cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

Askarirad- وكيل: عسكري راد

صنفي'حقوقي'اجتماعي

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
499
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-37 أيام
-1130 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

. جامعه‌شناسی طبقاتی ظلم سوم دی ماه برابر با نود و هشتمین زادروز استاد فقید محمدابراهیم باستانی پاریزی است. بدون شرح، گفتاری کوتاه از ایشان را بخوانیم: «بنده گمان کنم بهترین مثلی که ریشه بی‌امان ظلم را در بطون فرهنگ ما ثابت می‌کند، همین مسأله رانندگی امروز باشد. یک اسب‌سوار، می‌خواهد آن که خر دارد از راه عبور نکند؛ و یک دوچرخه‌سوار، یابوسوار را رم می‌دهد؛ و موتورسوار تند به دوچرخه‌سوار می‌زند؛ و تاکسی‌دار، موتورسوار را توی جوی آب می‌اندازد؛ و صاحب اتومبیل شخصی به تاکسی امان نمی‌دهد؛ و اتومبیل دولتی مزاحم اتومبیل‌های شخصی است؛ واتومبیل نمره زرد رنگ افسران، به شخصی‌ها زور می‌گوید و دژبان پشتیبان آن است؛ و نمره سرویس سیاسی تابع هیچ قانون رانندگی نیست؛ و هواپیما بر کل این قوم حاکم است، و می‌خواهد سر به تن هیچ‌کس نباشد؛ و البته، همه این‌ها، که بر خر مراد سوارند، همه به پیاده زور می‌گویند. این جامعه‌شناسی طبقاتی ظلم ایرانی است!» 📚منبع: باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، نشر علم، چاپ پنجم، ۱۳۹۰، صفحه ۲۹۶. و سالها پیش، من جایی خواندم که یک جامعه‌شناس غربی گفته است: هر ملتی آن‌گونه زندگی می‌کند که رانندگی می‌کند! محسن رنانی / سوم دی‌ماه ۱۴۰۲ @Renani_Mohsen . .
إظهار الكل...
‍✅از عبرتهای تاریخ صفویه باور داشت که باید حکومت را به امام زمان تحویل دهد اما به محمود افغان تحویل داد ✍️علی مرادی مراغه ای اول آبان که گذشت مصادف بود با سقوط اصفهان و تسلیم سلطان حسین صفوی به محمود افغان و فروپاشی سلسله صفوی. عبرتهای شگفت انگیزی در این فروپاشی وجود دارد... ♦️شاهان صفوی که با شعار تشیع و ناسیونالیزم ایرانی بقدرت رسیدند سرانجام تجملگرایی، نابخردی و تبعیض در حق اهل سنت، پایانشان را رقم زد. در ستم گرگين خان حاکم دست نشانده صفوی به مردم سنی قندهار نوشته اند که: «گرگين خان، مانند گرگ خونخوار كه بر گلّۀ گوسفند اوفتد، بر اهل آن حدود افتاده و ايشان را از هم مى‌دريد و از ظلم و بيداد وى، آه و نالۀ افاغنۀ بيچاره بر فلك آبنوسى میرسيد...» آنان به شاه شكايتها برده، التماسها کردند که ما نیز انسانیم و رعیت شماییم، چرا اینهمه ستم روا میدارید؟... اما گوش شنوایی نبود، حتی یکی از بزرگان خود را برای تظلم و دادخواهی به اصفهان فرستادند، اما حتی نگذاشتند به حضور شاه رسد و او را تازیانه زده، به خواری راندند!. هنگامیکه کارد بر استخوان افغانان رسید بر گرگين خان شوریده، او را کشتند. (روضة الصفا، ...ص ۴۳۲). ♦️محمود افغان با لشگر پابرهنه، شهرهای ایران را یکی یکی فتح کرده و در 1722م از طريق كرمان و يزد به نزديكی اصفهان رسید. اینجا، دو قشون محمود افغانی و قزلباش صفوی رودرروی هم برای آخرین جنگ صف آرایی کردند، وضعیت دو قشون از هر حیث عبرت انگیز بود: در یک طرف، افغانان ستمدیده با لباسهای چرکین، پاره پاره و اسبان لاغر بود. و در طرفی دیگر، قشون صفوی با لباسهای فاخر و اسبان فربه و زین و لگام زرین، شكم‌هاى بزرگِ به ناز و نعمت پرورده و خروار خروار پيه آویزان از شكم‌هايشان، که طرفِ مقابل را تحقیر کرده می گفتند مشتى رجّاله افغان كون برهنه! (تاریخ منتظم ناصری..