cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

❌سوارواژدها|چنل منتقل شد❌

❌چنل منتقل شدددددددددد❌

Ko'proq ko'rsatish
Eron112 089Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
1 292
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

منتقل شدددددددددددددد https://t.me/joinchat/SbS-hBlIZOWnEh1E
Hammasini ko'rsatish...
سوار و اژدها💦⛓️

❌🔞🔥 _ نمی‌شد رو قایق لبات، وسط دریای چشمات زندگی کنم؟ + بیا باهم، تو بغل هم زندگی کنیم... #سوار_و_اژدها نویسنده: آسا🏳️‍🌈 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 ▪️

https://t.me/joinchat/hcZa4CB3v0w3NzYx

▪️ @aSABit_pr

چنل منتقل شدهههههههههههه🚶🏻‍♂💔🔥 https://t.me/joinchat/SbS-hBlIZOWnEh1 ❌برای ادامه ی رمان چنل جدید جوین شین❌
Hammasini ko'rsatish...
سوار و اژدها💦⛓️

❌🔞🔥 _ نمی‌شد رو قایق لبات، وسط دریای چشمات زندگی کنم؟ + بیا باهم، تو بغل هم زندگی کنیم... #سوار_و_اژدها نویسنده: آسا🏳️‍🌈 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 ▪️

https://t.me/joinchat/hcZa4CB3v0w3NzYx

▪️ @aSABit_pr

تو چنل اصلی جوین شین❌❌⬇️⬇️⬇️⬇️ https://t.me/joinchat/S1k-0zJ5jqZmVUD https://t.me/joinchat/S1k-0zJ5jqZmVUD https://t.me/joinchat/S1k-0zJ5jqZmVUD https://t.me/joinchat/S1k-0zJ5jqZmVUD جوین چنل اصلی❌❌❌❌
Hammasini ko'rsatish...
سوار و اژدها💦⛓️

❌🔞🔥 _ نمی‌شد رو قایق لبات، وسط دریای چشمات زندگی کنم؟ + بیا باهم، تو بغل هم زندگی کنیم... #سوار_و_اژدها نویسنده: آسا🏳️‍🌈 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 ▪️

https://t.me/joinchat/hcZa4CB3v0w3NzYx

▪️ @aSABit_pr

چنل انتقال پیدا کرده لطفا تو چنل اصلی جوین شین⬇️⬇️⬇️⬇️ https://t.me/joinchat/SbS-hBlIZOWnEh1
Hammasini ko'rsatish...
سوار و اژدها💦⛓️

❌🔞🔥 _ نمی‌شد رو قایق لبات، وسط دریای چشمات زندگی کنم؟ + بیا باهم، تو بغل هم زندگی کنیم... #سوار_و_اژدها نویسنده: آسا🏳️‍🌈 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 ▪️

https://t.me/joinchat/hcZa4CB3v0w3NzYx

▪️ @aSABit_pr

چنل منتقل شدههههههههه❌ چنل اصلی⬅️ join
Hammasini ko'rsatish...
سوار و اژدها💦⛓️

❌🔞🔥 _ نمی‌شد رو قایق لبات، وسط دریای چشمات زندگی کنم؟ + بیا باهم، تو بغل هم زندگی کنیم... #سوار_و_اژدها نویسنده: آسا🏳️‍🌈 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 ▪️

https://t.me/joinchat/hcZa4CB3v0w3NzYx

▪️ @aSABit_pr

Hammasini ko'rsatish...
سوار و اژدها💦⛓️

❌🔞🔥 _ نمی‌شد رو قایق لبات، وسط دریای چشمات زندگی کنم؟ + بیا باهم، تو بغل هم زندگی کنیم... #سوار_و_اژدها نویسنده: آسا🏳️‍🌈 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 ▪️

https://t.me/joinchat/hcZa4CB3v0w3NzYx

▪️ @aSABit_pr

#صحنه_دار💦 آخرین #ضربرو زد و گفت: _جر خوردی ها؟ این #آخرین رابطمونه! درحالی که خودمو می‌مالیدم تا #ارضا بشم گفتم: _یعنی...یعنی چی که #آخرین رابطمونه؟ پوزخندی زد و بدون توجه بهم از روی تخت بلند شد. _یکی دیگه رو #می‌خوام، تو اونی که می‌خوام نیستی! حسم پرید، نشستم و #شونه هاش رو از پشت گرفتم: _چی میگی #مهرداد، یعنی چی؟ من...من زنتم! _تو منو راضی نمیکنی، یه #ساک درس حسابی برام نزدی! آب دهنم رو قورت دادم و #مقابلش نشستم، آلتش رو گرفتم و... https://t.me/joinchat/VromY2PTNHUAj_VX #زن عقدیش بودم و بعد این که #پردم رو زد، گفت نمی‌خوادم و رفت با یکی دیگه و...
Hammasini ko'rsatish...
#سک‌‌***ص‌با‌عموی‌شهوتی🔞🍑 عموش_برادر_زادش_جر‌میده😱 با_هر_پارتش_ارض*ا_میشی ⁦ پر_از_صحنه_های_مثبت_هیجده😱💦🔞 #part45 با اون #به‍*شت خوشمزش مستقیم نشست روی #مر*دونگی کلفت و درازم که با ناز گفت _آیی آه #کلفتت خیلی بزرگه عمویی .. #کلـ*وچم درد گرفت #آه تند تند توی #ناز کوچولوش میکوبیدم و با لذت به #سی*ه های لیموییش نگاه میکردم _اوفف #کلـ*وچه عمو تو کجا اینارو قایم کردی از عموت ،آه #جن*ده عمو هروقت #ناز*ت #سـ‌*لارم خواست بیا پیشم اوف #جوون روی #مر*نگیم سریعتر سواری کرد و جیغاش بلند شده بود که یکدفعه در باز شد و با دیدن زنم #لخت و دستش توی #بهشت .. https://t.me/joinchat/VromY2PTNHUAj_VX #جق‌بزن‌با‌هرپارتش💦 س*س داغ با عمو 😱 یه جوری ب*شتش‌رو میماله و میخوره که آبم میپاچه تو‌صورتش که..👇🏿👅 🔞 پارت اول رو بخون خیس میشی🤤💋
Hammasini ko'rsatish...
حــریـم🔞مــمـنـوعــه

دَستـــاتوبکشی رو موهـــام. آروم نَوازشـشون کنی در گوشم زمزمه کنی. نمیذارم دَستـــایِ کسی جز خُــــودم بره لای موهــــات پرسه بزنه... 🥂

شروع تب ترنج🚶🏻‍♀
Hammasini ko'rsatish...
👧🏻👩🏼 تریسام هات مامی لیتل گرل 🏳‍🌈💦💦💦 #مامی خم شد و #بوسه نرمی روی #لبهام گذاشت، دست دیگه #مامی تو #شورتم رفت و #چوچولمو به بازی گرفت. داشتم #خمار این بازی میشدم، وسط ابرها در سیر و #سیاحت #بودم، اصلا متوجه نشدم کی #مامی از #کنارم بلند شد‌. #دستهام رو روی #نیپل سینه هام گذاشتم و #باهاشون بازی کردم. از #شدت نیاز #کمرمو بالا آوردم و دوباره روی #تخت کوبیدم، ⚠️⚠️🔞🔞🔞❌💦💦 https://t.me/joinchat/P_8znTjjpogeOqFA
Hammasini ko'rsatish...