طپش های قلم یک نویسنده

امان از دست دوست داشتن هاے يواشڪے ! خودت را با هر چيزے مشغول ميڪنے يادت برود ؛ و در آخر متوجہ میشوے اين دوست داشتن است ڪہ تورا مشغول ڪرده ... امان از دوست داشتن هایے ڪہ مال تو نيست ! وقتے پشت هر پيام دلت ضعف مے رود برايش ... ومجبورے بجاے دوستت دارم بگویے حالت چطور است !!؟؟ @Nabzghalam20

✐ من در تو گم شده بودم حالا که نیستی حالا که رفته ای چه زمان کجا چه کسی پیدا خواهد کرد منِ بی تو را؟ @Nabzghalam20

بی تو دلتنگیِ خود را همه شب باریدم... @Nabzghalam20

The same boiling water that softens the potato,hardens the egg. It’s about what you’re made of,not the circumstances. همون آب جوشی ڪه سیب زمینی رو نرم میڪنه،باعث سفت شدن تخم‌مرغ میشه.این جنس وجود توئه ڪه تعیین ڪننده ست نه شرایط و پیشامدهای موجود. @Nabzghalam20

+ چند سالته؟ - وقتي سر حالم شونزده سال و وقتي خستم بيست پنج سال! + الان چند سالته ؟ - هزار سال!! @Nabzghalam20

قرطینه ڪن مرا در آغوشت این روز ها شدید نیازمند توام @Nabzghalam20

یڪ جهان شعر سرودم ڪه بفهمی تنها محض لبخند تو، شاعر شده‌ام خوش‌ انصاف @Nabzghalam20

در برابر چشمانم نیستی، اما تمام آن‌چه می‌بینم...فقط تویی❤️ @Nabzghalam20

لبخند تو را سنجاق میڪنم به روزهای اردیبهشت و بی ملاحظه عاشقی میڪنم لابه لای صورتی های خنده ات تو همان لبخند بهار تو همان اردی به عشقی @Nabzghalam20