cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

🔥Love Horny🔞💦

بهترین نقاشی دنیا؟! رد لبات رو گردنم👅💦 §‌ پارتگذاری: روزانه هر دو رمان به جز روز های تعطیل § § نویسنده: B.A §

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
4 454
Obunachilar
-5224 soatlar
-2177 kunlar
+2 48430 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1695069-kbzZUF نظراتتون رو ازم دریغ نکنید❤️
Hammasini ko'rsatish...
برنامه ناشناس

بزرگترین ، قدیمی‌ترین و مطمئن‌ترین بات پیام ناشناس 📢 کانال رسمی و پشتیبانی 👨‍💻 @ChatgramSupport

🥰 1
چنل VIP #لاو_هورنی افتتاح شد! 🍑🫦 📍اگه می‌خواهید رمان هات Love Horny رو روزانه ۴ پارت بخونید با پرداخت 35,000 تومان به چنل VIP ملحق شوید و هفته ای بالای 20 پارت بخونید💙 توی ویپ به پارت 138 رسیدیم😉 شماره کارت 💳 5022291071880924 به نام | عرب وند فیش برای ادمین ارسال کنید و بعد از فرستادن فیش واریز عضو چنل VIP بشید🦈 @Sara1u5
Hammasini ko'rsatish...
#hidden_love #part_29 با رسیدن به محله متین اینا،ماشینو نگه داشتم،رومو کردم به متین که بی خوابی از چشاش میبارید!لبخندی زد گف: _ببخشید تعارف نمی کنم بیای باالااا خندیدمو با پررویی گفتم: +خب تعارف کن بیام بالا دیگه! با ناباوری به چشام زل زد که زدم زیرخنده !خندید گفت: _چقد تو پررویی هاااا چشمکی بهش ُ زدم گفتم: +شوخی کردم،برو بالا دستش ِ سمت دستگیره ماشین رفت،ولی یهو همون جا متوقف ُ شد برگشت سمتم... _اریا مرسی بابت همه چی...خیلی بهم خوش گذشت! خندیدمو چندتا ِ تار موی تو صورتشو کنار ُ زدم گفتم: +خواهش می کنم...به منم خــیـلـی خوش گذشت! درو باز ُ کرد پیاده شد...قبل از اینکه درو ببنده گفت: _رسیدی خونه بهم خبر بده! سری تکون دادم که درو ُ بست رفت ِ سمت خونش...تک بوقی براش زدم
Hammasini ko'rsatish...
24👍 4
#part91 بغضم گرفت.... چرا اینجوری باهام رفتار میکرد؟ کاشکی میشد بفهمه دوسش دارم ولی.... قلبش از سنگه شاید.... شاید.... من بتونم قلبشو مخملی کنم! _هوی کجایی؟؟بیا برو حموم +قلاده پوزخندی زدو اومد سمتم قلاده رو از دور گردنم بازکرد یه نفس عمیق کشیدم آخیییی راحت شدممم +مرسی _بروحموم آروم رفتم سمت حموم هرقدمی که برمیداشتم درد میپیچید توبدنم ولی اهمیتی ندادم رفتم توحموم یه آیینه قدی اون گوشه حموم بود رفتم سمتش نگاه بدنم کردم حتی نافمم سالم نزاشته بود جای ریسه ها خون مرده جمع شده بود نگاه جای سیگار کردم دقیق یکم بالاتراز جایی که خودم گذاشتم روی سینم با چاغو خراشیده بود جای سوزن دیگه چیکار باهام نکرده؟ ولی امیر به جاش عشقت لذت میبره یه لبخند غمگین به خودم زدم مهم نیست! همین که عشقم لذت میبره کافیه توچشمام اشک جمع شد
Hammasini ko'rsatish...
52👍 5
بشدتتت پیشنهاد میکنم خیلی موضوعش متفاوته👏🔥
Hammasini ko'rsatish...
00:06
Video unavailable
