1 422
المشتركون
-324 ساعات
+17 أيام
+2130 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
با تو می گویم:انسان هنر را خلق می کند، چون جهان کامل نیست. (تارکوفسکی)
گفتار دینیدین و فرقه ✅ دین هنگامی شر می شود که تبدیل به "فرقه" (cult) و دیانت تبدیل به فرقه گرایی شود. در علم جامعه شناسی مقصود از فرقه، گروهی است که حامل قوانین و مجازاتهای خاص اجتماعی است و نوعی تعصب ذاتی و کورکورانه در آن وجود دارد. در فرقه گرایی، جمع و گروه، مرکز همه چیز است و هر چیزی با توجه به آن سنجیده و درجهبندی میشود. هر فرقه خود را برتر و برحق میداند، مقدسات خاص خود را دارد و به دیگران به دیده تحقیر مینگرد. ✅ نفس تعلق به گروه های اجتماعی طبیعی و ضروری است. ما به محض تولد وارد گروههای خانوادگی، قومی، مذهبی، فرهنگی و ... میشویم. هر گروهی هم که به آن تعلق داریم تعریف اجتماعی خاص و قوانین ناگفتهای دارد که راهنمای رفتار ماست. هر گروه حاوی مجموعهای از باورها، رفتارها و نهیهاست که به اعضای خود تحمیل میکند. اشکال از زمانی آعاز می شود که گروه تبدیل به فرقه شود. در فرقه بیشتر افراد به صورت خودکار و بدون تفکر و کورکورانه از محدودیتهای گروه پیروی میکنند. ✅ بزرگترین نقطه ضعف فرقه گرایی این است که پیروان همواره میتوانند اِشکال موجود در باورهای دیگر گروهها را بیابند، ولی به ندرت قادر به یافتن نقایص موجود در نظام باورهای خود هستند. آنها معمولاً تعصبات دیگر گروهها را می توانند تشخیص میدهند، ولی قادر به شناسایی تعصبهای خود نیستند. به طور خلاصه فرقه گرایی با خودفریبی همراه است و لذا بسیار خطرناک است زیرا گروههایی با طرز فکر فرقه گرایانه میتوانند آسیبهای بزرگتری به شمار بیشتری از مردم وارد کنند. ✅ برای مثال حزب نازی در آلمان هزاران یهودی را شکنجه کرد، چون تفکر فرقه ی خود را برتر و بر حق میدانست. تفاوت بارز یک فرقه با دیگر گروه های سیاسی و مذهبی، وجود "استاندارد دو گانه" در آن است. یعنی آنچه بر خود نمی پسندد برای دیگران می پسندد. در نتیجه هر عضو فرقه از دیدن نواقص و تعصبهای گروه خود یا ناتوان است، یا از آنها چشمپوشی میکند. اما در عوض، نواقص و تعصبهای گروه مقابل را برجسته و بزرگنمایی میکند. به همین دليل گروه مذهبی ای که تبدیل به یک فرقه شده است، خود را محق میداند تا برداشت خود از دین را به دیگران تحمیل کند و در این راه از هیچ جرم و جنایتی ابا ندارد. 🔴 هشدار: مرتب خود را چک کنیم که آیا جریان سیاسی و مذهبی که به آن وابسته ایم، تبدیل به "فرقه" شده است؟ و ملاک این ارزیابی این است که ببینیم رفتاری را که ما با مخالفان خود می کنیم، اگر زمانی ورق برگشت و آنها دارای قدرت و امکانات امروز ما شدند، آیا خرسند می شویم که همان رفتار را با ما بکنند؟!
با تو می گویم:نخست از جهان آفرین یاد کرد که هم داد فرمود و هم داد کرد (فردوسی)
گفتار ادبیپادشاهی نوذر و طهماسب محمدامین مروتی بعد از منوچهر شاه دو پادشاه پيشدادي ديگر حكومت ميكنند. اولي" نوذر "پسر منوچهر است كه هفت سال حكومت ميكند که بسيار هم بيدادگر بوده است: بر اين برنيامد بسي روزگار كه بيدادگر شد سرِ شهريار مردم به او معترض ميشوند و بر او ميشورند: برآمد به كين اش زِ هر جاي غَو جهان را كهن شد، سر از شاهِ نو مردم معترض به سام روي ميآورند كه شاه شو. سام نميپذيرد. چرا كه ايرانيان معتقد بودند شاه بايد فره ايزدي داشته باشد و مستظهر به یاری و تایید الهي باشد. دز عین حال سام به مردم قول ميدهد با نوذر سخن گويد و او را به داد فراخواند: چـــــو ايرانيان آگــــهي يـــافتند ســـوي پهلوان، تيــــز بشـــتافتند زِ بيـــداديِ نـــوذرِ تـــاجــــــور كه بـــَرخيره، گم كـــرده راه پدر جهـــان گشت ويــران زِ كردار اوي غــــنوده شد آن بـــختِ بيدار اوي نـــگردد همـــي بر ره بخـــــردي ازو دور شـــد فــــرّه ايـــــــزدي چه بـــاشد اگر سام يـــل، پــهلوان نشينـــد بر اين تخت، روشـن˚ روان جهـــان گردد آبــاد بــــا داد اوي مــر او راست ايــران و بنيــاد اوي بديــشان چنين گفــت ســام سوار كه اين كَي پسند است زيِ كردگار كه چــون نــوذري از نـــژاد كـيان به تــخت كـَـي اي، بــركمر، پرنيان به شـــاهي مرا تــاج بايــد بــسود محال است و اين كس نيارد شنود نوذر ابتدا نصيحت سام را ميپذيرد ولي پس از چندی دوباره بيداد آغاز ميكند. نكته ای در اينجا وجود دارد و آن پيوند فلسفه سياسي ايران قديم با مفهومي به نام "فره ايزدي" كه به خواست خدا از فردی به