cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

دیــــو و دلبــــر

به قلم:مهتاب.ر رمان های انلاین📚 خانوم معلم عروس نحس دختر دهاتی توکا ارباب زاده ماهاراجه رمان دیگه م: @khAT00Nam @Tokam @styllgrafi @text_ghallb 🔵پارت اول https://t.me/c/2071617125/8 رمانای تکمیل شده: https://t.me/+Qbh3v72GYTRjZjNk

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
10 073
Obunachilar
-8624 soatlar
+407 kunlar
+3 60730 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

- #سکس تو #آب بهترین تجربه ایه که میتونی داشته باشی!💦😈 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 وا رفته به فرزامی خیره شدم که با #لذت داشت به وسط پام نگاه میکرد! پس بگو چرا کامل استخرو برای خودمون رزرو کرد! لبخندی زدم و گفتم - حالا که فکر میکنم یه چیزی تو رختکن جا گذاشتم! و خواستم از دستش فرار کنم که سریع از #پشت منو کشید تو #بغلش که جفتمون رفتیم زیر آب! با چشمای گرد شده نگاهش کردم و خواستم بیام رو آب تا #نفس بگیرم که دستشو رو سرم #فشار داد! عصبی دستشو پس زدم و اشاره ای به #دهنم کردم... دیگه داشتم نفس کم میاوردم! هلش دادم اونور و خواستم از آب خارج شم که پام گرفت! #وحشت زده به پای راستم خیره شدم و سعی کردم تکونش بدم ولی هیچ فایده ای نداشت! یهو کشیده شدم ته آب! سرمو بلند کردم که فرزام #شیرجه زد طرفم و دستشو دور #کمرم حلقه کرد! سریع #لباشو رو #لبام گذاشت و جوری که آب وارد دهنم نشه #نفسشو فوت کرد تو #ریه هام! انگار دوباره جون به بدنم برگشت... منو کشوند بالا و نشوند رو سرامیکا... همینجور که آروم میزد پشت دو کتفم گفت - نفس بکش...! نفس عمیقی کشیدم که محکم زدم تو سینه‌ش و غریدم - داشتی به خاطر یه #بوسه به کشتنم میدادی روانییییی! خندید و با دست موهامو فرستاد عقب. نگاهی به #لبای باد کردم انداخت و گفت - اشتباه میکنی! با یه #بوسه جونتو #نجات دادم... چشم غره ای بهش رفتم و گفتم - پام گرفته! با شنیدن حرفم چشماش برق #عجیبی زدن! - خوبه! پس دیگه نمیتونی ازم #فرار کنی! و هلم داد تو آب! سریع دستمو به میله هایی که کنار #استخر بود بند کردم و داد زدم - فرزاااااامممم... از #پشت نزدیکم شد و گفت - جون فرزام؟ خودم هواتو دارم توله سگ... و کامل بهم چسبید و گفت - قراره تا وقتی بیهوش بشی توت #تلمبه بزنم... اینقدر #میکنمت که به گریه بیفتی! و بی معطلی خودشو #واردم کرد که کلی #آب واردم شد و صدای نالم هوا رفت... #مک ریزی به گوشم زد و زمزمه کرد - #تلافی تموم فرار کردناتو امروز ازت میگیرم اروند! و با خشونت...🔞🥵 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 به اجبار #برده‌ی قاتلی شدم که پرده از #گذشتش بردارم ولی نمیدونستم که با این کار...💦😨
Hammasini ko'rsatish...
「افشاگـ🔥ـࢪ」

مبارزه عشق و نفرت دو سر باخته:)🥂🔞 ❌نکته بسیار مهم❌ این رمان روانشناختی بوده و شخصیت های اصلی با اختلالات روانی مختلف خلق شدن! بعضا رمان دارای صحنه های خشن و دلخراشه، پس با آگاهی کامل این رمان جذاب رو شروع کنید!😈🫵🏻 نویسنده:مآه پنهان‹ هانیـــه ›

