 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
رستگاری در این گوشهی زمین.
✍️ دکتر مرتضیٰ نخستین
مردِ ایرانی، زندگیِ نزیسته دارد، همچون زنِ ایرانی. حقیقتش این است که أبناءِ بشر زندگی نزیسته دارند و هرچه میگذرد، بر تراکم آن افزوده میشود. مسألهی دیگر شادی است، یا بهتر بگویم جستجوی شادی. لغزیدن از خواهشی به خواهشِ دیگر و تمنّای سیریناپذیرِ خواستنِ ابژهها. رابرت جانسون، روانشناسِ نویونگی، کتابی دارد با عنوان «تکاملِ آگاهی» و بر اساس سه نوشتهی کلاسیک از سروانتس، شکسپیر و گوته نگاهی انداخته به سه نوع آگاهی.
📝 دون کیشوت: نیزهی شکسته
دون کیشوت نمادِ آگاهیِ اوّلیه و غریزی است. کسیکه در تمنّای سادگیای دست و پا میزند که برای همیشه از دست رفته است. او حریصانه به دنیای درون مینگرد و آنقدر به خیالاتِ خود مؤمن است که ارتباطش را با عالَمِ واقعیّات از دست داده است. صحنهی حملهی او به آسیابهای بادی که به شکستنِ نیزهاش میانجامد، اوجِ سادگیِ او در درکِ واقعیّت و نشان از مبارزه با چیزی است که در دنیای امروز نخواستنی است: بدی و شرِّ درون و مصائبِ زندگیِ مدرن. آگاهیِ دون کیشوت به تعبیرِ جانسون، دو بُعدی است. چیزی مربوط به گذشتهای رویایی که قابل دعوت به زندگی امروز نیست.
📝 هملت: حرف، حرف و حرف
هملت، نمادِ آگاهیِ سه بُعدی است. اصلاً او خودِ بشرِ مدرن است. همهچیز را میداند ولی اسیرِ ورّاجیهای بیپایانِ ذهنش است. او نه در پِیِ غرایزِ اوّلیهی دون کیشوتی است و نه هنوز سودای آگاهیِ شهودیِ والاتر دارد. لائوتسه، حکیمِ چینی، دربارهی «مَردِ روشنبین» میگوید:
او کسی است که مردانگی را درک و زنانگی را حفظ میکند، پارسایی و فضیلت از او جدا نمیشوند، در حالیکه به کودکی خود باز میگردد.هملت این بهشتِ درون را لمس میکند ولی راهی به سوی آن ندارد و بهجای آنکه مرد و زن را یکی کند، دوگانگی و تنش میآفریند. او با خودش در صلح نیست و از آنجا که وَجهِ زیباییِ زنانهی درونش را از یاد برده، معشوقهاش اوفریا را به بادِ ناسزا میگیرد. 📝 فاوست: تا بدانم همی که نادانم فاوست از آنجا آغاز میکند که هملت تمام کرده بود. او مردِ دانایی است اما نه از سِنخِ داناییِ خودمحورِ هملت. فاوست حتّیٰ میتواند آنقدر پیشبینی کند که روزی اسیرِ نا-امیدی خواهد شد و برای چنین روزی شیشهای زهر کنار گذاشته بود. تا وقتی که با مفیستوفلس ملاقات میکند. مفیستوفلس وَجهِ تاریکِ خودِ فاوست است، بهقولِ روانشناسانِ عمقی، سایهی اوست. در گریز از بارِ زندگیِ نزیسته، فاوست با شیطانِ درونش پیمانی میبندد. برای اوّلینبار او تن به شهوترانی میدهد. نتیجه آنچنان که پیشبینی میکرد، هیجانزدهاش نکرد. وقتی نزد مفیستوفلس شکایت میبَرد، پاسخ میشنود که من به تو قولِ حیات و جوانی داده بودم نه رضایت و شادمانی. فاوست، گرچن را إغوا میکند و گرچن باردار میشود. معصومیتِ از دست رفتهی گرچن او را به خودکشی وا میدارد و فاوست خسته از ماجراجوییهایش کم-کم به این بینش میرسد که پیمانش تاکنون جز خسارت و رنج به بار نیاورده است. فاوست، مردِ عقل است. او با انرژی که از عهدش با مفیستوفلس به دست آورده، در حال آزمودنِ بازیگوشانهی زندگی است. فاوست حتّیٰ از ترجمهی عبارتِ آغازینِ کتابِ مقدّس ناراضی است و ترجیح میدهد به جای «در ابتدا کلمه بود»، بگوید: «در ابتدا عمل بود.» شاید این ترکیبِ عقل، انرژی و عملگرایی است که مارشال برومن را وا میدارد تا در «تجربه