cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

سووَشون

گاهی خودم رو خانم ویتوری صدا می‌زنم. دختری نوزده‌ساله و سرگردون. دوست دارم توی یکی از روستاهای انگلیس زندگی کنم. https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-830703-4zdF2wU

Ko'proq ko'rsatish
Eron200 516Forsiy186 479Toif belgilanmagan
Reklama postlari
233
Obunachilar
+124 soatlar
-77 kunlar
-530 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

1.04 MB
1
4.21 KB
anthony_goldstone_-_piano_trio_in_e-flat_-.mp39.86 MB
17 Waltz No.2.m4a8.05 MB
هیئت و محرم امسال رنگ و بوی پارسال را نداشت برایم. شاید چون نصفش را نبودم و نصف دیگر هم در خستگی و خلسه‌ی بعد از پایان امتحانات گذشت. امروز صبح تنها در خانه، ساعت نه و نیم بیدار شدم. نسکافه درست کردم و موهایم را شانه زدم. کولر را که خاموش شده بود روشن کردم و احساس نور گرم آفتاب که روی فرش سالن افتاده بود، در تضاد با سرمای خنک کولر لذت‌بخش بود. یک کت مشکی پوشیدم و وقتی از خانه بیرون زدم، دسته‌های مختلف را می‌دیدم که به سمت محله‌ی مادری صف کشیده‌اند. آفتاب به فرق سرم می‌تابید و در صفحه‌ی سیاه و خاموش گوشی، صورت بی‌رنگم مشخص بود. صبر کردم. صدای طبل‌ها را می‌شنیدم. فلانی را می‌دیدم که شربت پخش می‌کند، یکی دیگر کیک. من هم بین جمعیتی که نمی شناختمشان قرار گرفته بودم تا در آخر بتوانم پشت زنجیرزنان حرکت کنم و از گوشه خودم را سمت کوچه‌ی مادربزرگ برسانم. یکی از گرم‌ترین تصویرهایی که من در این روزها دوست دارم تماشای دسته‌های مختلف، چهره‌های آشنا، صدای طبل‌ها و شلوغی‌های محل است.‌ امروز بسیار گرم بود و صورت بی‌رنگم کم‌کم سرخ شد و گونه‌هایم تب‌دار شد.
Hammasini ko'rsatish...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.