cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

جامعه متعادل | مهدی تکلّو

دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
1 048
المشتركون
-624 ساعات
+1307 أيام
+27630 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

‏«غیرحساسیت»‏ تأملی در غفلت از تحجر به مثابه دشمن پشت‌سری!‏ انقلاب 57 نه فقط محصول شورش علیه غرب بلکه علاوه بر آن معلول تمایزآفرینی میان اسلام و تحجر ‏است. نیرویی که حرکت انقلاب را علیه نظم راست چپ و راست مدرن قوت بخشید و ورق تازه‌ای در عالم ‏ایجاد کرد با فاصله‌گذاری اسلام ناب از جریان تحجر آزاد شد. این صورت‌بندی برای ما که در مطالعات ‏جنسیت مستقر هستیم معنای مضاعفی دارد که راجع آن بسیار گفته و باز خواهم گفت.‏ این درحالی است که این سال‌ها بسیار بیشتر از گذشته ما در وضعیت «غیرحساسیت» نسبت به تحجر ‏تنفس می‌کنیم. حجم بالای درگیری اسلام و تمدن غربی باعث شده است دوگانه‌ی حق و باطل یا اسلام و ‏استکبار به نزاع اسلام با غرب تقلیل و انطباق پیدا کند. درحالیکه حاق مفهومی استکبار و طاغوت هم ‏شامل طرحواره‌های تحجر است و هم تجدد‌مآبی غربی. در صورت‌بندی امام (ره) اسلام آمریکایی مجموعی ‏است اسلام سکولار، اسلام حجتیه و اسلام جاهلان متنسک و خشک‌مقدس! اما در تبار صورت‌بندی ‏مسلط فعلی به طرز عجیبی همه‌ی منازعات ضداستکباری به غرب‌ستیزی تقلیل یافته و نیروی تحجر که ذاتاً ‏خودش را با حقیقت ممزوج می‌کند بیش از گذشته ناپیداست. آری! دیگری اصلی و «دشمن روبرو» حتماً ‏جهان‌خواران و مستکبران غربی هستند اما برای تقابل با دیگری روبرویی نمی‌توان از دیگری «پشت‌سری» ‏که بر گرده‌ی ما سوار است و راه تنفس ما را بسته چشم پوشید. نیروی سیاه تحجر در تمام سطوحش به ‏همان اندازه «دیگری» انقلاب اسلامی است که تمدن منحرف غربی و به همان اندازه خطرناک و ‏آسیب‌زننده. ناگفته پیداست از آنجا که بیشترین پیروزی و دستاورد دشمن غربی از ناحیه‌ی حمله به ‏التقاط‌های تحجری ممزوج با ما است، مبارزه با تحجر عیناً کوتاه کردن دست تجدد و انفتاح نیروی اصیل ‏انقلاب اسلامی است.‏ در وضعیت «غیرحساسیت» که ما پنهان‌کاری و اختلاط تحجر با نیروی ناب را احساس نمی‌کنیم، طبیعی ‏است که فربهی ادبیات انتقادی نسبت به تحجر بیش از آنکه برآمده از پایگاه اندیشه انقلاب اسلامی ‏باشد از خاستگاه اندیشه غربی است. در نتیجه این روزها با اغتشاش گسترده‌ای در صورت‌بندی مفهوم ‏تحجر و نیز تشویش آزار‌دهنده‌ای در تطبیق مصادیق آن هستیم. هنوز یا تحجر آن‌قدر موسع و بزرگ معنا ‏می‌شود که به همه‌ی اطراف این صحنه‌ی نزاع حتی نیروی غربی قابل تسری است و یا به صورتی رادیکال ‏و حاد از تحجر تقلیل می‌یابد که از آن جز یک فرقه و قبیله‌ی منزوی باقی نمی‌ماند. این خرده‌نوشتار تلاشی ‏است برای تنظیم سبک ورود به مطالعه‌ی تحجر.