cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

🔞سکـــ𝑫𝑰𝑹𝑻𝒀ـــس💦

انقدر با انگشت فا‌.کم تند تند تو بهشتت تلمبه بزنه که یه آبشار لاپات راه بیوفته💦👅 #بزرگسال_هات_ممنوعه🔞

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
14 912
Obunachilar
-10224 soatlar
-1517 kunlar
+13030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

00:03
Video unavailable
فشاری به مردونگی کلفت #ناپدریم دادم و لوند گفتم: - اووووم بابایی میخوام امشب خودم روش سواری کنم... دستمو پس زد و بی تفاوت غرید: - هرشب همینو میگی بچه، اما همینکه #کلاهکش به دم ک🍓صت میخوره، عینهو یه جسد توی تخت وا میری و من خودم باید بگ.امت... همین لحظه با شنیدن صدای #مامانم ترسیده خواستم از جام بلند شم، که #بابایی با بدجنسی منو کشید روی مردونگیش و گفت: - ک میخواستی روی ک🍌یر #شوهرمادرت سواری بری توله؟! سواری کن..‌. سواری کن تا مامان بیاد ببینه دختز ۱۷ ساله‌اش چطور روی .یر شوهرش کابویی میره...🍆😈🔥 https://t.me/+KMDliKuZXD1mZmJk https://t.me/+KMDliKuZXD1mZmJk همین لحظه در باز شد #مامانم با دیدن من که روی ک.یر #شوهرش نشسته بودم...😱🍑
Hammasini ko'rsatish...
-دایی زود باش .یرتو بکن تو .صم دیگه نمیتونمم🍌🔞 +جووون دایی قربون اون ک.ص داغت بشه. بازم میخوان بخورم صورتی خیستو نوک س.ینمو توی دستش گرفت و زبونشو روی چاک #ک.صم میکشید. اه بلندی کشیدم و بیشتر خودمو به دهنش چسبوندم که با صدای زندایی🔞🔞🔞🔞 https://t.me/+RCOVJCWZvLpjY2M8 https://t.me/+RCOVJCWZvLpjY2M8 داره به #داییش ک.ص میده که #زنداییش میاد و ...🖤🖤
Hammasini ko'rsatish...
-جوون ک.صتو رو زبونم بکش توله سگ دایی🥵😛 با ح.شر زیاد ناله ای کردم و خودمو بیشتر روی ک.صش تکون دادم. روی دهن #دایی نشسته بودم و اون به باس.نم چنگ میزد و #ک.صمو میلیسید. -اههه داییی جونممم تند تررر بخور همشووو ناگهان در با شدت باز شد و با ورود مامان...😱🫦 https://t.me/+RCOVJCWZvLpjY2M8 https://t.me/+RCOVJCWZvLpjY2M8 داییش دکتره تو مطب باهاش س.ک.س میکنه🙈🍌
Hammasini ko'rsatish...
𝘱𝘪𝘯𝘬 𝘴𝘦𝘹💗🔞

با یه انگشت جا باز کنه دومیو فشار بدی توش🍓🔥 -رمان صحنه دار و آب آور 👅💧

00:02
Video unavailable
_پرهام .یرتو فشار بده به .صم...اوووف میخوام بیشتر بره تووم... بیشتر روی میله ها خمم کرد و با چکی به با.سنم پامو بالا برد و #مردونگیش رو محکم و پرقدرت بهم فشرد...😱🍌 https://t.me/+a7yFY7oX7Hw4MTRk https://t.me/+a7yFY7oX7Hw4MTRk روی میله های راه‌پله، #زن‌همسایه رو میگ.اد🌭🫦
Hammasini ko'rsatish...
- اوووووم امیر میشه امشب با دستت آروم #چو.چو.لمو بمالی؟! روی تن #لختم خیمه زد و کنار گوشم غرید: - میدونی که س*ک*س خشن دوستدارم توله... دستامو دور گردنش حلقه کردم - اووووم پس خشن جرم بده... با احساس *یر کلفتش رو #ک👣صم چشمام خمار شد اما توی یه حرکت کاری کرد که از درد #جیغی کشیدم و با احساس گرمی #خون بین پاهام...🍓🍆 https://t.me/+ErEtbRgGFPgxZmJk https://t.me/+ErEtbRgGFPgxZmJk یجوری *ص دختره رو #میگ.اد که #خونریزی میگیره و...😀👅
Hammasini ko'rsatish...
•شــیفته هـــ‌🔞ـــوس•

اگه بگن هوس چی کردی فقط میگم نفس نفس زدنات وقتی زیرمی🤤🔥 چنل اصلی رمان شیفته هوس♨ ژانر: اروتیک،معمایی،بزرگــ🔞سال ❌کپی ممنوع❌