-دوربینو بگیر سمت ک.صت ببینم اون لامصبو 🤤🔞💦 لای ک.صمو باز کردم و دوربینو جلوی ک.صم گرفتم. جوونی کشید و با صدایی پر از خشم و غرید: -چه ابی راه انداخته ک.صت جنده! بمال خودتو ببینم! +اوممم چشمم 🥺🤤 شروع به مالیدن چ.چو.لم کردم و با خماری تو چشماش زل زدم. -انگشتاتو بکن تو ک.صت!💦 با عشوه انگشتمو دور سوراخم چرخوندم و توی ک.صم فرو کردم. -اوممم ، آهههه دوست داری ک.یر کلفتت بره توی ک.صم؟! نوک سینمو تو دهنت بگیری خودمو روت تکون بدم اهههه ، دلم میخواد زیرت جر بخورممم ک.یر کلفت من..🤤💦💦 https://t.me/+XpXZ5COxhhNiOTk0 https://t.me/+XpXZ5COxhhNiOTk0 با رئیس مافیای خشن و س.ک.سی س.ک.س چت میکنه و ...💦🤤 به
Hammasini ko'rsatish...
پاهامو باز کردم و دوربین روی ک.صم ثابت نگه داشتم انگشت فاکمو دورانی روی چوچولم میچرخوندم -سریع سوراخ ک.صتو نشونم بده از تحکمی که توی صداش بود بی اراده کاری که گفت و انجام دادم انگشتم داخل سوراخ ک.صم کردم و .... https://t.me/+XpXZ5COxhhNiOTk0 https://t.me/+XpXZ5COxhhNiOTk0 با شورت اضافه جویین شو 👙🙊
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
00:03
Video unavailable
-چه آبی راه انداخته لای ک.صت نیوشا! +رئیس لطفا منو بکنید ، خیلی داغم.. اشاره ای بهم زد -بیا روی زانوم بشین کوچولو از خدا خواسته روی زانوش نشستم و با خماری لب پایینمو گاز گرفتم دستش لای پاهام دوید و ک.صمو لمس کرد.. -خیسه و داغ! دلت جر خوردن میخواد؟! هوم؟! تند تند سر تکون دادم و...💦🔞 https://t.me/+XpXZ5COxhhNiOTk0
Hammasini ko'rsatish...
•سـکـ🍓ــس چـــت• #Part_1 -چی تنته؟! لبام محکم رو هم فشردم و روی عکس پروفایلش کلیک کردم. لعنتی خیلی جذاب بود.. براش نوشتم: -یه تاپ بندی صورتی ، با شورتک هم رنگش. پیام رو سند کردم و دوباره روی پروفایلش کلیک کردم.. اولین چیزی که چشمم بهش خورد سینه‌ی ستبر و بی موش بود. معلوم بود ورزشکاره و پولدار! توی هاله ای از نور نشسته بود و دکمه های پیراهن سفیدش رو باز گذاشته بود. گردن خوش فرمش تحریک کننده بود! دلم میخواست لبامو بذارم روی گردنش و تا میتونم خودمو روی ک.یر کلفتش بمالونم. https://t.me/+XpXZ5COxhhNiOTk0
Hammasini ko'rsatish...
00:03
Video unavailable
#گی❤️‍🔥
داداشش می‌خواد جلوی همه جرش بده🤯🔞
محکم روی زمین سرد حیاط پرتم کرد: _بزار ببینیم وقتی وسط عمارت جلوی همه به #فاکت می دم بازم جرات می کنی رو حرفم حرف بزنی⁉️💦 روی زمین عقب عقب رفتم و نالیدم: _خوا..خواهش..می..کنم.. پوزخندی زد و جلو اومد بی توجه به تقلاهام همه ی لباس هام رو تقریبا توی تنم #پاره کرد چهار دست و پا خواستم فرار کنم که کمرم رو محکم گرفت و توی یه حرکت #عضوداغش رو واردم کرد از درد چشمام سیاهی رفت اما اون بی ملایمت شروع به #تلمبه زدن کرد.اعترافش سخت بود اما از یه جایی به بعد ناله هام پر از #لذت‌وشهوت شده بود.من داشتم زیر داداش کوچیکترم به فاک می رفتم و لذت می بردم.مگه چیزی ازین بدترم وجودداره؟ _نگا کن چطوری زیرم #ناله می کنی بهت گفته بودم تهش یه #جنده بیشتر نیستی #داداش‌بزرگه‼️💦 https://t.me/+1RsZ44SO5k45N2E0 https://t.me/+1RsZ44SO5k45N2E0 https://t.me/+1RsZ44SO5k45N2E0 اَرباب خشن و سردی که برای انتقام هرشب‌برادرِ ناتنی‌بزرگترش رو زیرخودش به فاک می ده😱🔥
Hammasini ko'rsatish...
👍 2