‏ تحجر در معنای وسیعش نوعی انحراف قلبی به معنای انسداد و نوعی خطای منطقی و تفکری شامل ‏سطحی‌نگری، اخباری‌گری، خرد‌نگری در مقابل کلان‌نگری، و ظاهربینی است. این «سطح عمومی» از ‏تحجر اختصاصی به سنتی‌ها و شرقی‌ها ندارد و به طرفداران دین و مذهب خلاصه نمی‌شود. در غرب‌گرایان و ‏علم‌گرایان نیز شعبه‌های مهمی از این سطح بیداد می‌کند. اما «سطح گفتمانی تحجر» بیش از همه ‏اختصاص دارد به نحله‌ها و قرائت‌های دینی و مدعی قدسیت. نمی‌توان این سطح گفتمانی را به تجدد نسبت ‏داد. این سطح گفتمانی مهم‌ترین سطح و اثرگذارترین سطح از تحجر است که اندیشه‌ساز، اخلاق‌ساز و ‏جریان‌ساز است و می‌تواند اصل حقیقت دینی را استحاله کند. در انتخابات اخیر این سطح شیوع پیدا ‏کرد. سطح دیگری از تحجر تعینات نهادی و قدرت‌گونه‌ی آن یعنی «سطح حقوقی» است. تحجر می‌تواند ‏خود را در آیینه‌ی مناسبات نهادی و تعینات حقوقی و ساختاری نیز نشان بدهد. احزاب، جریان‌های ‏سیاسی و برخی ساختارها می‌توانند حامل الگوهای رفتاری و فکری تحجر در قامت قدرت ساختاری و ‏سیاسی باشند. اما تحجر علاوه بر همه‌ی اینها می‌تواند حضور گسترده در لایه‌های امنیتی و پشت‌پرده‌ای نیز ‏داشته باشد. وجود «سطح امنیتی» تحجر نیز غیرقابل انکار است.‏ همه‌ی این سطوح در جامعه ما و در روزگار ما فعال و قدرت‌مند است و نیک روشن است که این سطوح با ‏یکدیگر تعاون و تداخل دارند. امروز همانند 46 سال گذشته میزان پیروزی ما وابسته است به نیرویی که از ‏چنگ تحجر در تمام سطوحش از خود آزاد می‌کنیم. من مدتهاست علیه تحجر در مسئله زن می‌نویسم اما ‏بهانه‌ی این نوشتار کوتاه مسائل دو انتخابات گذشته و منبر حاج آقای پناهیان با موضوع تحجر بود.‏ @Mahdi_Takallou
إظهار الكل...
👍 5
Repost from N/a
#گزيده_يادداشت ▪️نقد کتاب 🔶بررسی و نقد اثر جدید «حجاب و تکامل اجتماعی» ▪️مهدی تکلو 🔶پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه 💠نقد کتاب «حجاب و تکامل اجتماعی» نشان می‌دهد که نقش زنان در توسعه و تکامل اجتماعی به‌درستی تبیین نشده است. تأکید بر عفاف و حجاب بدون توضیح نقش فعال زنان در این فرایند، و نادیده گرفتن مشارکت آنها در راهبردها، موجب شده تا زنان بیشتر به‌عنوان مفعول و نه عامل در پیشرفت دینی دیده شوند. همچنین، کتاب به‌طور کلی نتوانسته به مرحله راهبردنگاری واقعی برسد و در نهایت، نقش گفتمان شرقی و تأثیر آن بر جامعه نیز مورد بررسی قرار نگرفته است. 💬 کاری از «دفتر مطالعات جنسیت و جامعه» Gesostu.ir 📝 فصلنامه اقلیما مجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه 📗 @Eqlima_Mag
إظهار الكل...
#پادکست_انتفاضه بخش١٣ محمد ضیف، آشنای کم‌پیدا نگاهی به زندگی رئیس شاخه نظامی مقاومت اسلامی فلسطین متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور، رها غلامی تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @Thirdintifada
إظهار الكل...