ج2ص۱۰۶۳) تعداد نفرات لشکر صفویان دو برابر افغانان بود، اما سرنوشت این جنگ از پیش مشخص بود چون افاغنه، چیزی برای از دست دادن نداشتند جز زندگی تبعیض آلودشان را. اما گروه دوم همه چیز برای از دست دادن، داشتند...! ♦️محمود افغان پیروز شده به محاصره اصفهان پرداخت، شاه بی خبر و ابله ایران، همچنان اسیر تملقات درباریانش بود که مدام می گفتند: «جهان‌ پناها، هيچ تشويش مفرما و دغدغه به خاطر خطير مبارك، راه مده. كه دولت خدادادۀ تو، مخلد مى‌باشد» و پنج هزار زنان حرمسرا به دورش حلقه زده مشغول پختن نذری و شلّه ‌زردى بودند تا دشمنان را منهزم کنند! و منجّمين می گفتند: «ستارۀ اصفاهان، مشتريست...» و علما عرض مى‌نمودند كه: «عريضه بنويسيد به خدمت امام غايب(ع) و...در آب روان اندازيد تا آن جناب، امداد و اعانت نماید»(رستم التواریخ...ص ۱۴۰) و شاه غرق در عیش و نوش، در مقابل هر چیزی فقط می گفت«یخشی دور» (خوب است)! چنانكه ظریفی سروده بود: آن ز دانش تهى ز غفلت پر شاه سلطان حسين‏ يخشى در ♦️اما در چند قدمی بیرون از قصرش، در اثر محاصره افغانها، مردم از گرسنگی به خوردن سگ، گربه و کودکان همدیگر روی آورده و حتی نعش مردگان... (تاريخ ايران، ملكم...ج ۱ص ۲۰۹) این سلسله ی بشدت تقدیرگرا، یقین داشتند که نائب امام زمان هستند و حکومت را تنها به او تحویل خواهند داد، حتی به دربار شاه طهماسب، دو اسب سفید با زین و یراقِ کامل آماده کرده بودند تا پس از ظهور امام، یکی را او و دیگری را شاه صفوی سوار گردد و حتی شاه، خواهرش(مهین بانو) را شوهر نداده و مجرد گذاشته بود به عنوان نامزد امام غایب(ع)...!(سه سفرنامه رابی بنیامین تطیلی...ص217) کوچکترین شکی نداشتند که حکومت را سرانجام به صاحب اصلی اش امام زمان(ع) تحویل خواهند داد، اما سرانجام، اینچنین خفت بار و رقت انگیز، تحویل محمود افغان می دادند...! ♦️تحویل تاج شاهی قدرتِ 230 ساله صفوی به محمود افغان یکی از عبرت انگیزترین صحنه های تاریخ ایران است: شاه سلطان حسین صفوی برای تسلیم خود، با جمعى از اصفهان خارج شد و به جانب اردوى افغان حرکت کرد، نزديك چادرها که رسيد، به بهانه اينكه محمود در خواب است، مدتى آنجا نگاهش داشتند و تحقیرش کردند! چون داخل شد، خطاب به محمود افغان گفت: «اراده خداوند عالم نيست كه من بيش از اين پادشاه باشم وقتش رسیده كه تو بر تخت نشینی. سپس با دست خود، آن طرّه شاهى را از سر برداشته و بر منديل وى نهاد». آنوقت، پیرمردی 61ساله و فربه، پشت سر محمود 21ساله و لاغر راه افتاده تا او را وارد کاخهای رنگارنگ صفوی کرده و کلیدهای کاخها را به او بسپارد! و البته تحویل ثروت عظیم و ضبط حرمسرایش که بالغ بر چهارصد زن بود و محمود، زنان را بین افسران قشون خود تقسیم نمود...!
إظهار الكل...
