معلومات عمومی
📊 بزرگترین مرجع اطلاعات عمومی، آزمون های چالشی😉😜، هوش و سرگرمی تبلیغات 👇👇 @QuizAdv با داشتن این چنل نمیذاری تو جمع کسی حرف بزنه😂
Ko'proq ko'rsatish119 899Obunachilar
-11424 soatlar
-1 3797 kunlar
-5 51330 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Обуначиларнинг ўсиш даражаси
Ma'lumot yuklanmoqda...
مرغ دبیر یا مرغ مُنشی یک پرنده شکاری بزرگ از بستگان نزدیک شاهین و عقاب است و این نام را به خاطر تاج پشت سرش گرفته که آن را شبیه منشیها و دفترداران قرن هجدهم میکند. یک ویژگی متمایز این پرنده، مژههای بلند و برجسته آن است. مرغ منشی با ظاهر زیبای خود و توانایی شکار مارها و جانوران موذی در آفریقا محبوب است و به عنوان نماد کشورهای سودان و آفریقای جنوبی شناخته میشود.
@OfficialQuiz
❤ 21😁 1
🌿کدام کشور آسیایی بیشترین سابقه حضور در جام جهانی فوتبال را داشته است؟Anonymous voting
- ژاپن
- کره جنوبی
- ایران
- استرالیا
🚨😮😧احتمال تعطیلی مدارس در فردا شنبه 1اردیبهشت
بچه ها اینجا باشین ک اگه تعطیل شد خبرداشته باشین
ممکنه امشب جنگ بشه😱😱
مشاهده خبر
😁 5👎 1
امروز برای آروم کردن ذهنت و آرامش بیشتر حداقل یکی از این کارهارو حتما انجام بده :
- تمیز کردن اطراف
- نوشتن افکار منفی
- نیم ساعت پیاده روی
- آهنگ بیکلام
- هنر و نقاشی
- چای و دمنوش
- کتابای روانشناسی
@OfficialQuiz
ماجرای چسبیدن دست مرد به بازوی زن نامحرم
زنی در کعبه طواف می کرد و مردی هم پشت سر آن زن می رفت. (لحظه ای) آن زن بازوی خود را خارج کرد و آن مرد دستش را دراز نمود و بر روی بازوی آن زن گذاشت. خداوند دست آن مرد را به بازوی زن چسباند. مردم ازدحام نمودند، بطوری که راه عبور بسته شد. کسی را پیش امیر مکه فرستادند و امیر مکه، فقهاء و علماء را حاضر نمود و آنها فتوا دادند که باید دست مرد را ببرند، چونکه آن مرد مرتکب جنایت شده است.
امیر مکه گفت.....👇👇👇
🔴 خواندن ادمه داستان 🔴
🚫جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب
ادامه داستان....
🌿کدام یک از رشته های ورزشی در المپیک حضور ندارند؟Anonymous voting
- اسکواش
- تنیس
- جودو
- والیبال ساحلی
🔞ماجرای تجاوز به دختر حضرت یعقوب (ع)
روزی دینه -دختر یعقوب و لیه- به دیدار چند نفر از زنان كنعانی رفت. شكیم- پسر حمور كه رئیس آن منطقه بود، او را دید و به زور او را گرفت و به او تجاوز كرد. امّا متوجّه شد كه او دختر بسیار زیبا و دلربایی است و عاشق او شد. پس كوشش میكرد كه هرطور شده دل او را بدست آورد.
پس شكیم به پدرش گفت: «از تو میخواهم كه این دختر را برای من بگیری.»
یعقوب گفت
ادامه داستان ➡️