-850780415_1171763968.mp314.64 MB
👍 1
یکی از مهم‌ترین کارهای ناتمامم (از بینِ هزارتا کارِ ناتمامی که دارم)، پژوهشی شخصی درباره آیین‌های سوگواری زنانه است (کاش که تمامش کنم یک‌وقتی). ساده‌ترش می‌شود عزاداری‌های زنانه. به‌محض شنیدن عنوان «عزاداری زنان» یا «عزاداری‌های زنانه» ذهنِ ما روضه‌های خانگی زنان را پیشِ چشم‌مان می‌آورد. اگرچه روضه‌ها و برگزاری مراسم مناسکی بخش بزرگ و مهمی از سوگواری زنان‌ هستند که نمود بیرونی دارنگد، اما سوگواری زنانه فقط به برگزاری روضه و هیئت محدود نمی‌شود. بین زنان، متناسب با فرهنگ، اقلیم و جغرافیا و حتی قومیت، خرده‌فرهنگ‌ها و آداب‌ورسوم (منحصرا زنانه‌ای) برای سوگواری و عزاداری وجود دارد که گاهی موروثی به نسل بعد می‌رسد و تداوم پیدا می‌کند. امروز دیدم زینب مرزوقی نوشته بود که با فرارسیدن ماه محرم طلاهایش را درمی‌آورد. پرسیدم این رسم را فقط شما در خطه جنوب دارید؟ گفت ما و بوشهری‌ها رسم درآوردن طلا را در ماه محرم داریم. قبل‌تر هم دیده بودم که برخی، گوشواره دخترهای کوچک‌شان را به حرمت ماه عزا درمی‌آورند. در خانواده خودم هم، مادرم اولین لباس مشکی من و برادرم را به‌یادگار نگه داشته است. برادرم وقتِ مهاجرت، و من هم وقتِ مستقل‌شدن، لباس مشکی‌مان را با خودمان به خانه جدیدمان بردیم. خرید لوازم روضه برای جهیزیه هم از رسم‌های قدیمی روستایمان در همدان بود. حالا اما نیست. قبل‌تر توی جهیزیه دختر، قوری و استکان و کتیبه برای برگزاری روضه هم به‌چشم می‌خورد که حالا دیگر به هزارویک دلیل بین لوازم جهیزیه نیست. عادت‌های اعتقادیِ این‌چنینی هیچ‌وقت به پژوهش‌ها و روایت‌ها راه پیدا نکردند. عمده توجه‌ها به هیئت‌ها و روضه‌هاست. این‌ها با همه این ظرافت‌ها که نشان از یک ارادت ابدی به حسین‌بن‌علی دارد، مغفول مانده‌اند. رسومات یا عادت‌های عزادارنه این‌چنینی جدا از جنبه دینی آن و ارزش‌گذاری از جنبه‌های مختلف، نشان از یک فرهنگِ پیچیده و چندبعدی دارد که می‌توان تاثیر ایران باستان، اسلام و تشیع را در آن دید. اگر این‌طور چیزهایی در خانواده‌تان دارید یا خودتان عادت یا رسم کوچکی را ساخته‌اید، حتما درباره آن بنویسید. مفصل هم نشد، خیلی کوتاه و خلاصه، ما را از آن مطلع کنید. #زن_اندیشی
إظهار الكل...
👍 13
Repost from N/a
بخش دوم هر جسدی که پیدا می‌شد صدای آن‌ها هم بالاتر می‌رفت. برای منیرا فقط دو تکه از استخوان پسرش نرمین را آوردند که از دو جای مختلف پیدا شده بود. همان‌طور که برای «رامیزا» همسر و پسرانش مهرودین و مصطفی را تکه تکه می‌آوردند. مادران سربرنیتسا شب‌ها را با درد و گریه صبح می‌کردند و صبح را با تلاش و مبارزه به شب می‌رساندند تا صدای قصه‌شان را به همه برسانند. آن‌ها قصد کرده بودند اجازه کتمان حقیقت را به جنایتکاران ندهند. زن‌هایی که تا قبل جنگ سرشان گرم خانه‌داری و آبادکردن باغچه‌های کوچکشان بود، حالا پایشان به مجامع بین‌المللی باز شده بود و زندگی‌شان با تظاهرات، برگزاری نمایشگاه، نوشتن و روایت کردن مشاهدات و مبارزه برای اثبات حقیقت می‌گذشت هنوز هم کمابیش به همین شکل می‌گذرد. پس از برگزاری دادگاه‌های متعدد آن‌ها بالاخره توانستند رییس جمهور و فرمانده ارتش صربستان را به عنوان جنایتکار جنگی محکوم و بخشی از قصور سازمان ملل را اثبات کنند. زنان قهرمان سربرنیستا آن قدر از مشاهداتشان گفته‌اند که امروز هیچکس نمی‌تواند منکر جنایت صرب‌ها و ترک فعل سازمان ملل در حفظ جان مردان مسلمان شود. آنچنان که کسی نمی‌تواند منکر جنایات اسرائیل در غزه شود، آنچنان که کسی نتوانست جنایات آل امیه در کربلا را کتمان کند. در همه این صحنه‌ها زینب‌ها حافظان تاریخند... @edraakaat
إظهار الكل...