اسکودا و نیاز به تولدی دوباره؛ پس از انتزاع کانون های استانی از کانون مرکز و لزوم هماهنگی در ایفای وظایف بویژه برگزاری آزمون ورودی وکالت، اسکودا ایجاد شد. در سنوات اخیر، با انتزاع بیشتر کانون ها و لاجرم جوان شدن هیات های مدیره، چشم ها به اتحادیه بیشتر دوخته شد. ریاست بر اسکودا به نوعی به صدارت صنفی تعبیر شد و بموازات تصلب شرایط اجتماعی، تنوع بخشی به فعالیت های اسکودا آنرا آسیب پذیر نمود. تفاهم نامه برای خدمات معاضدتی افراد خارج از کشور،فعالیت های مشابه با نویسندگان و هنرمندان، فعالان محیط زیست، کنشگران حقوق بشر واقداماتی از این دست( گرچه آثار محسوس عملی نداشت) و گرچه فی نفسه ارزشمند است اما لزوما جزء وظایف ذاتی اسکودا نبود لامحاله این تصور را برای حاکمیت ایجاد نمود که با عقیم سازی احزاب و نهادهای اجتماعی دیگر ، گویی کانون های وکلا با نهادی برساخته بنام اسکودا، قصد پر کردن خلاء انها را دارند. این تصور زمانی تداعی میشود که در سال۵۷ -۱۳۵۶ کانون وکلا، مرکز تجمع مبارزین سیاسی و محل تحصن خانواده زندانیان سیاسی شده بود واکنون ریسمان سیاه و سفید را یادآوری می نماید. لاجرم حساسیت حاکمان تحریک شد تا جاییکه خود را محق و مجاز به مداخله در انتخابات آن بدانند. برخی هشدار های سنوات اخیر موثر واقع نشد! وقت گلایه ها نیست اکنون باید دید برای ماندگاری چه باید کرد؟ شرایط جهانی، منطقه ای و ملی پر چالش، مبهم و متصلب است. حاکمیت حتی گروههای داخل خود را براحتی تحمل نمیکند. هر صدای انتقادی حتی دلسوزانه ممکن است نامناسب تعبیر بشود. در چنین شرایطی باید حساسیت زدایی کرد. باید کوچک شد تا زیاد در چشم ها نبود. باید گوشه ای ایستاد تا سیل آرام گیرد. کوچک سازی اتحادیه در چنین شرایطی یک ضرورت و در حقیقت رمز ماندگاری آنست محدود شدن به برگزاری آزمون ورودی و ایجاد رویه واحد برای برخی وظایف کانون ها، معاضدت در هماهنگی های صنفی و دیگر هیچ. در اینصورت نه حساسیت قوای عمومی تحریک میشود و نه ریاست بر اسکودا، صدارت صنفی تلقی میشود که برای نیل بدان اینهمه داوطلب و هزینه و لشکر کشی به میدان آید. در این میانه اما همت کانون های استانی به حفظ و دفاع از استقلال خود حتی در مقابل اتحادیه ضرورت اجتناب ناپذیر دیگری است. استقلال هر کانون، فقط در قبال قوای حاکمه متجلی نمیشود بلکه از اتحادیه و سایر کانون ها نیز هست. مثلا پاسخ به هیات تحقیق و تفحص ( صرف نظر از نقد به مبانی آن)مباشرتا، حق و تکلیف هر کانون است. اتحادیه حداکثر میتواند مرکز مبادله اطلاعات کانون ها باشد. اختیار اجرایی پاسخ ها از همان تصمیمات تحریک امیز و ناقض استقلال کانون ها بود که نه کامل اجرا شد و هم مایه تحریک حاکمان نابردبار گردید. کانون ها به اصول سازمانی استقلال کم توجهی نمودند تصمیم سازان در ارکان اتحادیه، مسؤلیت تاریخی در حفظ موجودیت اسکودا دارند و این احتیاطات نه نشانه جبن نه محافظه کاری است بلکه عین تدبیر و خردورزی هوشمندانه وفراگرد کنش دیالکتیکی در شرایط عینی موجود است. تصمیمات، باید بر بستر واقعیت های اجتماعی و با آینده نگری و هوشمندی های اصولمدارانه شکل بگیرد والا پر هزینه و کم ثمر خواهد بود. رئیس آتی اسکودا هر که باشد و هر زمان که انتخاب شود باید در درجه اول، اتحادیه را بر مدار وظایف محدود مهار نموده، انرا سکوی پرش سیاسی و حقوقی خود نبیند. از حاکمان بدون عدول از استقلال، حساسیت زدایی کند. اتحادیه مرکز اداری و صنفی هماهنگی کانون ها باشد. در غیر اینصورت با اثار غیر قابل جبران تاریخی مواجه خواهد شد. عسکری راد https://t.me/askariradd
إظهار الكل...
Askarirad- وكيل: عسكري راد

