「𝕾𝖕𝖊𝖈𝖎𝖆𝖑 𝖙𝖊𝖝𝖙」
مثلِ آن مردابِ غمگینی که نیلوفر نداشت ، حالِ من بد بود اما هیچ کس باور نداشت :)
Ko'proq ko'rsatish999Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Обуначиларнинг ўсиш даражаси
Ma'lumot yuklanmoqda...
نیازی نیست انسانها را امتحان کنید. کمی صبر کنید. خودشان امتحانشان را پس میدهند.
- ارنست همینگوی
ما هیچ تَر
از هیچ
پی هیچ
دویدیم،
جز هیچ
در این
هیچ
دگر
هیچ
ندیدیم
ای هیچ
برای هیچ
بر هیچ
مپیچید.
- مولانا
جرزی کوزینسکی در نامه خودکشی اش
نوشت : اکنون میخواهم کمی بیشتر
بخوابم. نام آن را ابدیت بگذارید
مولانا تو مثنوی معنوی توصیف بامزهای داره از درک افراد از جهان هستی میگه که :
مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود.
مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی میراند و میگفت:
من علم دريانوردی و كشتیرانی خواندهام.
در اين كار بسيار تفکر کرده ام.
ببينيد اين دريا و اين كشتی را و مرا كه چگونه كشتی میرانم.
او در ذهن حقیر خود بر دريا كشتی میراند
آن ادرار، دريای بیساحل به نظرش میآمد، و آن برگ كاه، كشتی بزرگ. زيرا آگاهی و بينش او حقیر و اندک بود.
جهان هر كس به اندازه درک و بينش اوست.
آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه...