قشنگای من، امروز سه تا رمان عاشقانهی توپ و عالی براتون آوردم که از خوندنش سیر نمیشید😍
1⃣
عروس بلگراد
- کی جرئت کرده عروس منو بنشونه مقابل عاقد.
جمع به هم ریخت و رنگ از روی عاقد پرید.داماد سریع مقابلش ایستاد و بدون نگاه کردن به عروس گفت:
- فرار کن.
عروس اما تکانی نخورد. مرد یقهی داماد را گرفت و کشید.
- گورت رو گم میکنی و برمیگردی به همون خرابهای که ازش اومدی.
و مردی دیگر اسلحه گذاشت روی سر داماد و رو به عروس گفت:
- یا بیسروصدا با ما میای یا اینو میکشیم.
عروس جیغ کشید.
- ولش کنید گفتم.
صدا شلیک گلولهی آمد وعروس دوباره جیغ کشید.
- نزن... نزن.... میام.
https://t.me/+YWnNTk1Giqs3Nzdk
2⃣
اوتای
دختر این قصه یه جنگجوئه!
تارا توی روستایی بزرگ شده که اهالیش مثل خونوادهن اما این خانواده یه فرد مطرود داره. اونم کسی نیست جز یاشار؛ نامزد سابق ترلان، خواهر تارا!
یاشار مردیه که به خاطر عشقش به تارا ترلان رو کنار میذاره و باعث یه کینه عمیق میشه.
بخاطر این کینه هرگز نمیتونه به تارا نزدیک بشه بخاطر همین از روستا میره باکو و اونجا تجارتی بهم میزنه که میتونه یه شهرو بخره و بفروشه!
اما با شروع جنگ ورق برمیگرده. دشمن به روستا حمله میکنه و محاصره میشن.
تارای قصه نمی تونه تسلیم شدن روستاش رو ببینه دست به دامن یاشار میشه. یاشاری که مطرود روستا و مایه ننگ خانواده تاراست یه شرط برای اجابت کمک داره. اونم ازدواج با تاراست!
https://t.me/+MQ-kv6W_qKw0Nzk0
3⃣
ریسک
من آرادم!
مردی مقتدر که آوازهی شرکتم تا اون سمت مرز هم کشیده شده.. مردی جذاب و سردی که آرزوی هر دختریه...
نقطه تاریک زندگیم گذشته پر از رمز و رازمه!
گذشته ای که بوی خون و حسرت میده....
به قصد انتقام به دیانا،دختر کسی نابودم کرد نزدیک میشم!
دیانا در نگاه اول یک دل نه صد دل عاشقم میشه اما خبر نداره که اون دختر مردیه که زندگی ام رو نابود کرده و من قسم خوردم تا انتقامم رو با کشتنش بگیرم...!
https://t.me/+OF7qXKt0v35kMjNk
توجه کنید که فقط #امروز فرصت عضویت دارید و پارت گذاری رمان ها کاملا #منظمه❤️