استراتژی از جنس آرامش
🌸تلفیق دو علم و هنر: HRM & EFT 🌺برای عاشقانه و استراتژیک قدم برداشتن در مسیر رسالت فرشته عسکری راد @Fereshte_Rad کارشناس ارشد منابع انسانی- مدیریت استراتژیک پرکتیشنر ای اف تی (سطح دو) فارغ التحصیل از موسسه امت انگلیس (EFT International)
Ko'proq ko'rsatish384Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
+530 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Обуначиларнинг ўсиш даражаси
Ma'lumot yuklanmoqda...
ببخشید نشد که زودتر بزارمش
میتونین برای هرکسی که دوست داشتین بفرستین
فعلا گروه غیرفعاله تا دوره بعدی که یا آبان هست یا آذر ماه
👍 1❤ 1
اینم لینک گروه شکرگزاری برای دوستانی که خواسته بودن
❤ 1
Hammasini ko'rsatish...
شکرگزاری با EFT
Fereshte invites you to join this group on Telegram.
سلام بر عزیزان نازنین🌺
امیدوارم حال همگی خوب باشه
خیلی هاتون منتظر شروع جلسات بودین، خواستم بگم انشاالله از چهارشنبه جلسات به روال عادی برمیگرده و در خدمتتون هستم❤️❤️❤️
👍 2
سلام
وقت همگی بخیر
عزیزان از بین شما کسی هست که موسسه خیریه یا فرد خیری رو بشناسه که بتونه به یه بنده خدایی از شهر ابهر که نیاز مبرم به عمل جراحی داره کمک کنه یا حداقل بهش وام بده؟
یه مقداریش جور شده ولی هنوز کمه
اگه میشناسین لطفاً بهم پیام بدین
@Fereshte_Rad
سلام
وقت همگی بخیر
عزیزان از بین شما کسی هست که موسسه خیریه یا فرد خیری رو بشناسه که بتونه به یه بنده خدایی از شهر ابهر که نیاز مبرم به عمل جراحی داره کمک کنه یا حداقل بهش وام بده؟
اگه میشناسین لطفاً بهم پیام بدین
@Fereshte_Rad
در خلال هفته سوم تا چهارم معجزه ای رخ داد...
توجهم به آن دیوار سفت و سخت جلب شد
جوانه هایی بر روی دیوار سبز شده بودند!
اما...
چه کسی این دانه ها را در فضای بین آجرها گذاشته بود؟؟
ندا آمد: خودت! خودت هنگامی که دست هایت را گرفته بودیم تا بدون اینکه خودت بدانی روزی بتوانی در دل تاریکی ها کمک حال خودت باشی
گمان نکن که تو را رها کرده بودیم اما؛
ای دخترِ خاک و باد و آتش و باران!
قبل از اینکه یاد بگیری چگونه تقدیرها را تغییر دهی باید اول بیاموزی که چگونه تقدیر خودت را عوض کنی! و چگونه در دل تاریکی های مطلق راه خودت را بیابی!
اینها مجازات تو نبود، و دردی که کشیدی برای این نبود که مقصر چیزی بودی
این درد، دردِ جوانه زدن این دانه ها بود
بیاموز که قرار نیست هر دردی که در جهان وجود دارد بخاطر مجازات باشد
بلکه میتواند دردِ رویش باشد، دردِ جوانه زدن!
هوشیاری ای که در دل یک دانه قرار دارد میداند که چگونه از آن فضای تاریک راهی باز کند...
و مهم نیست که چه مدت در دل آن دانه پنهان شده باشد
پرسیدم: اما چگونه آبیاری شدند؟
ندا آمد: با اشک هایت! از آنها نترس! اشک های تو قدرت آن را دارند که حتی قدرتمندترین طلسم ها، نفرین ها، غم ها و اندوه ها را بشویند! اشک هایت را دست کم نگیر!
پرسیدم: اما چگونه نور به آنها رسید؟
پاسخش را قبلاً شمس داده بود؛ هنگامی که مولانا از او پرسید پس زخم هایمان چه؟ و او گفت: نور از محل آنها وارد میشود...
زخم هایت را دست کم نگیر!
«ریشه ها» قدرت آن را دارند که سخت ترین دیوارها را بشکنند...
بگذار جوانه ها رشد کنند و محکمتر شوند
آنگاه ببین که سرنوشت این دیوار چه خواهد شد...
#سوگ
جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲، چند ساعت مانده تا آن ساعت جهنمی و شروع هفته چهارم
❤ 8👏 2👍 1
سه هفته از آن شب جهنمی میگذرد
و من هنوز خود را باز نیافته ام
هنوز گاه و بیگاه پنیک را تجربه میکنم
و هنوز این اتفاق را باور نکرده ام....
البته سه هفته که نه؛ من «هشت ماه» است که این رنج را به دوش میکشم
هشت ماه هر شب از خودم پرسیده ام که یعنی فردا چه میشود؟
هشت ماه را لحظه به لحظه در اضطراب و ابهام و اندوه گذراندم...
اگرچه که با دیگران خندیدم، با رنج هایشان همراه شدم، هدف و برنامه ریختم و صبورانه به پیش رفتم بدون آنکه کسی بفهمد در دلم چه میگذرد...
اکنون طوفان بیشتر و سخت تر از گذشته، مرا در هم نوردیده و من، خسته و غمزده و با تنی زخمی در انتهای یک کوچه بن بست با یک دیوار آجری خیلی بلند نشسته ام... اندوهم را در آغوش کشیده ام و نه پاهایم را توان بلند شدن است و نه بال هایم را توان پرواز کردن....
آدرس اشتباه نیست اما
اینکه چرا طوفان مرا به اینجا آورده
و تا کِی اینجا می نشینم نمیدانم...
شاید تا زمانی که نیرویی از درون من اما فراتر از من این دیوار را بشکند...
شنبه، ۱۱ شهریور ۱۴۰۲
#سوگ
#سوگ
#سوگ
❤ 6😢 2
Hammasini ko'rsatish...