صنفي'حقوقي'اجتماعي

ده فرمان؛ باید ها و نباید های رئیس اتحادیه: ۱- وقت شناس باشد و وقت کافی بگذارد ۲- روحیه همکاری وتعامل داشته باشد ۳-مشاوره کند و مشورت پذیر باشد ۴- از عنوان اتحادیه درپی پرکردن رزومه سیاسی خود نباشد ۵- تجربه کافی وکالت و کار صنفی داشته باشد ۶-اعتقاد به گفتگوی مودب و محترمانه با ارکان و شخصیت های حاکمیت داشته باشد. ۷- با پدیده های صنفی، برخورد جناحی و گروهی نداشته باشد. ۸-از تدبیر مدن بهره مند باشد و اتحادیه را بلندگوی شخصی، حزبی و سیاسی خود نکند. ۹- از نظر شخصیتی کینه توز و حسود نباشد که بنیان کن است. ۱۰- متواضع و امانتدار باشد، متکبر نباشد عسکری راد https://t.me/askariradd
إظهار الكل...
Askarirad- وكيل: عسكري راد

صنفي'حقوقي'اجتماعي

انتظار از انتخابات اتحادیه؛ ۱-هر چه به انتخابات هیات رئیسه سکودا نزدیک می شویم، گروه بندی ها برای انتخاب احسن بیشتر میشود. ۲-در اینکه هر شخص و گروهی، کاندیدای مورد نظر خودرا مناسب تامین مصالح صنف می پندارد تردید نباید کرد. ۳-آنچه مهم است اینکه طرفداری از یک کاندیدای بخصوص نباید بمعنی جستجوی منافع مادی و جناحی تعبیر شود که نتیجه چنین تفکری، ایجاد رنجش و کدورت و نهایتا دو قطبی شدن صنف خواهد بود و اگر این بدعت گذاشته شود متاسفانه باید در انتظارکارشکنی گروه بازنده و ناکارامد جلوه کردن گروه برنده ونهایتا تضعیف اتحادیه باشیم که به نفع هیچکس نیست. ۴-برای دوری ازاین وضعیت باید از تبلیغات سازمان یافته و گروهی اجتناب شود و فرصت تعرفه و تبیین برنامه ها و آینده اسکودا را به شخص خود کاندیداها واگذار کنیم.اعضای هیات عمومی با کلام و ادبیات کاندیداها شخصا و نه با واسطه آشنا شوند تا میثاقی بین رای دهندگان و منتخبین نیز شکل بگیرد. ۵-پیشنهاد میکنم در فرصت باقیمانده کلیه کاندیداها به گروه واتس آپی هیات عمومی که صاحبان رای هستند اضافه شوند تا فرصت مساوی برای معرفی برنامه های خود داشته باشند. طبیعتا بعد از انتخابات امکان خروج از گروه هیات عمومی مهیاست. ۶-سایرهمکاران بجای تبلیغ شخص بخصوص انتظارات و مطالبات عینی و پرسش های صنفی و چالشی را مطرح کنند تا هم کاندیداها بهتر شناخته شوند وهم هرکدام از همکاران که افتخار خدمت نصیبش شد خواسته ها و مطالبات صنفی را سرلوحه کار قرار دهد. ۷-بعد از انتخابات همه از منتخبین حمایت و رقابت انتخاباتی را خاتمه یافته تلقی کنیم حتی اگر فرد مورد حمایتمان رای نیاورد. به ویژه سایر کاندیداها و دوستانشان برای همکاری و حمایت هیات رئیسه اعلام آمادگی کرده و افراد منتخب نیز خود را پیروز نبرد نپندارند بل به سعادت خدمتگذاری دست یافته و خود را کارگذار صنف بشناسند. ۸-بجای اینکه بگوییم چه کسی خوب است یا بهتر یا بدتر بگوییم کدام سیاست و چه رویکردی برای آینده اتحادیه مفید است. ما مدافعین اتحادیه هستیم نه اشخاص! عسکری راد https://t.me/askariradd
إظهار الكل...
Askarirad- وكيل: عسكري راد