مدرنیته»، فاوست را سرمشقِ ماجراجوییهای مدرنیته بداند. امّا چیزیکه نباید از آن غفلت کرد این است که عقلانیتِ فاوست همانندِ کسی است که از نردبانِ دانایی بالا رفته و در منتهای آن میبیند که نردبان به جایی تکیه ندارد. فاوست تجربهی «شبِ تاریکِ روح» و رنجِ بیحاصلی را از سر گذرانیده و به چیزی از اساسْ متفاوت تبدیل شد. مردِ ایرانی و مردِ هرجای دیگری از دنیا در قرنِ ۲۱، ترکیبی است از توهّماتِ دون کیشوتی دربارهی عشق، بیعملی و عدمِ درکِ هملتوار از زنانگی و انرژیِ آزادشده و رویارویی با سایهی فاوستی. اگر گوته در قرن ۱۹ فهمید که لذّتِ بیشتر و داراییهای متنوّع و عشقهای رنگین گرهی از کار فاوست باز نمیکنند، پس قاعدتاً ما هم باید بتوانیم به این بصیرت برسیم. او دارای آگاهی چهار بُعدی است. او از کاوشِ درون به هماهنگیِ أضداد و هماهنگیِ دنیای درون و بیرون میرسد. او همانطور که درد را به ما نشان میدهد، راهِ درمان را نیز با مسیرِ خود بازگو میکند. آنجا که با زیباییِ زنانه، هلن تروا، یکی میشود و زمانی که گرچن معصوم، آزادی روح او از مفیستوفلس درخواست میکند و موفّق میشود. شاید درمانِ این بیقراریِ مردانه، مراقبت از همان زنِ مقاوم، پاک و شایستهای است که فکر میکنیم لیاقت یا تابِ بلندپروازیهای ما را ندارد.
👍 2
در آخِر، حتّیٰ شیطان به پسرِ فرشتهای از گروه موسیقی عرشیان دل میبازد و متحوّل میشود. حالا فاوست و سایهاش یکی شدهاند.
@AnSoo
Hosein Behroozinia - Karavan.mp319.04 MB
Hosein Behroozinia - Basteh Dam.mp310.56 MB
Hosein Behroozinia - To Ey Pari Kojaei?.mp312.30 MB
Hosein Behroozinia - Na Dideh Rokh.mp311.97 MB
Hosein Behroozinia - Kiye Kiye.mp36.79 MB
Hosein Behroozinia - Ey Mah e Man.mp312.12 MB
Repost from اکوایران
02:02
Video unavailableShow in Telegram
📹 قانون ناپلئونی برای تجار ایرانی
▫️اولین قانون تجارت در ایران حدود یکصد سال پیش در زمان «علی اکبر داور» متصویب شد. ظاهرا منبع تدوین این قانون هم «قانون بازرگانی فرانسه» بود که به عنوان «کد ناپلئون» مشهور بود. درحال حاضر شاکله قانون تجارت کشور نیز همان قانون تدوین شده در زمان علی اکبر داور است.
▫️اما قانون تجارت جدید به تازگی در مجلس تصویب شده است. سوال اصلی این است که آیا تغییر قانون تجارت میتواند چالشها و مسائل مبادلات تجار را حل کند؟ سوال مهم دیگر آنکه قانون تجارتی که برای عصر امروز تدوین میشود باید دارای چه ویژگیهایی باشد و آیا قانون جدید چنین ویژگیهایی را دارد؟ و پرسش مهم دیگر آنکه مشکلات قانون تجارت ناشی از خود قانون است یا نحوه رسیدگی به آن؟
▫️گروه رسانهای دنیای اقتصاد در میزگرد «نقد و نظر» این بار با حضور مید قنبری، حقوقدان و مشاور بانک مرکزی، عباس کریمی، رییس انجمن آیین دادرسی مدنی ایران و فرشید فرحناکیان، عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز، سراغ ارزیابی قانون تجارت رفته است.
▫️نسخه کامل این نشست به زودی در وبسایت، کانال یوتیوب و تلگرام اکوایران، منتشر میشود.
📺 @ecoiran_webtv
LQ.m4v6.75 MB
Repost from تأملات (محمد ح. زارعي)
سرگردان_میان_مشروطه_خواهی_و_اقتدارگرایی.pdf7.81 KB
اگر فروید زنده بود درباره ایران چه میگفت؟!
نگاه روانکاوانه به ساختار سیاسی ایران
با حضور علیرضا طهماسب و رضا احمدی
@AnSoo
اگر_فروید_زنده_بود_درباره_ایران_چه_می_گف_MP3_6854932_uVidBot.mp3109.98 MB
👍 1