لیسی به *یر استاد فیزیکم زدم که استاد ریاضیم .شری اسپنکی روی #کو🍑نم کوبید... اولش فقط میخواستم واسه نمره بهشون سرویس بدم، اما کم کم خودمم ازین #گروپای‌سکسی😛 خوشم اومده بود... استاد ریاضی هر دو انگشتش رو یه ضرب وارد سوراخ تنگ #کو*نم کرد که جیغی کشیدم و با فرو رفتن کلفت استاد فیزیکتوی حلقم صدام خفه شد و... https://t.me/+ErEtbRgGFPgxZmJk https://t.me/+ErEtbRgGFPgxZmJk #تریسام با استاد‌های .شری توی آبدارخونه دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌...😈😋
Hammasini ko'rsatish...
ک🍑ص لختمو روی دستش عقب جلو کردم: _اووم بکن منو...بازم میخوام... چنگی به واژ😈نم زد که ناله ام به هوا رفت: _آخ...اووم خودتو میخوام... #تپل خیسم رو مالید و لب زد: _اول اینارو تو خودت تحمل کن بعد... و عرق حرفش خشک نشده سه انگشتش رو با هم داخلم فرستاد... https://t.me/+a7yFY7oX7Hw4MTRk https://t.me/+a7yFY7oX7Hw4MTRk با چهار انگشت #خواهرزنش رو میگ.اد🍌🫦👅
Hammasini ko'rsatish...
🫦از تخفیف طلایی vip جا نمونید🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
Hammasini ko'rsatish...
هلو آبدار🍑💦 #پارت33 آرمین مردونگـ❌یشو یه ضرب تو پشتم فرو کرد و #سینه هامو تو #چنگش گرفت که #جیغی از روی درد کشیدم..💦 -اییی ولم کن #وحشیی.. خمار دم گوشم پچ زد: -هیشش هرزه من تموم شد..امیر معطل چی داداش؟ واقعا میخوای از خیر همچین #لعبتی بگذری که اونجا ماتت برده؟؟ امیر که تازه به خودش اومده بود لبخند #هیزی زدو جلو اومد: -این بچه با این #بدن ریزه میزش میتونه دونفرو تو سوراخ تنگش تحمل کنه؟ از #درد چشمامو روی هم فشار دادم که آرمین با تک خنده ای گفت: -کجاشو دیدی...به #جثه‌ش نگاه نکن بیا #جلو حالتو ببر اوووف جوجه.. امیر روی تخت نشستو و روبه آرمین گفت: -بیارش بالا داداش منم یه #صفا به اون تپل بین پاش بدم داره له له میزنه که..💦🔞 تا خواستم حرفی از سر مخالفت بزنم دو #انگشتشو تو #دهنم #فرو کرد.. -صدات در نیادا..مثل #پستونک بمکش انقد که دردی که قرار بچشیو فراموش کنی بیبی گرل... چشمام اشکی شده بود و نق میزدم که خودشو بهم چسبوندو با یه حرکت #کلفتیشو تو #بهشتم فرو کرد و پا به پای آرمین تو سوراخم تلمبه میزد.. -چقدر داغی تو بیبی اوف... https://t.me/+NZJoiVeN8SkzMzhk https://t.me/+NZJoiVeN8SkzMzhk https://t.me/+NZJoiVeN8SkzMzhk دوتایی دختره رو خفت میکنن و ازش رابطه میخوان🤤💦 اخـــــطــار⚠️ این رمان از پارت اولش دارای صحـنه های باز ممنوعست💯 بچه وارد نشه🔞🚫
Hammasini ko'rsatish...
هـلـــو آبـدار ⛓🔥

مخصوص بزرگسال🔞💦

00:03
Video unavailable
#پارت۱❌🔞 فشاری به مردونگی کلفت #رفیق‌شوهرم دادم و لوند گفتم: - میشه امشب هم مثل دیشب، ک🍆یر کلفتت رو بمالی به ک🍓صم؟! ک🍓صم میخاره و ک🍆یرت رو میخواد... زیرچشمی نگاهی بهم انداخت و با پوزخند گفت: - باز اون شوهر ک.صکشت رفته پی دختر بازی و تو اومدی از ک🍆یر و خا.یه‌ی رفیقاش آویزون شدی؟! لب‌برچیدم و نق زدم: - خب من چیکار کنم؟! میثم منو نمیکنه.... تازه مال تو از مال اون خیلی کلفت تره.... فشاری به #مردونگی کلفتش دادم و ح.شری گفتم: - اووووم مهراب میخوام امشب خودم روی کلفتت #سواری کنم... دستمو پس زد و بی تفاوت غرید: - هرشب همینو میگی بچه، اما همینکه #کلاهکش به دم ک🍓صت میخوره، عینهو یه جسد توی تخت وا میری، بعدش من خودم باید بگ.امت... قبل از اینکه چیزی بگم، با شنیدن صدای شوهرم ترسیده خواستم از جام بلند شم، که مهراب با بدجنسی منو کشید روی #مردونگیش و گفت: - که میخواستی روی ک🍆یر رفیق شوهرت سواری بری توله؟! سواری کن..‌. سواری کن تا شوهرت بیاد ببینه زن ۱۷ ساله‌اش چطور روی .یر رفیقاش کابویی میره... همین لحظه در باز شد و #شوهرم با دیدن من که روی ک.یر #رفیقش نشسته بودم... https://t.me/+bHYL-czt-0BhNzI8 https://t.me/+bHYL-czt-0BhNzI8 https://t.me/+bHYL-czt-0BhNzI8 https://t.me/+bHYL-czt-0BhNzI8 https://t.me/+bHYL-czt-0BhNzI8 زن ح.شری داره روی ک.یر رفیق شوهرش سواری میره، که شوهرش سر میرسه و....🔥😱🔞
Hammasini ko'rsatish...