cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

سیم.

اینجا مشخصاً برای چسناله است. من روزمره می‌نویسم محتوا تولید نمیکنم؛ روزمره‌هام رو کپی نکن حیوان :)

Ko'proq ko'rsatish
Eron73 866Til ko'rsatilmaganKategoriya ko'rsatilmagan
Advertising posts
2 439Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
Po'stilar arxiv
ساعت ۱۱ پاک میکنم اون پست و لطفا چک کنید.
Hammasini ko'rsatish...
ضربتی از سرکار اومدم خونه، در و باز کردم احمدی گفت: سوت پایان مسابقه برتری یک بر صفر ...... سوپر جام بدون من از گوشت سگ حروم تر بود عزیزان، از گوشت سگ.
Hammasini ko'rsatish...
این لیست رو تا شب بررسی کنید تو کانال هم جوین بدید بعد پاکش می‌کنم ✨
Hammasini ko'rsatish...
این لیست رو تا شب بررسی کنید تو کانال هم جوین بدید بعد پاکش می‌کنم ✨
Hammasini ko'rsatish...
کجاست اون گالری ای که توش گردن به گردن عکس سلفی بود؟
Hammasini ko'rsatish...
این پست برای اینکه این زیر، کانالتون رو به هم معرفی کنید، تو کانالای دوستاتون جوین شید و ممبر جمع کنید✨
Hammasini ko'rsatish...
از صمیم قلبم ناراحت می‌شم ازین که غریبانه کنج آشپزخونه، صبحانه و ناهار و شام رو تنهایی پایین می‌دم.
Hammasini ko'rsatish...
نرم‌افزار خونده، یک جمعیتی یارو رو مهندس صدا می‌کنن، کلی اهن و تولوپ، دب‌دبه و کب‌کبه، بعد بهش میگم بزرگوار سیستم فایلارو دانلود نمی‌کنه می‌تونی مشکلشو حل کنی؟ میگه دانلود منیجر دانلود کن با اون امتحان کن :))))))))))))
Hammasini ko'rsatish...
چند روزه خیلی دیگه بیشتر از حدی که لازمه کسشر رو با پیاز و جعفری تفت میدم من دوباره میرم تو غیبت صغری. شب بخیر.
Hammasini ko'rsatish...
من هیچ وقت نفهمیدم کِی بود که دیگه برام بیشتر از رفیق بود، هیچ‌وقت تاریخ مشخصی برای ماهگرد و سالگرد و فلان و بهمان پیدا نکردم، همه چی به مرور اتفاق افتاد بعدا هم هیچ وقت نفهمیدم کی تموم شد کی دیگه برای همیشه مسیج دادن و متوقف کردم ولی اگه اشتباه نکنم سال گذشته همین موقع ها بود، حوالی خرداد و تیر که هرچی بین ما بود به آخر رسید، حتی درست یادم نمیاد آخرین مکالماتمون چی بود، چی گفتم و چی شنیدم و چرا دیگه کوتاه نیومدم... .
Hammasini ko'rsatish...
خیلی دووووووور. @cimoone
Hammasini ko'rsatish...
تنها آهنگی که همیشه به مود من میخوره اینه: "تو خیلی دوریییی خیلی دورییییییی تو خیلی دورییییی خیلی دوررررررررر" چرا که من از وقتی یادم میاد از همه چیز و همه کس دور بودم، اینجایی که منم واقعا زیر پونز نقشه اس.
Hammasini ko'rsatish...
کاش قدرت ماورایی داشتم و پروژه های دانشگامو می‌بستم.
Hammasini ko'rsatish...
شال و روسری و به طول کلی لچک برای من حکم اون غل و زنجیر پای برده های چند سال پیش و داره، لحظه شماری میکنم که بتونم هرچی لچک دارم آتیش بزنم و دور آتیش برقصم.
Hammasini ko'rsatish...
میگه شما بخاطر لخت شدن خودتون به روحانی رای دادی مارو بدبخت کردید، کدوم کسخلی خیال کرده بود روحانی " که خودش آخونده" میاد حجاب اجباری و برمیداره؟ بعد اصلا کاش ارباب مارو ببخشه دیگه نکه بیس چاری سر چله تابستون کله مون زیر مقنعه مشکی اجباری تو گرما دم میکنه، درست و غلط رو نمیتونیم از هم تشخیص بدیم.
Hammasini ko'rsatish...