صنفي'حقوقي'اجتماعي

دکتر نعمت احمدی "خودساخته نسلی سوخته" دکتر نعمت احمدی را اغلب بعنوان وکیل، استاد دانشگاه، اهل قلم یا کارافرین میشناسند. چهره ای کویری با لهجه ای کرمانی، قامتی متوسط اما استوار که در مقابل هیچ تلخی آشفته نمی شد. خندان بود و می خنداند. اما من اورا بعنوان همبازی کودکی، همکلاسی دبستان روستا، هم مدرسه ای دبیرستان و هم اتاقی دوران نوجوانی و جوانی و رفیق و مشاوری در میانسالی میشناسم. شناختی که به عمق لایه های زیرین شخصیت وی نفوذ دارد و عجبا که در بیش از شش دهه همداستانی، هیچ خوی بد یا نکته منفی از شخصیت وی بیاد نمی آورم. او حافظه ای مثال زدنی و هوشی سرشار داشت وهمه چیز را بسهولت میفهمید و بدرستی تحلیل میکرد.اطلاعات عمومی فوق العاده ای داشت. اطلاعات ادبی، تاریخی، ورزشی، هنری، حقوقی و کشاورزی، موجود خارق الااده ای از او ساخته بود با اشارتی گویی تمام ماجرا هارا میداند. دنیا و تاریخ را مانند عقاب از فراز آسمانها نگاه می کرد و هیچ چیز از نگاه تیزنینش مغفول نمی ماند وقتی شروع به نوشتن میکرد انگار روایتی را از حفظ رونویسی میکند. ونیازی به مکث و اندیشیدن نداشت. قدرت تصویر سازی بی نظیری داشت. خاطره مشترک را جوری تعریف میکرد که احساس میکردی یک داستان هیجان انگیز دیگر است، زوایای پنهان و مغفول پدیده را چنان برجسته میکرد که گویی داستان دیگری می سراید اما چو نیک مینگریستی خود را نیز بخشی از داستان میدیدی باور میکردی همان پدیده است با ریز بینی اعجاب انگیزی که خاص نعمت است.. او در یک قالب نمیتوانست بماند کما اینکه در زندگی حرفه ای نیز یک صراط را طی ننمود. از حقوق به وکالت، از وکالت به تاریخ، از تاریخ به سیاست، از سیاست به هنر، از هنر به رسانه و از رسانه به باغ پسته. همواره روحش در جنب و جوش بود. ارام و قرار نداشت و همواره بدنبال گم کرده نایافتنی خود بود. اگر همان تصویرسازی ذهنی را در قالب رمان نویسی ادامه میداد بی شک گارسیا مارکز ایران بود اما او برای یک رسالت هرچند بزرگ ساخته نشده بود. نگاهش به همه پدیده ها نقادانه بود اما نقدش هرگز نیش نداشت گویی از یک دوست به خودش جهت اصلاح گلایه میکند. اما جامعه ای که او برایش دل میسواند تا توانست جلوی پرواز روحش را میگرفت واابته برای نعمت مهم نبود. چون انسان و جامعه را بگونه ای می فهمید که ناملایمات را بسیار کوچک می دید. قصد رقابت در انتخابات هیات مدیره کانون وکلا را داشت، اما همواره صلاحیتش تایید نمی شد باز هم شرکت میکرد و باز ردصلاحیت میشد و تقریبا تا پایان عمر این ماجرا ادامه داشت. عضوهیات علمی دانشگاه بود تدریس را دوست میداشت از ادامه فعالیتش جلوگیری شد.پاسخش خنده بود میدانست این تصمیمات چیزی از توانایی و روح بزرگ او کم نمیکند تا بالاخره پروانه وکالتش را باطل کردند اما اینبار گویی هویتش نابود شد به زعم من او در این مرحله اعدام حرفه ای شد بعد ازین ماجرا نعمت دیگر نعمت همیشگی نبود.. شمع فروزان زمانه ما سوختنش آغاز شد و با چشم خود دید که جانش میرود. نعمت را باید نماد یک انسان خودساخته از نسلی سوخته دانست. چراکه از روستایی در حاشیه کویر، با دست و جیب خالی، بدون هرگونه پشتوانه مادی یا معنوی یا رانتی خاص به پایتخت امد وکیل شد استاد شد، اهل رسانه شد، صاحب نظر شد، کارافرین موفق شد.همه موانع پیش رو را بر میداشت و باشادابی به موفقیت ادامه میداد. جامعه ای که باید مجسمه اش را بعنوان نمادخود ساختگی در کوی و برزن شهر نصب میکرد تا الگویی برای فرزندان این سرزمین باشد همه درها را برویش می بست و این حکایت مکرر وغم انگیز آغاز و پایان نسل دکتر نعمت اخمدی است. انبوهی از عشق به ایرانزمین وآبادانی کویرش با کوهی از دانش و فضیلت با بدرقه صدها ایراندوست و در میانه افسوس ملیونی مردمی که او را به نیکی میشناختند در امامزاده صالح شمیران آرام گرفت.. سفری کوتاه و پر خاطره از اسماعیل آباد زرند تا تجریش، از قلب کویر تا قلب زیبایی طبیعت در میانه نسلی که با آرمان بزرگ شد اما واقعیت های تلخ آرمان هایش را پالایش می نمود.از فعالان اجتماعی پر شورشد و زمانه با او بدرود کرد اما این جامعه نعمت ها دارد که باید تا هدر نشده اند پاس داشته شوند. آیا گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن هست؟! حسین عسکری راد وکیل دادگستری https://t.me/askariradd
إظهار الكل...
Askarirad- وكيل: عسكري راد

