cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

Osho International

Ideas ,teachings and message of great master ,Osho. افکار، آموزه ها و پیام عارف بزرگ ، اوشو

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
361
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-17 أيام
-130 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Photo unavailableShow in Telegram
دوستان سلام در صورتی که حساب توییتر و کیف پول متامسک دارید میتونید با انجام چند وظیفه ساده ، ایردراپ  nulink رو که براش ۴ روز وقت داریم و واقعی و قطعی است در کیف پولتون دریافت کنید. وظایف هم‌شامل فالو کردن دو صفحه تلگرام و یک توییتره که بعد دریافت جایزه پاکشون میکنیم و یه توییت هم در  توییتر میزاریم.همین. مراحل به زبان ساده انگلیسیه و در تلگرام انجام میشه. این یه ایردراپ قطعی و مطمئن با حامیان حسابیه که میتونین با مراجعه به سایتش ازش مطمئن بشید. https://www.nulink.org/about-us اگر کیف پول متامسک واسه دریافت جایزه اش داری  و تووییتر، میتونی تسک هاشو در تلگرام در  عرض یک دقیقه انجام بدی و وقتی بزودی اومد داخل شبکه میتونی در کیف پولت تبدیل و نقد بکنی. از طریق لینک ذیل ورود کنید https://t.me/NuLink_Airdrop_Bot?start=517349140
إظهار الكل...
About NuLink

Learn more about the Nulink project and the team behind

❤️❤️❤️ این تفاوت را به یاد بسپار؛ تفاوتی بسیار اساسی است. من نیز می‌گویم گوشت‌خواری را رها کنید، ولی نه به این دلیل که اگر گوشت بخورید به جهنم خواهید رفت، نه به این دلیل که این کار نوعی خشونت است. من هیچ علاقه‌ای به این چیزهای جزیی ندارم. اگر کسی که گوشت بخورد به جهنم می‌رود پس مسیح باید در جهنم باشد! راماکریشنا پراماهانسا باید در جهنم باشد! ـــ آیا یک بنگالی بدون ماهی می‌تواند وجود داشته باشد؟! آنان بدون ماهی و برنج پخته حتی نمی‌توانند زنده باشند! راماکریشنا پراماهانسا به خوردن ماهی ادامه داد، باید در جهنم باشد! اینها چیزهای پیش‌پاافتاده هستند؛ ارزش ندارند. ولی به یقین این مقدار توسط آنها اثبات شده است: که حساسیت راماکریشنا پراماهانسا هرگز آنقدر که می‌توانست عمیق نشد. یک حجاب کوچک باقی ماند. قلب او آن مقدار که می‌توانست با عشق پر نشد. قدری دوده‌ی سیاهرنگ soot باقی ماند. نه اینکه به جهنم رفته باشد،‌ولی می‌توانست یک تجربه‌ی دیگری از زیبایی داشته باشد که او از آن محروم ماند. نه اینکه مسیح به جهنم خواهد رفت. ولی در ادراک او از زندگی یک مقدار جزیی کاستی باقی ماند، یک خار باقی ماند. آن خار می توانست بیرون بیاید، باید بیرون می‌آمد. و به نظر من اگر مسیح قدری بیشتر زندگی می‌کرد ـــ او در جوانی مرد، او را به قتل رساندند ـــ آنوقت شاید آن خار بیرون می‌آمد. او جوان بود. و جایی که به دنیا آمده بود همگی گوشتخوار بودند. اگر او قدری پیرتر می‌شد، آگاهیش عمیق‌تر می‌شد؛ اگر تجربه‌اش و حضور خدا قدری بیشتر و مستحکم‌تر می‌شد، آنگاه به یقین او گوشتخواری را رها می‌کرد. در وضعیت غایی، وقتی خداوند در همه‌جا پدیدار می‌شود، غیرممکن است که فرد به نابودکردن زندگی دیگری برای خوراک خودش حتی فکر کند. پس من این را نمی‌گویم چون گوشتخواری یک گناه است، و در پیامد این گناه تو در جهنم رنج خواهی بود. درعوض می‌گویم که گوشتخواری حساسیت تو را کاهش می‌دهد. ظرافت حساسیت