👍 5
Repost from N/a
«مادران سربرنیتسا» زینب‌هایی که نگذاشتند جنایت کتمان شود بخش اول زینب بودن موقعیت عجیبی‌ست. درست در لحظه‌ای که گویی همه چیز از دست رفته و تو نهایت رنج دنیا را تجربه کردی، باید برخیزی، بازماندگان را تسلی دهی، رفتگان را روایت کنی، عدالت را بخواهی و فرصت کتمان و وارونه‌کردن حقیقت را به جنایتکاران ندهی. جنایت‌کارها معمولا روی قدرت کتمان و انکار حساب باز می‌کنند، همان‌طور که رادووان کاراجیچ رئیس ‌جمهوری صرب بوسنی و راتکو ملادیچ فرمانده ارتش صربستان در جولای ۱۹۹۵ این کار را کردند. آن‌ها از ۱۹۹۲ بعد از آن‌که استقلال بوسنی به رسمیت شناخته شد و رییس‌جمهور مسلمان در بوسنی روی کار آمد با خودشان فکر کردند می‌شود در یک جنگ تمام عیار کار مسلمان‌ها را یک‌سره کرد و با نسل‌کشی و پاک‌سازی نژادی بوسنی را برای صرب‌ها یک‌دست کرد. البته که با پشتیبایی سازمان ملل حساب و کتابشان بی‌راه هم نبود. در تابستان ۱۹۹۵، شهر سربرنیتسا که پناهگاه مسلمان‌ها در بوسنی بود در محاصره ارتش صرب‌ها قرار گرفت. حفاظت این شهر به عهده سربازان حافظ صلح هلندی تحت نظر سازمان ملل بود. از مسلمان‌ها خواسته شده بود برای حفظ جانشان به این منطقه بیایند و اسلحه‌هایشان را تحویل نیرو‌های سازمان ملل بدهند. بنا بود سربرنیستا امن باشد اما با چراغ سبز هلندی‌ها در روز ۱۰ جولای، ارتش صرب وارد شهر شد و بعد از جداکردن کودکان و زنان، ۸هزار مرد را مخفیانه در حومهٔ شهر قتل عام کرد و جنازه آن‌ها را در مناطق جنگلی و دریاچه‌ها به‌طور دسته‌‌جمعی دفن کرد تا ردی از آن‌ها باقی نماند . ۱۶۰۰ کودک و زن هم بعد از فرار از سربرنیتسا قبل از رسیدن به شهر در جنگل‌های مسیر جان دادند. صرب‌ها فکر می‌کردند می‌شود در توافق با شاهدان هلندی آنچه بر سر مردان مسلمان آوردند را دور از چشم تاریخ مخفی کنند اما این جنایت بازماندگانی داشت که اعجاز روایت و شجاعتشان را کسی محاسبه نکرده بود. همسران و مادران شهدای سربرنیتسا که از این جنایت زنده بیرون آمدند آنقدر داغ بر قلب و پیشانی داشتند که تصور می‌شد دیگر کسی ایستادنشان را نخواهد دید. چند ماه پس از این جنایت طی توافق دیتون جنگ بوسنی تمام شد و به نظر می‌رسید همه چیز باید فراموش شود اما زن‌های سربرنیستا تصمیم دیگری داشتند. آن‌ها می‌خواستند هرطور شده راز ناپدیدشدن مردانشان را افشا کنند. پس سوگ فردی را کنار گذاشتند و در سال ۱۹۹۶ انجمن مادران سربرنیستا را تاسیس کردند تا با قدرت این هویت جمعی تازه شکل‌گرفته جلوی کتمان حقیقت بایستند. «خدیجه محمدویچ» که دو پسر، همسر و برادر خود را در کشتار سربرنیتسا از دست داده بود ریاست این انجمن را به‌عهده گرفت. مایکل برند، نماینده مجلس آلمان و سخنگوی حقوق بشر دربارة خدیجه گفته: «خاری بود در پهلوی کسانی که سعی داشتند جنایات جنگی وحشتناک را به زیر فرش جارو کنند و تاریخ را دوباره بنویسند.» پس از خدیجه «منیرا سوباشیج» عهده‌دار این انجمن شد. کسی که خودش شاهد عینی جنایت بوده و پسر و همسر و ۲۵ نفر از اقوام دیگرش را از دست داد و بعد از آن‌ها یک روز هم دست از افشاگری نکشید. او در خاطراتش می‌گوید: «روزهای اول کسی انجمن را جدی نمی‌گرفت و حتی تلاش‌هایمان با توهین و تمسخر مواجه می‌شد. تا جایی که مجبور می‌شدیم سر جاده‌ها بایستیم و حرکت اتومبیل‌ها را متوقف کنیم تا به ما توجه کنند. ما امیدمان به برگشتن گم‌شده‌ها را تا ۱۹۹۷ زنده نگه داشتیم اما وقتی اولین گورهای دسته‌جمعی کشف شدند فهمیدیم دیگر کسی برنمی‌گردد. پس تصمیم گرفتیم دنبال أجساد بگردیم. ما می‌خواستیم کسانی را که مرتکب این جنایات شده‌اند به دست عدالت بسپاریم». از اینجا بود که فرایند کمک به تفحص، شکایت به دادگاه لاهه، جمع‌کردن اسناد جنایت و شهادت‌های گسترده مادران سربرنیستا در دادگاه‌های بین‌المللی شروع شد. .