صنفي'حقوقي'اجتماعي

همایش «مساله فلسطین از دیدگاه حقوق بین الملل با تاکید بر تحولات اخیر» در نوع خود یکی از ارزنده ترین اقدامات کانون وکلای دادگستری مرکز بود که رسالت اجتماعی آنرا برجسته می نماید. گرچه طعن و لعن ها را علیه اقای ظریف به همراه داشت اما چه مکانی مناسبتر از کانون وکلا که مکان گفتگوی پر چالش حقوقی کشور بل منطقه شود. سخنرانان هر کدام از زاویه ای به موضوع پرداختند و حضار برای هر اظهار نظرهای چالشی با کف زدن سخنرانان را تشویق میکردند. موضوع هم از بعد سیاسی، هم از بعد حقوقی تحلیل شد و مدیریت جلسه بخوبی بحث را هدایت نمود. اگر هر ماه یا حداقل هر فصل اینگونه جلسات تکرار شود به بالندگی حقوق و ارتقای جایگاه اجتماعی کانون کمک شایانی میشود. گرچه مطلوب آن بود صدا و سیما آنرا برای ارتقای دانش عمومی، پخش مستقیم میکرد ولی چه باک امروزه هر فرد با یک گوشی یک شبکه است. دلیل آن نیز این است که همایش اخیر علیرغم عدم پوشش خبرگزاریهای رسمی بیشترین برد خبری را داشت
إظهار الكل...
إظهار الكل...
روایت وکلای حاضر در دادگاه مرحوم سعید خادمی

قاضی در جلسه فقط دو سوال از سعید خادمی پرسید

إظهار الكل...
Mohamad Ali Abtahi on X

والا حیفه نشنوید. خیلی حیفه. دوتا کلیپ کوتاه از این خانم را پشت سرهم گذاشته‌ام . نمیشناسمشون اما مملکت را مال خودشان می‌دانند و بس. حضور ایشان هم در تلویزیون کار خوبی است. باید مردم با این تفکرات هم آشنا شوند. اما خدا کند که مسئولان کشور باور نکنند. بدانند ایران مال ایرانی‌هاست.!