تو را از تو می‌گیرد. آن موسیقی خالص که می‌توانست از تو برخیزد، قادر به برخاستن نخواهد بود. تو سیم‌های بسیار کلفت و خشنی روی ساز وینای خودت کار گذاشته‌ای. موسیقی هست، ترانه برخاسته است، ‌ولی سیم‌های وینای تو ارزان و کلفت و سخت هستند وقتی که سیم‌های ظریف و اشرافی در دسترس هستند. تو با وینای خود بدرفتاری کرده‌ای. نه اینکه به جهنم سقوط کنی، بلکه چون سیم‌های سخت و ارزان روی وینای تو به کار رفته. و توجه کن: وارد این توهم نشو که وقتی گوشت بخوری کسی را کشته‌ای. هیچکس نمی‌تواند بمیرد. پس این گناه نیست که تو حیوانی را کشته‌ای. در اینجا مرگ وجود ندارد. هیچ راهی وجود ندارد که موجودی کشته شود. تو فقط بدن آن موجود را گرفته‌ای. آن موجود یک بدن جدید خواهد گرفت. موضوع کشتن نیست، موضوع این است که آیا تو می‌توانی بدن را بگیری؟ موضوع برای تو هست. آن موجود یک بدن دیگر خواهد گرفت. هیچکس نمی‌میرد. کریشنا می‌گوید، “نه هانیاته هانیامانه شریرِ”  وقتی بدن کشته می‌شود، روح نمی‌میرد Na Hanyate Hanyamane Sharire. ولی نکته در مورد تو هست: این تو هستی که حساسیت‌نداشتن خودت را نشان داده‌ای. در درون تو قلبی حساس وجود نداشته. تو قدری مانند سنگ شده‌ای، نرم نیستی. و اگر نرم نباشی، گل نیلوفرین درون تو شکوفا نخواهد شد. یا که نیمه شکوفا می‌شود. یا که یکی دو برگ آن ناشکفته باقی می‌ماند. در والاترین وضعیت آگاهی گوشتخواری ناممکن است. و آنان که خواهان والاترین وضعیت آگاهی هستند باید از این نکته هشیار باشند. مرگ مقدس است” برگردان: ‌محسن خاتمی @oshointernational
إظهار الكل...
مردم نزد من می‌آیند. یکی می‌گوید، “همسرم بیمار است، لطفاً برکت بدهید!” یا “پسرم نتوانسته کار پیدا کند، لطفاً به او برکت بدهید!” برکات را روی چه چیزهای پیش‌پاافتاده‌ای می‌خواهید بگذارید. اگر کار پیدا نمی‌شود، پس راه‌های دیگری هست برای کسب درآمد و یافتن شغل. اگر همسرت بیمار است درمان‌های دارویی وجود دارند. چه نیازی است که برکات را وارد این چیزها کنید؟ و اگر توسط برکات شغل پیدا می‌شد و توسط برکات همسرت درمان می‌شد آنگاه این کشور هرگز بیمار نمی‌شد! آنگاه این کشور هرگز فقیر نمی‌شد. مردمان بسیار زیادی هستند که برکت می‌بخشند ـــ قدیسان و کشیشان و سالکان و سانیاسین‌ها و ماهاتماها! آیا در اینجا کمبود افرادی وجود دارد که برکت می‌دهند؟! در اینجا برکات پشتِ برکات داده می‌شود! شکم هیچکس با برکات پر نمی‌شود و نه هیچ شغلی با برکات پیدا می‌شود. ولی یک خطر وجود دارد:‌کسی که درخواست برکات دارد راه‌های دیگر را رها می‌کند. او فکر می‌کند برکت را دریافت کرده و همه چیز روبه‌راه است! حالا چرا نزد پزشک برود؟ و اگر این برکات برایش کار نکند او فکر نمی‌کند که خودش اشتباه کرده، بلکه فکر می‌کند که از فردی عوضی درخواست برکت کرده است، حالا باید از فردی مناسب درخواست برکت کند! اینگونه زندگی تلف می‌شود. زندگی این کشور اینگونه به هدر رفته است. این کشور فقیر شد، رنجور شد و برده شد. یکی از دلایل اصلی این وضعیت همین ذهنیت است که همیشه درخواست برکات دارد! برکات به هیچ وجه ربطی به این دنیا ندارند. برکات چیزی از دنیای دیگر هستند. بدون شرط درخواست کن، فقط آنوقت چیزی امکان دارد. البته چیزی از برکات اتفاق می‌افتد: پول تولید نمی‌شود، مراقبه تولید می‌شود. بیماری‌های جسمانی توسط برکات درمان نمی‌شوند ـــ وگرنه نیازی