فرد دیگر منتقل ميشده ولي اگر يكي از اين افراد به منی کردن و بيداد گرفتار ميشده، آن فره از او ستانده ميشده است: جمشید در نوروز به مردم قول دادگستری می دهد و خود را پادشاهی موبد می خواند: منم گفت با فرّه ایزدی هَمَم پادشاهی و هم موبدی چو این گفته شد فرّ یزدان از او گسست و جهان شد پر از گفتگو و در مورد کاووس: ز کاووس فرّ شهی دور ماند به شاهی بر او آفرین کس نخواند به دلیل مشروط بودن پادشاهی به تایید یزدان و داشتن فره ایزدی است که سام عليرغم اذعان به بيدادگري نوذر، از ترس اهورامزدا، از پذيرش تخت و تاج خودداري ميكند. به هر حال بيدادگري نوذر زمينه را براي طمع دشمن خارجي كه درآن زمان تورانيان بودهاند، فراهم ميكند. "افراسياب" فرزند "پشنگ" و از اعقابِ "تور"، فرصت را مناسب ميبيند و عليرغم نصايح و مخالفتهاي برادرش"اغريرث"-كه انسان فرهيخته و عاقلي بود- به ايران حمله ميكند و نوذر را ميكشد. اغريرث كه مخالف كشتن نوذر و تداوم چرخه باطل خون و خونريزي است، نیز توسط افراسياب كشته ميشود: بــــــزد گـــردنِ نوذرِ تـــاجدار تنش را به خاك اندر افكند، خوار در اين زمان رستم هنوز دوران كودكي خود را ميگذراند. پس از نوذر هم پادشاه پيري به نام "طهماسب" به مدت پنج سال پادشاهي ميكند كه دوران او هم دوران قحطي و فلاکت است. ايرانيان پس از مرگ او بر روي پادشاهي "كيقباد" توافق ميكنند که او سرسلسلهي حكومت "كيانيان" است. رستم كه در اين زمان بزرگ تر شده، داوطلب ميشود تا کیقباد را از البرزكوه بياورد و او را به پادشاهي برساند و اين كار را انجام ميدهد.
روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرامشنبه ها: گفتارادبی/ هنری یکشنبه ها:گفتار دینی دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا چهارشنبه ها: گفتار فلسفی پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی جمعه ها: گفتارهای متفرقه https://telegram.me/manfekrmikonan لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.
01:13
Video unavailableShow in Telegram
زیبایی هفته: دروغگوهای کوچولو
دروغگوهای کوچولو.mp46.52 MB
Photo unavailableShow in Telegram
فیلم هفته:حکایات کانتربوری(1972)حکایتهای کَنتِربـِری مجموعه داستانهایی به قلم جفری چاوسر نویسنده انگلیسی قرن 14 است. دو تا از این حکایات به نثر و مابقی به نظم هستند. چاوسر در یک مهمان خانه با ۲۹ نفر دیگر در کلیسای جامع کانتربری روبرو میشود. صاحب مهمانخانهای که زایران در آن جمع شدهاند پیشنهاد میدهد همه زوار برای گذران وقت در طول راه قصه بگویند و از همین جاست که چاوسر توصیف شخصیتها را شروع میکند- از شوالیه گرفته تا شخم زن و آسیابان و کارپرداز- از داروغه گرفته تا راهب و بازرگان و قاضی و البته کشیشها و راهبهای مختلف که یکی ازآنها حتی توبه فروش -کفارهگیر- است. ترجمهٔ منثور محمداسماعیل فلزی با نامِ قصّههای کنتربری منتشر شده است. علیرضا مهدیپور نیز حکایتهای کنتربری را به فارسی منظوم درآورده؛ که تنها دو جلد آن توسط نشر چشمه منتشر شده است. فیلم حکایتهای کنتربری فیلمی ایتالیایی به کارگردانی پیر پائولو پازولینی محصول سال ۱۹۷۲ است. بازیگران:فرانکو چیتی/ نینتو داولی/ لائورا بتی اهمیت این کتاب و فیلم در انعکاس اخلاقیات و روابط اجتماعی قرن 14 انگلستان است که بسیار ریاکارانه و توطئه پردازانه بوده است.
طنز هفته:😂 طرز صدا کردن زمانی که غذا آماده است: 😊تخم مرغ : عزیزم الهی مادر فدات بشه بیا غدا حاضره ... 😊کوکو : عزیزم غذا آماده است ... 😊خورشت : بیا دیگه غذا یخ کرد ... 😔 مرغ : ما الان میخوریم جمع میکنیم ها ... اومدی اومدی !!! 😳 کباب : اصن صدا نمیکنن !!! بعد میگن هرچی صدا کردیم نیومدی !!!
داستانک:جغدی که به راه شرق میرفت خسته و مانده از راه در جنگلی فرود آمد فاختهیی که او نیز از خستگی راه مانده بود پرسید: به کجا میروی؟ گویی به راه شتاب بسیار داری. -جغد گفت: آشیان و سرزمینام را وانهاده به جانب شرق میروم تا آشیانی دیگر بنا نهم به دیاری دیگر. -چه پیش آمده است که ترک یار و دیار بگوی؟ -مردم سرزمین غرب مرا خوش نمیدارند و آواز مرا ناخوش میشمارند. فاخته گفت: آه اگر چنین است دیگر کردن آشیان کاری بینتیجهاست. -چه باید کرد؟ -آشیان را بگذار و آوازت را دیگر کن. (افسانههای کوچک چینی/ احمدشاملو )
شعر هفته:باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ گُل بروید و در شوره زار، خَس (سعدی)
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.