همکاران ارجمند مدیران محترم نهاد وکالت در خصوص انتخابات ریاست اسکودا، موارد دهگانه زیر را بعنوان فهرست برنامه هایی که اتحادیه میتواند در دستور داشته باشذ، تنظیم نموده بودم، از انجا که همکاران شایسته زیادی بعد از من اعلام داوطلبی نمودند و چنانچه ترکیب داوطلبان باقی بماند احتمالا انصراف خواهم داد، با این وجود موارد تنظیمی را اعلام تا مدیران و داوطلبان نیز قبل از انتخابات نقد فرمایند تا به غنای بحث افزوده گردد. ۱-کانون وکلا، نهاد قانونی متکفل امر عمومی است و باید مصالح صنفی را صرفا با استفاده از سه گانه ی (کلام و قلم و قانون) که ابزار وکلای دادگستری است با محوریت رویکرد تعاملی با حاکمیت در پیش گیرد. تقابل با حاکمیتی اینگونه میتواند مخرب باشد. این تعامل باید مبتنی بر صیانت جدی از استقلال کانون وکلا وحریم نظارت قانونی باشد. ۲-استفاده از خرد جمعی مدیران و مشاوره پیش کسوتان در فیصله چالش های مدیریتی اولویت انکار ناپذیر است. ریاست اسکودا بکمک کارگروهای ذیربط در رایزنی با مقامات تاثیرگذار باید بتواند سازنده ترین دیدگاه ها را در معرض تصمیم مدیران قرار داده و اعتقاد عمیق داشته باشد که اتحادیه حزب نیست و مواضعش خواهی نخواهی بر سرنوشت هزاران وکیل تاثیر خواهد گذاشت. اسکودا نماینده ماذون و ایضا محدود کانون ها و همزمان مشاور خبیر انان باید باشد. تجمیع این نقش هنر ریاست اتحادیه است. ۳-در شرایط متصلب فعلی، توسعه غیرضرور دامنه کمی برخی فعالیتها، نمیتواند به ارتقای کیفی جایگاه اتحادیه منتهی شود. هدایت این انرژی بسوی ضروریات صنفی کاراتر خواهد بود. بعلاوه احترام به استقلال کانون های وکلا اقتضا میکند، اسکودا صرفا نقش هماهنگی کانون ها را در ایفای برخی وظایف حرفه ای معمول دارد.ورود به وظایف ذاتی کانون ها مطلوب نمی نماید.( خدمات معاضدتی و تسخیری و برخی فعالیت های آرمانی جزء وظایف اسکودا نیست، میتواند آنرا آسیب پذیر یا مرکز رانت های محفلی قرار دهد) ۴-توجیه مقامات ونمایندگان استانی در مجلس در خصوص مسایل مبتلابه صنفی و حقوقی و تبیین جایگاه کانون وکلا توسط مدیران کانون ها ، تجربه ارزشمندی است که نهاد وکالت بدان نیاز مبرم دارد، نظام مند نمودن مدبرانه وبهربرداری اصولی از این رویکرد توسط اسکودا یک ضرورت است. ۵-شجاعت