به علم پزشکی نبود. آری، بیماری‌های روحی می‌تواند درمان شود. ولی شما بیماری‌های روح را نمی‌شناسید. شما حتی روح را هم نمی‌شناسید. از برکات مراقبه می‌تواند بارش بگیرد. ولی طلبی که شما در درون خود دارید برای پول است و نه برای مراقبه. شما حتی مراقبه می‌کنید با این امید که بتوانید توسط آن پول به دست آورید! مردم نزد من می‌آیند و می‌گویند، “ماهاریشی ماهش یوگی Maharishi Mahesh Yogi می‌گوید که هرکس مراقبه کند در آن دنیا به فراوانی می‌رسد و در این دنیا نیز به فراوانی خواهد رسید. دستاوردهای دنیایی هم وجود دارد. شما چه می‌گویید؟” اگر از مراقبه دستاوردهای دنیوی حاصل می‌شد این کشور در اوج ثروت و فراوانی می‌بود! این کشور بیشتر از هرکس دیگر مراقبه کرده است. بودا مراقبه کرد؛ به سامادی رسید. داستان می‌گوید که گل ها بارش گرفتند. من نشنیده‌ام که اسکناس‌های دلار بارش بگیرند! داستان را دوباره بنویسید تا بتواند با گفته‌ی ماهاریشی ماهش یوگی تطابق پیدا کند. داستان را دوباره بنویسید! ماهاویرا به سامادی رسید، آن تنهابودن غایی را درک کرد. گل‌ها از آسمان باریدن گرفتند، خدایان نوای الهی سر دادند. خدایان می‌باید دیوانه باشند: بارش گل‌ها چه فایده دارد؟ بگذار الماس‌ها و جواهرات باریدن بگیرند! اگر قرار است چیزی بخشیده شود بگذار چیزی بامعنی باشد؛ ماهاویرای بیچاره، مانند همیشه فقیر، در آنجا ایستاده است؛ باید چیزی به او بخشیده شود. دست کم بگذار چند تن‌پوش نازل شود! او گرسنه. روزه‌دار بود، آیا نمی‌شد قدری خوراکی خوشمزه برایش فرستاد؟! آنان فقط گل‌ها را می‌فرستادند و با این مرد گرسنه تفریح می‌کردند! سازهای عروسی و شادی برای مردی که برهنه آنجا ایستاده! ماهاویرا مرد خوبی بود وگرنه شهنای خدایان را می شکست و آنان را کتک می‌زد و می‌گفت آیا مرا مسخره کرده‌اید؟! آنان چیزی در مورد ماهاریشی یوگی نمی‌دانستند که بعدها شرط مراقبه چه چیزهایی خواهد شد!!! مرگ مقدس است برگردان: ‌محسن خاتمی
إظهار الكل...
چه کسی در روی زمین بیش از انسان بی اخلاق است؟ چه موجودی بیش از انسان خشن است؟ چه کسی در روی زمین بیشتر از انسان هم‌نوعش را می‌کشد؟ پرندگان و حیوانات دست کم هم‌نوعان خودشان را نمی کشند. هیچ شیری شیرهای دیگر را نمی‌کشد و نمی‌خورد. هیچ عقابی به عقاب دیگر حمله نمی‌کند. انسان تنها حیوان روی زمین است که هم‌نوعان خودش را می‌کُشد. و نه فقط تعداد کمی را ـــ هزاران و میلیون‌ها! کشتن برای او چه لذتی دارد! و با تعجب، این نیز در پوشش قانون صورت می‌گیرد. مسلمان‌ها آن را جهاد Jihad می‌خوانند. مسیحیان آن را جنگ صلیبی crusade می‌خوانند: “این یک جنگ مقدس است، پس بکُش! حالا مشکلی نیست: هرچه بیشتر بکشی، بهتر است! هرچه بیشتر بکشی، بهشت قطعی‌تر می‌شود!” مردم هزاران سال است که در جهادها و جنگ‌های صلیبی همدیگر را کشتار می‌کنند. آنان به نام خدا همدیگر را قصابی می‌کنند. “کشتار کنید! به هر اسمی که باشد!” گاهی اوقات به نام سیاست کشتار می‌کنند، گاهی به نام مذهب، گاهی به نام فرقه‌ها، گاهی به نام کتاب‌های مقدس. تمام اینها بهانه هستند، هدف کشتار است. ذهن بدون کشتار راضی نمی‌شود.   این چه نوع انسانیت است که ایجاد کرده‌ایم!؟ ما به چه نوع اذهان بیماری اجازه‌ی زاده‌شدن داده ایم؟ مرگ مقدس است” / تفسیر اشو از کتاب هندی  “بمیر، ای یوگی! بمیر” برگردان: ‌محسن خاتمی @oshointernational
إظهار الكل...