إظهار الكل...
👍 6
🔉 انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌پذیری متفکّرانه 📅 جلسۀ اول | ‌۱۴۰۳/۰۴/۱۶ 🕌 دانشگاه امام صادق(ع) 🔰 هیئت میثاق با شهدا 👈 برخی از عناوین مهم این جلسه: ➖آشنایی با معنای تحجّر ➖برخی از ابعاد و انواع تحجر ➖دین یک جریان سیال است ➖تأثیر تحجر بر دین‌گریزی دیگران 👈 فهرست کامل مطالب + کیفیت بهتر @Panahian_ir @Panahian_mp3
إظهار الكل...
1403_04_16_Panahian_ImamSadeghUni_EnhetateMotehajerane_01_32k.mp311.74 MB
1403_04_17_Panahian_ImamSadeghUni_EnhetateMotehajerane_02_32k.mp312.87 MB
1403_04_18_Panahian_ImamSadeghUni_EnhetateMotehajerane_03_32k.mp311.19 MB
1403_04_19_Panahian_ImamSadeghUni_EnhetateMotehajerane_04_32k.MP312.63 MB
1403_04_20_Panahian_ImamSadeghUni_EnhetateMotehajerane_05_32k.mp39.54 MB
👍 4
در یادداشتی با عنوان «من کنار خودجوش‌ها می‌ایستم» انگیزه‌ی اصلی‌ام را در حمایت از آقای جلیلی در ‌‏دور دوم بیان کردم. نقطۀ پیوند من با او به جز مختصات شخصی و انقلابی‌اش، جاذبه‌ی نیروی مبارک ‌‏حزب‌الهی خودجوش اطراف ایشان بود. اما ماجرای «خودجوش‌ها» با «پاجوش‌ها» متفاوت است. من به ‌‏دلایل متعددی از داستان رمانتیک «غلبه پاجوش‌ها و بر چنارها» حذر دارم و معتقدم امروزه واجب‌ترین ‌‏کار تمایز خودجوش‌ها از پاجوش‌هاست؛ همانگونه که سالهاست به بهانه‌ی «مسئله زن» بر اهمیت گندزدایی ‌‏از دین و انقلاب اسلامی و پرتو افکندن بر الهیات تحجر می‌نویسم.‏ پاجوش‌ها خود هیچ تفاوتی با چنارها ندارند و نزاع آن‌ها نزاع فقر علیه غنا، پاپتی‌ها علیه پدرسالارها و... ‌‏نیست و از دوستانی که سرمست یک رخداد نورانی و شگفت در سپهر سیاسی ایران هستند فاصله می‌گیرم. ‌‏آری! مسیر تاریخ و ماجرای انقلاب همواره به سوی توسعه تشخیص و اراده آحاد مردم پیش می‌رود اما ‏فراموش نکنید همواره ‏تفرعن‌ستیزی در معرض خطر سامری‌ها هم هست. چه بسا که پاجوش‌ها خود ‏چنارهای تازه‌به‌دوران‌رسیده ‏باشند و در سودای ایشان چیزی جز چنار شدن/بودن نیست. و الا اگر در این ‏بین چیزی جز نزاع ‏سیاست‌زده این دو چنار در کار بود باید واقعاً میان آن‌ها تفاوت‌های ماهوی مهمی دیده ‏می‌شد. آن‌ها خود نیز ‏می‌خواهند پدرسالار باشند و الا الیهات، خوی و شیوه‌های عملی آن‌ها هیچ تفاوتی با ‏اصولگرایان سنتی ندارد. ‏گفتند دروغ می‌گویند و خود دروغ گفتند، گفتند نظرسازی می‌کنند و خود نظرسازی ‏کردند، گفتند قدرت‌طلبند ‏و خود برای رسیدن به قدرت به هر رطب و یابسی چنگ زدند، با تحمیق و فریب ‏مخالف بودند اما ‏خواستند بالا تا پایین را تحمیق کنند و فریب بدهند و با ادعای شفافیت و عدالت، تا جایی ‏که می‌شد قانون را زیرپا بگذارند گذاشتند.