cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

Owrsi | اورسی

غیر سطحی گوش کنیم و ببينيم website: owrsi.com instagram: instagram.com/owrsi twitter: twitter.com/owrsi Admin's ID: @owrsiadmin

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
55 822
المشتركون
-624 ساعات
+827 أيام
+12530 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Diary of a Fleeting Affair (2022) Emmanuel Mouret یادداشتی بر فیلم
إظهار الكل...
یادداشت #فرزاد_قباد برای فیلم «خاطرات یک رابطه زودگذر» اواخر روز جمعه، ۲۶ آوریل است. نزدیک به دو ماه از آن گفتگوی عجیب در بار و شکل‌گیری رابطه‌ی مخفیانه، میانِ شارلوت و سایمون می‌گذرد. به ارتباط آن‌ها عادت کرده‌ایم و پس از تماشای روز دیگری از این رابطه، همراه‌شان در راهروی هتل، ایستاده‌ایم. شارلوت- چیکار می‌کنی؟ سایمون- می‌خوام ببینم اینجا دوربین داره یا نه ش- چرا؟ س- تا مطمئن بشم فیلم‌مون گرفته می‌شه ... نگاهش کن. در لحظه نگاه شارلوت به دوربینِ هتل، سایمون او را می‌بوسد و ما، همراهِ دوربینِ فیلم به سمت آنها حرکت می‌کنیم. نه کاتی در کار است و نه طراحی حرکت بازیگرها، برای به جلوی قاب آمدن. این‌بار ما هستیم که بی‌واسطه، به آن‌ها نزدیک شده‌ایم. انگار، لحظه‌ای را دریافتیم، که در این رابطه، یا بهتر است بگویم، در این پرانتزی که به قول سایمون بعنوان یک رابطه باز شده و بالاخره بسته خواهد شد، قرار نبود جایگاهی داشته باشد. لحظه‌ای همراه با احساساتِ جدی و پذیرش با هم بودن! امانوئل موره در مقام فیلمساز، ما و دوربینش را چندبار دیگر، به همین حال، بی‌واسطه، به دو شخصیت اصلی نزدیک می‌کند و هر بار ما را دست خالی می‌گذارد. از حرف‌هایی که باید زده شوند اما، به وقتش بیان نمی‌شوند. موضوعی که، در گفتگوی پایانی فیلم، سایمون با حسرت و شارلوت با تردید، آن را می‌گویند! پس، از هر قاعده‌، اصول و حاشیه اطراف خود خارج شوید، و همانطور که به «مکان بوسه» اهمیت می‌دهید، « لعنتیا!، حرفتون رو بزنید».
إظهار الكل...
آنچه می‌شنوید شعری است منسوب به قِیس بن مُلوّح، همان مجنونِ لیلی، شاعرِ روزگارِ امویان، دلباخته‌‌ی لیلی عامریّه، همان لیلی که به عقد ورد‌ بن محمد عُقَیلی درآمد و مجنونش هجرت کرد و در هجرش شاعرِ مجنونِ ریگ‌زار شد‌. هرچند بسیاری باور دارند که او شخصیتی خیالی است، اما به قول فردریک مِیِر تمام قصه‌ها خیالی‌اند اما بسیاری از خیال‌ها واقعیت دارند. این شعر این‌گونه آغاز می‌شود: مگر به من قول ندادی قلب من که اگر از عشق لیلی پشیمان شوم تو نیز رویگردانی... پس حالا چگونه است که من از عشق لیلی نادم‌ام اما تو هروقت نامش به میان می‌آید آب می‌شوی تا کجا برایش تا می‌شوی و به دنبالش می‌روی؟ (منظورش تعظیم و کرنشه) وقتی اینچنین خمیدنی، رد زخم بر دل می‌گذارد... #اشکان_شریعت (+)
إظهار الكل...
إظهار الكل...
مهرداد ویشکی - راز دل (با که گویم؟) برداشتی از موسیقی شهریار مسرور با شعری از مهرداد نوذری
إظهار الكل...