در صراحت کلام و اتخاذ تصمیمات اصولی، قاطعیت یا مصلحت سنجی بموقع در چالش های حساس حرفه ای و پایمردی خردمندانه بر مواضع اتخاذی مدیران بدون قهرمان آفرینی و منع مصادره هر توفیقی بنام خود، باید از ویژگی های ریاست بر اسکودا باشد. تقابل با حاکمیت لزوما شجاعت محسوب نمیشود. ۶-ارتباطات بین المللی صنفی در شرایط مطلوبی نیست باید با استفاده از ظرفیت های صنفی- حرفه ای بین المللی و ایضا نهادهای صنفی بخش خصوصی و پر رنگ کردن نقش کانون های وکلا در این فرایند، جایگاه خدمات حرفه ای حقوقی را در نظر حاکمیت وجامعه تقویت نمود. این پیشنهاد پیرو تجربه حضور در اجلاس IBA در واشنگتن حاصل شد و همان زمان طی گزارشی به کانون مرکز ارائه و بعدا درشورای اجرایی نیز بیان گردید در واشنگتن تشریح قوانین ناظر بر سرمایه گذاری در ایران وتبیین نظام حقوقی ایران برای وکلای خارجی، توسط یک دفتر وکالت اماراتی برگزار شد!! این مهم میتوانست با مدیریت اتحادیه ، صرفا با تفویض ماموریت به یک کارگروه کوچک، باجلب حامیان مالی از اتاق بازرگانی، برخی دفاتر وکالت مملکت و هماهنگی سازمان سرمایه گذاری خارجی و ایضا وزارت خارجه ایران انجام شود وبهره آن نصیب نهاد وکالت گرددکه علیرغم تکرار پیشنهاد، هرگز جدی گرفته نشد ( البته این نقیصه، خاص دوره حاضر نیست از۲۵ سال پیش چنین است) ۷-یکی از چالش های مزمن نهاد وکالت، مرکز موازی است که بخشی از انرژی صنف را تحلیل می بردو روزبروزحل آن پیچیده تر میشود. از زمان تاسیس نهاد موازی فرصت های طلایی وجود داشت تا نسبت به خاتمه موجودیت آن فرصت شناسی کرد. اقناع و هماهنگی کانون ها در رایزنی تدریجی با مقامات قضایی و تقنینی و ایضا مذاکره با نهاد موازی برای ادغام ایشان در کانون وکلا میتواند در دستور باشد.. طبعا شرایط، چگونگی و مراحل چنین امری قبل از طرح هر پیشنهاد باید با اجماع مدیران نهاد وکالت باشد. گفتگوی کانون های استانی، تحلیل داده ها وتعیین نقشه راه در اسکودا میتواند به مطلوب کمک واصلاح طریق نمایند.. گرچه دشوار و زمانبر است اما مهم این است که این پدیده از حالت انفعال خارج شده واراده برای حل آن بوجود آید. یقینا چناچه روند امور بر مدار تامین استقلال کانون پیش نرود در هر زمان میتوان ادامه راه را متوقف نمود.
إظهار الكل...