‏ من کنار خودجوش‌ها می‌ایستم که انقلابی‌اند. خودجوش آن زنی بود که خانواده خود را رها کرد و برای ‌‏تبلیغ به روستاهای مرزی رفت و خودجوش طلبه‌ای بود که ساعت‌ها زیر آفتاب با مردم گفتگو می‌کرد. من ‌‏کنار انقلابی‌ها و حزب‌الهی‌ها می‌ایستم و نه در کنار متحجرین شورشی که برای مقدس‌سازی از خود از ‏همه‌ی سرمایه‌های ‏نظام مقدس گذشتند، حیا و ادب را کنار گذاشتند و از هیچ تهمتی نهراسیدند. کجای این ‏حرکت معنوی است؟ قالیباف را سال‌ها به لجن ‏کشیدند، آقای جاودان را به اهل سقیفه چسباندند و دست ‏در دست افشاگرهای خوارجی‌مسلک و پروژه‌بگیر ‏گذاشتند. حجم بالای رأی‌سلبی‌شان را به خاطر التقاط ‏متحجرانه‌شان نادیده گرفتند و در ناکامی‌شان از ‏جلب نظر مردم به تحقیر مردم پرداختند. من دست یکایک ‏میلیون‌ها خودجوشی را که به تشخیص خود ‏نسبت فرد اصلح تلاش کردند می‌بوسم اما نمی‌پذیرم و نمی‌گذارم ‏پاجوش‌ها خودشان را تشکل 14میلیونی ‏روایت کنند و بر خود جامۀ تقدس اسلام و انقلاب بکشند و ‏اصالت‌ها را به انحصار خود درآورند.‏ این جریان که ترکیبی زننده از چپ‌گرایی، خوارجی‌مسلکی و تحجر است، از هاله‌ی تقدسی انقلابی حول ‏جلیلی سو‌ء‌استفاده می‌کنند تا هم با اسطوره‌سازی از او امتیاز خود را ‏بالا ببرند و هم از نیروی ناب و پاک ‏حزب‌الهی‌های خودجوش بهره بکشند. اگر بتوانند از جلیلی احمدی‌نژاد ‏دیگر بسازند چنین می‌کنند و اگر ‏بتوانند از رهبری عبور کنند پرهیزی ندارند. این همان انحراف ‏عدالت‌خواهی سال‌های پیش است که ‏نوچنارها تلاش کردند آن را از یک جریان محدود به یک فرهنگ ‏غالب تبدیل کنند. فرهنگی که در آن ‏ناب‌گرایی ظاهربین و متحجرانه همراه با قدرت‌طلبی شورشی و بی‌قید و ‏بی‌اخلاق هیچ چیز جز قبیله‌شان را ‏در امان نمی‌گذارد. عفونت خود را نمی‌بینند و مو را از ماست بقیه بیرون می‌کشند! این همان نهاد قدرت ‏تحجری است که می‌گفتم پشت ‏جلیلی کمین کرده‌ و از او پل ساخته است. حال ما با یک هسته‌ی سخت ‏مواجهیم که توانسته اخلاق کریه عدالتخواهی ‏خوارجی را با داستان‌سازی رمانتیکِ جنگ فقر و غنا ‏زبان‌دار کند و با تمامیت‌خواهی اسلام و انقلاب را به ‏نام خود سند بزند و همه را جز خود به زیر بکشد. ‏همانگونه که امروز نجات جلیلی ضروری است، حفظ ‏حریم نیروی پاک و معنوی حزب‌الهی نیز مسئولیت‌آور ‏خواهد بود.‏ حزب‌الهی‌ها نیک می‌دانند هرگز با مرکب باطل به مقصد سعادت نخواهند رسید.‏
إظهار الكل...
👍 17👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
دامان نوحزب‌الهی‌گری و چنگ نوچنارها
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.