آیا در میان پرندگان هیچ قدیسی را دیده‌اید؟! نشسته در کنار آتش ریاضت، بدن خاکستراندود، گریان، عصایش در زمین فرو رفته، در حالت گرسنگی و روزه…. آیا هیچ درختی دیده‌اید که بتوانید آن را یک قدیس بخوانید؟ درخت ریشه‌هایش را در زمین فرستاده و از عصاره‌های زمینی می‌نوشد. درخت گل هایش را پراکنده و با ستارگان زمزمه می‌کند. آیا قدیسان را جز در میان انسان‌ها پیدا می‌کنید؟ آیا رنج و مصیبت را در هیچ‌کجا بجز در میان انسان‌ها پیدا می‌کنید؟ فقط در این مورد فکر کنید. طبیعت از انسان بسیار عقب‌تر است ولی حیوانات، پرندگان و گیاهان از شما خوشبخت‌تر هستند. برای شما چه اتفاقی افتاده است؟ در چه مصیبتی گرفتار آمده‌اید؟ مردمان بیمار کنترل ذهن‌های شما در دست گرفته‌اند. مردمان دیوانه بر ذهن‌های شما چیره شده‌اند. آنان که نمی‌توانند شاد باشند ترانه‌‌های مصیبت را برایتان می‌خوانند. مردمان حقیر که هنر خوشی و خوشبختی را نمی‌دانند ترانه‌های مصیبت برایتان می‌خوانند. و آنان این فکر را به ذهن‌های شما القاء کرده‌اند که اگر رنجور باشید، خداوند شما را دوست خواهد داشت! @oshointernational
إظهار الكل...
امید را رها کرده و بی‌امید باقی بمان. ذهن از امیدهای شما زاده شده. ذهن یعنی طلبیدن بیشتر. ذهن می‌گوید بیشتر و بیشتر…. هرچه به او بدهی ناچیز است، خواهان بیشتر است. این مرضِ بیشتر چنان قدیمی است که مهم نیست چقدر به او بدهی، ذهن از روی عادت قدیم خود همیشه خواهان بیشتر است. او هزار را دارد ولی خواهان میلیون است. یک میلیون به او می‌دهی، درخواست یک میلیارد دارد. به خواستن بیشتر ادامه می‌دهد. هرگز لحظه‌ای فرا نخواهد رسید که ذهن به تو بگوید، “کافیست!” کافی هرگز نمی‌آید، نقطه‌ی پایان هرگز برای ذهن نمی‌آید. مرگ مقدس است برگردان: ‌محسن خاتمی @oshointernational
إظهار الكل...
آنان که می‌دانند نمی‌گوید، آنان که می‌گویند، نمی‌دانند. پس اگر کسی گفت که به شما کمک می‌کند تا خدا را بشناسید، مراقب باشید. فریب خواهید خورد. فقط کلمات به شما داده خواهد شد. ادعای کسی که می‌گوید خدا را شناخته است تباه‌کننده اثبات می‌شود. خداوند هرگز شناخته نمی‌شود. کسی که او را بشناسد، او می‌شود. هیچ جدایی بین داننده و دانسته وجود ندارد. در آنجا، شناخت، شناسنده و شناخته شده تقسیم‌شده وجود ندارند. در آنجا شناسنده در شناخته‌شده حل می‌شود. در آنجا شناخته‌شده در شناسنده حل می‌شود. برای همین است که خداوند را غیرقابل‌تصور می‌خوانند. عمق او نمی‌تواند اندازه‌گیری شود زیرا کسی که عمیق شده ناپدید می‌گردد.
إظهار الكل...
sticker.webp0.73 KB
… نمی توانیم بگوییم خدا وجود دارد و نمی توانیم بگوییم خدا وجود ندارد. فکر کن، درنظر بگیر. خدا هست و هم نیست، او هردو باهم است، بنابراین ورای هردو است. نه مومن و نه بی‌خدا atheist او را نمی‌شناسد. نه مومن دیانت دارد و نه فرد بی‌خدا. طبیعی است که فرد خداناباور نمی‌تواند دیانت داشته باشد، ولی آنان که شما مومنان می‌خوانید نیز دیانت ندارند. خداباورها و خداناباورانِ شما دو روی یک سکّه هستند. یک باورمند می‌گوید، “هست” و یک ناباورمند می‌گوید، “نیست.” هردو فقط نیمی را انتخاب می‌کنند. خداوند هم هست و هم نیست: هردو، در کنار هم، باهم و همزمان باهم. روش بودن او همان نبودن اوست. پر بودنش پر از تهیا و هیچی است. حضورش مانند غیبت است. در خداوند تمامی تضادها شامل هستند. و این اساسی‌ترین تضاد است: هستی یا نیستی. اگر بگویی هست،‌فقط نیمی را گفته‌ای. آنگاه وقتی که چیزها وجود ندارند، کجا می‌روند؟ حتی وقتی که نیستند باید در جایی باشند. حتی وقتی که نیستند باید به حضورشان در جای دیگر ادامه بدهند. مرگ مقدس است / تفسیر اشو از کتاب هندی  “بمیر، ای یوگی! بمیر” برگردان: ‌محسن خاتمی @oshointernational
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.