یه دفعه یه نفر عینا کلمه به کلمه استوری خودمو گذاشته بود استوریش، زشت گستاخ تگم کن، یا حداقل بنویس به قول سیما، یا دست‌کم هایدم کن نبینم🦦 دیگه یه لقمه کسشر، کپی پیست کردن داره؟🌝
Hammasini ko'rsatish...
من بعضی وقتا کلمات عجیب و غیر معمول به کار می‌برم، کلماتی که شاید در طول زمان به دست فراموشی و کم لطفی سپرده شدن، بعد از فرداش توی بعضی کانالای مختلف یا حتی استوری فالوئینگ های اینستاگرمم همون کلمات و جمله ها رو می‌بینم، از فردا شیش در هشت تو بیوم نوشتم "اینفلوئنسر" شاکی نشید خلاصه.🦦
Hammasini ko'rsatish...
دروغ چرا، "جریمه آنچنانی" چیه آخه، امیدوارم بگای سگ بره به همین شدت و حدت -_____-
Hammasini ko'rsatish...
حالا من که ناچارم عصر برم سر کار ولی امیدوارم صاب کارمو یه جریمه آنچنانی کنن که دلم خنک شه، کی روز انتخابات و ارتحالیدی و شهادت و ولادت میره سر کار پدسگ.
Hammasini ko'rsatish...
جمعه صبح ها سر کار نمیرم، شب قبلش گوشیمو خاموش می کنم و پرت میکنم تو دیوار خواب جمعه صبح ها می‌چسبه به جونم. شب بخیر.
Hammasini ko'rsatish...
الان که داشتم برمیگشتم خونه، اول مسیر یه ماشینه اومد بغل ماشینم کلی جیغ و داد کرد گفت چراغاتو روشن نکردی، خلاصه چراغارو روشن کردم یارو هم گازشو گرفت جلو رفت، ده دقیقه بعد نزدیک خونمون دوباره رسیدیم بهم =))) اون پیچید من پیچیدم، اون ترمز گرفت من ترمز گرفتم، رفتیم و رفتیم، تا اونجایی که رسیدیم به کوچه خونمون :) نهایتا من پیچیدم چپ و پارک کردم اون پیچید راست و پارک کرد؛ انگاری همسایه‌ی کوچه روبه‌رویی‌مون بود=)) احساس می‌کنم کیس کراش پیدا کردم دوستان، البته چون عینک نداشتم نتونستم فیسشو ببینم که مقبوله یا نه؛ ولی این موضوع چیزی از هیجان و جذابیت داستان کم نمی‌کنه😌
Hammasini ko'rsatish...
بی حوصله ام دلم نمیخواد کار کنم، دلم هله هوله میخواد.
Hammasini ko'rsatish...
#جنجل_مود مراتب عصبانیتش رو اینطوری اعلام می‌کنه =))
Hammasini ko'rsatish...
بعد از مدت ها موسیقی بلوچی.✨ @cimoone #سیستان_و_بلوچستان
Hammasini ko'rsatish...
حالا چه خبره که امشب فرت و فرت عبا رو بر باد می‌دم می‌جهم رو منبر، الله و اعلم.🦦
Hammasini ko'rsatish...
من در طول زمان یاد گرفتم که با اطمینان صد در صد حرفی نزنم، با یقین کسی رو احمق، کوته‌بین یا هر صفت مشابهی خطاب نکنم، چهار سال قبل سر انتخابات فکر می‌کردم اونایی که به بذر امید توی دل من آب نمیدن خودخواه و احمقن، الان فکر میکنم اونا زودتر از من به نتیجه ای که من امروز رسیدم رسیدن، امروز هم نه به اونی که رای میده، یا نمیده، یا سفید میده یا اسم عباس بوعذار رو توش می‌نویسه پرخاش نمی‌کنم و چیزی نمی‌چسبونم، آدما برای تصمیماشون دلایل قانع کننده دارن، زمین گرده و شاید چند سال بعد من هم عقیده ام تغییر کنه و به هر کدوم ازین گروه ها بپیوندم. حالا اینکه انتخاباته ولی همین روال رو بگیرید تعمیم بدید به همه چیز، همه‌ی تلاش زندگیم در این راستا بوده که "یقین" رو با "شک" جایگزین کنم چون که جهان‌بینی و طرز فکرم تا امروز اینو بهم یاد داده که شک، مقدمه‌ی جلو رفتنه.
Hammasini ko'rsatish...