01:00
Video unavailable
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان ³ ƙĥ 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Hammasini ko'rsatish...
00:05
Video unavailable
-با وا.ژن بشین روی دهنم میخوام شیره وجودتو بکشم محیا... -من... ر روم نمیشه دایی.. چنگ به باس.ن ژله‌ای دخترک زد و روی تنش کشید. -حرف نزن وسط س.کس فقط باید چهارتا کلمه بشنوم، بگو بخور... بکن، بمال، محکم‌تر... همینکه وا.ژن خیس دخترک روی دهان مرد نشست، ته‌ریشش تن دخترک را به قلقلک انداخت و با خجالت پایش را بست. -پاتو نبند توله سگ... میخوام قشنگ زبون بکشم لای پاهات. با اولین لیسی که غلام بین پای محیا زد... https://t.me/+XKelhIMb96Q2NTQ0 https://t.me/+XKelhIMb96Q2NTQ0 #رابطه_دایی‌ناتنی_با_خواهرزاده🔞
Hammasini ko'rsatish...
00:07
Video unavailable
#پیام_ناشناس📫 سلام ببخشید یه رمان بود که پسره اختلال دو قطبی داشت و وقتی اون خوی شر و شیطونش فعال می شد می رفت پارتی با دخترا سکس گروهی می کرد رو دارید؟ به خاطر صحنه های باز و خشنی که داشت ترسیدم مامانم بفهمه لفت دادم الان در به در دنبالشم 😭💔 #پاسخ سلام عزیزم بله این رمان به شدت هاته و صحنه های به شدت بازی داره برای آخرین بار لینکه رو می ذارم دلی به خاطر فی*لترینگ سریع پاک می کنم پس تا لینک باطل نشده سریع عضو شو 👇🔞❌ https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 #پارت18 یک لیوان #شراب برای خودم ریختم که سه تا دختر با نیم تنه باز و شو.*رت کوتاه بهم نزدیک شدند شراب رو خوردم و شروع به #بوسیدن لب هاشون کردم اوففف چه #جیگرایی بودن! اسپنکی به باس*.ن یکیشون زدم که منو بلند کردند و توی یه اتاق خالی بردند و دوتاشون شروع به در اوردن لباس هام کردند و یکیشون شروع به #بوسیدن لب هام کرد ازش جدا شدم و لب یکی دیگشون که موهای مشکی و چشم های #آبی داشت رو شروع به بوسیدن کردم. اون دوتای دیگه اون پایین ...😈💦🔞 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 پارت واقعی ورود افراد زیر 20 سال ممنوع❌🔞
Hammasini ko'rsatish...
به آن کسی که بار اندوه بر شانه اش سنگینی میکند بگو، آسوده باش که پروردگارت حالت را میداند..
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailable
ببرش حمام ترو تميزش كنين!نبينم يه تارمو رو تنش باشه! مادرم كه اين حرفهارو زد چشمهاى ترسيده اش به روم افتاد و دلم سوخت ايروهامو در هم كردم و گفتم: كسي بهش دست نميزنه! مادرم هم ابروهاشو در هم كرد: يه نگاه بهش انداختى؟ چطورى ميخواى باهاش بخوابى؟ خودم ميبرمش حمام!... مادرم لبخندى شيطنت اميز زد: اومد بيرون خودم چكش ميكنما! يه تار مو... دستش رو گرفتم و به سمت حمام بردم و گفتم : همه از اتاق بيرون برين! با ترس دستشو كشيد: عاقا ماهنوز بهم محرم نشديم! ببين ! اگه طبق دلخواه مادرم رفتار نكنيم اذيتت ميكنه! بسپر به من حواسم بهت هست نميزارم اذيت شى! و ژيلت رو به دستش دادم. عاقا من بلد نيستم ازش استفاده كنم! پوفففففف! وقتى يه بچه رو شوهر ميدن همينه ديگه! __ برو تو لباستو درار تا من بيام! با خجالت وارد حمام شد و لباسش رو دراورد و خودشو يه گوشه جمع كرد وقتى وارد شدم سعى كردم نگاهش نكنم تا بيشتر از اين نترسونمش اما وقتى كف رو به دست گرفتم و خم شدم روى پاش بزنم نگاهم به اون پاى كشيده و سفيد افتاد و ناخودآگاه نگاهم بالاتر رفت و ....... https://t.me/+ye-CsHpWeyEzMmFk
Hammasini ko'rsatish...
_این هلو🍑 سفید و تپل چجوری تا حالا دست نخورده مونده؟ دکتر زیر لب میگه و سرشو خم میکنه لیسی به تپلم میزنه💦 جیغی از لذت میکشه که پرده سفید رو میکشه و مردونگی کلفت و رگ دارشو از شلوار بیرون میکشه که...🔞 https://t.me/+8rOlh-Y6_WVkNjg0 دختره میره مطب دکتر و میبینه دکترش همون استاد جذاب دانشگاهشه و باهاش....🤫
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
00:07
Video unavailable
💦مافیای هات - جوری که ابتو میندازم داداشم میندازه؟ لبه های لزج بهشتش رو به سالارم مالید و تشنه نگاهم کرد. - نه. - واست میخوره؟ سرمو بین پاهای خوش بوش بردم و بوسه ای به اونجاش زدم و لیس عمیقی زدم. شل شد و سرمو گرفت که... https://t.me/+XbdY9n7CXOs1ZTZk 💦رئیس مافیای هات و خشنی کا دزدکی نامزد برادشو جوری میکنه که...
Hammasini ko'rsatish...
لیسی به سالار استاد فیزیکم زدم که استاد ریاضیم #حشری اسپنکی روی #کو*نم کوبید... اولش فقط میخواستم واسه نمره بهشون سرویس بدم، اما کم کم خودمم ازین #گروپای‌سکسی👅 خوشم اومده بود... استاد ریاضی هر دو انگشتش رو یه ضرب وارد سوراخ تنگم کرد که جیغی کشیدم و با فرو رفتن کلفت استاد فیزیکتوی حلقم صدام خفه شد و... https://t.me/+8rOlh-Y6_WVkNjg0 #تریسام با استاد‌های #حشری توی آبدارخونه دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌...😈♨️
Hammasini ko'rsatish...
00:01
Video unavailable
سکس رئیس مافیا با دختر کوچولوی چشم سبزی که دزدیده تا هر شب🔞😈 اسپنک محکمی بهم زد روی کلفت دیار می‌شینم و با شهوت خودم رو روش بالا و پایین میکنم و ... https://t.me/+XbdY9n7CXOs1ZTZk
Hammasini ko'rsatish...