قسمت ۳۴ پادکست اورسی - غزلی برای یک دیوانه بومی‌های ایفالیک، جزیره‌ای دورافتاده در اقیانوس آرام، واژه‌ای دارن که تو زبون‌های دیگه معادلی براش پیدا نمیشه، واژۀ "فاگو" مفهومی از شفقت و عشقِ توام با غم و اندوه. جنسی از حسرت نسبت به کسی که بهش دلبسته‌ای و دوستش داری، اما احساس عمیقی وجود داره که روزی از دستش میدی. عاشق احساسات مختلفی مثل سرور، فقدان، اندوه و حالات شیدایی رو در آن واحد تجربه می‌کنه. تو این قسمت از این منظر سراغ موضوع عشق رفتیم. حامی این قسمت: شـــوُرآن ویدئو: تصاویری از مستندِ تهران امروز ساخته‌ی خسرو سینایی و مصاحبه سال ۵۵ رادیو تهران با بانوی سرخ‌پوش راه‌های شنیدن: https://zil.ink/owrsipodcast
إظهار الكل...
مجموعه عکس جنگ | رضا دقتی عکاس‌ها در حالی که شانه‌هاشان از حمل وزن لنز و دوربین‌شان گزگز می‌کند، هرجا که بتوانند را دنبال قصه‌ها می‌گردند. قصه‌ها احتمالاً با توزیع تقریباً متناسبی توی آسمان همه جا در پروازند. باندهای فرودگاه ولی همه جا به یک اندازه خالی و آمادۀ پذیرش‌شان نیستند. در این میان، آشوب جنگ البته بستر سراسر قصه‌ای است که کاش تا همیشه از ما دریغ می‌شد. گردآوری و برگردان متن‌ها #شمیم_شاهمردانی مجموعه جنگ را در وبسایت ببینید و بخوانید.
إظهار الكل...
«گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی» | تصرف عدوانیِ بوطیقای فضا نوید افقه فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۶۰ آغاز کرده است. او از نخستین قدم‌ها در نظامِ استاد‌-شاگردی همراه با تکرار و تمرینِ آداب و اصول و تکثیر آموزه‌های اساتید از خلال علوم نظری هنر مسیر خود را پیش برده و با اشراف بر تکنیک‌های متعارف سازِ تنبک، ضرورت گذر از اصول مطلقه این نظام را با ژرف‌نگری درک کرده و با امکانات امروز تطبیق داده و به‌کار بسته است. ساخت موزیک‌ویدیویِ گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی به‌خوبی این شیوه را به عرصۀ رؤیت‌پذیری درآورده است. در این موزیک‌ویدیو مخاطب برای رمزگشایی و خوانش گزارش نوشتاری تلاش می‌کند که با استناد به نیروی تصاویر و ترکیب آن‌ها با ضرب‌آهنگ‌های تندوریزِ ریتمیک‌، از نوشتارِ فرمول‌ها و معادله‌ها بر سطحِ پوست و بدنۀ چوبی تنبک سر در بیاورد. این موزیک ویدیو که توسط گروه هنری چُنین تهیه و تولید شده تاکنون در چند جشنواره به نمایش در آمده است. مقالۀ کامل نوشتۀ #نفیسه_ضرغامی را در وبسایت بخوانید. تماشای ویدئوی کامل در یوتیوب
إظهار الكل...
در یک روز ملال‌آور گرم، وقتی که در پیاده‌روی خیابان ولیعصر ایستاده بودم، دیدم برگ‌های درخت چناری که روبه‌رویم بود زیر نور خورشید با سرعت سرسام‌آوری تکان می‌خوردند و پرتوهای آفتاب در جابه‌جایی برگ‌ها مدام می‌شکستند و امتداد می‌یافتند و باز می‌شکستند... و پلک‌های من به سنگینی و کندی بالۀ نهنگی که بر پهنۀ اقیانوس فرو می‌افتد، به هم خورد و من را به یاد همان چشم‌هایی انداخت که در ناخوشی خود می‌درخشیدند. آنجا بود که توانستم برای‌شان یک اسم انتخاب کنم: چشم‌های ملال. تکه‌های رها شده - فربد مهاجر | #جمعه #دلتنگی
إظهار الكل...