از چی خودم خوشم میاد؟ از اینکه دیگه می‌تونم بفهمم چمه، از اینکه بالاخره به اون مرحله از زندگی رسیدم که بتونم سر نخ ناراحتی رو بگیرم و بکشمش بیرون و این برای من قشنگه، هر چقدر درگیر شدن با احساسات مبهم عذاب آوره، اینکه می‌تونم دردِ دلم رو برای خودم شفاف کنم، لذت داره.
Hammasini ko'rsatish...
واقعیت اینه که من از رانندگی ترسیدم، نه از این بابت که تصادف بد و وحشتناکی کرده باشم نه چون برخوردم خیلی جزئی بود‌. به این دلیل که تا به حال تصادف رو دور از خودم می‌دیدم، اما امروز حس کردم که چقدر نزدیکه، چقدر سریع اتفاق میفته و چقدر تاحالا بی دقت بودم، حالا حس میکنم که پنج جفت چشم دیگه لازم دارم تا بتونم دوباره پشت فرمون بشینم و امیدوارم که تا فردا صبح این احساسات منفی ازم دور شه.
Hammasini ko'rsatish...
متاسفانه فرآیند بلوغ و آدم بزرگ شدن سخت، سریع و دردناک پیش می‌ره. هیچ آغوشی به روی شما باز نیست، همه چیز واقعی، دردناک و تلخه، هیچ دردی با بوس خوب نمیشه هیچ کالایی رایگان نیست و هیچ عملی بدون عکس العمل نمی مونه. متاسفانه طی فرآیند آدم بزرگ بودن دل نازکی شما خریدار نداره و مطلقا کسی قربان دست و پای بلورینت نمی‌ره. اشتباهات تاوان دارن و پوستت هرروز بیشتر شبیه به کرگدن میشه.
Hammasini ko'rsatish...
مامان گفت می زنمتا چرا لب و لوچه ات آویزوونه چیزی نشده که ، بابام گفت تصادفه پیش میاد فدای سرت، باید ازین ببعد بیشتر حواست و جمع کنی، فردام آینه های ماشینو عوض می کنم نو می‌ندازم که دو طرف ماشینو بهتر ببینی، از فردام میشینی پشت فرمون با این ننه اقای تا این حد ساپورتیو من بازم شرمنده و ناراحتم از گندی که زدم و تا بهش فکر می‌کنم چشمام پر اشک می‌شه.
Hammasini ko'rsatish...
الان احساس بی عرضگی و دست و پا چلفتی بودن دارم، ازینکه زنگ زدم بابام بیاد پشیمونم و فکر می‌کنم باید یکم دیگه اشک تمساح بریزم.
Hammasini ko'rsatish...
البته یه ذره در حد مماس شدن بود و یه خط کوچولو افتاد، اما خب بعد اومدم خونه نشستم گریه کردم.
Hammasini ko'rsatish...
تصادف کردم.🦦
Hammasini ko'rsatish...
همه‌ی پیامایی که وقتی لینک ناشناس ندارم دریافت میکنم با این عنوان شروع میشه: "میدونم دوست نداری وقتی لینک نیست بهت پیام بده ولی..." خب ولی چی؟ ولی خوشت میاد منو اذیت کنی؟ ولی حرف من متصل به پشم توعه؟ ولی هرچی گفتم صحیح ولی برم بادمجونمو واکس بزنم؟
Hammasini ko'rsatish...
وقتیم اون لینک ناشناس پدرسگ در به در اینجا نیست بهش مسیج ندیم.🦦
Hammasini ko'rsatish...
موفقیت یه چیزی نیست که من و شما برای هم نسخه شو بپیچیم، برای من شاید پول درآوردن موفقیت باشه، برای شما شاید فلسفه دونستن، پس شاید بهتر باشه بشینیم سر جامون و جز خودمون کسی رو بابت تصمیمات و آرزوهاش سین جیم نکنیم.
Hammasini ko'rsatish...
البته نه اگه داشتمم باید بابت اینکه همه اش سر کارم و وقت ندارم بهش توجه کنم جواب پس میدادم، برادر سر اسب و کج کن از همون راهی که داری میای برگرد.🦦
Hammasini ko'rsatish...
نیاز به محبت دارم، پس این زید آینده‌ی من کو، اسب سفیدو کجا پارک کرده؟☝️🏼
Hammasini ko'rsatish...
حالا ما که صعود کردیم ولی به امید اینکه صرفا هر ننه قمری لژیونر بود رو زرتی دعوت نکنن تیم ملی.🦦
Hammasini ko'rsatish...
باید به ساعتای مرده‌ی شبانه‌روزم تنفس دهان به دهان بدم.
Hammasini ko'rsatish...