سندرم نويسندگى
ارتباط با ادمين و تبليغات: @wr_admin . اينستاگرام : writing_syndrome https://i.instagram.com/writing_syndrome/
Ko'proq ko'rsatish8 748Obunachilar
-324 soatlar
-107 kunlar
-4030 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Обуначиларнинг ўсиш даражаси
Ma'lumot yuklanmoqda...
ترجمهی قطعه سؤال بسیط
خواننده: اصاله نصری
دوست دارم ازت یک سوال ساده بپرسم…
چرا لایق این نیستم که یک جواب بهم بدی؟
چرا وقتی نزدیکتم
همهی چیزهایی که آرزو داشتم رو پیدا می کنم؟
چرا مردم رو با نام تو صدا می کنم؟
و می ترسم که با تو دشمنی کنم؟
فکر میکنم هوایی رو که تنفس میکنم با تو قسمت می کنم
چرا همه ی مردم رو شکل تو می بینم؟
چرا سختی های تو رو به دوش می کشم؟
حس می کنم نیمی از من شکل خودمه
و نیمی دیگهاش شکل تو…
درون تو چیزهایی هست که درون منه
کم کم زیاد میشه
درون ما چیزهای زیادی مثه همه
و یکیه
هر کاری رو برای تو انجام می دم
انگاری برای تو زندگی می کنم
با اینکه قویم
در همه چیز محتاجتم
❤ 40👍 4
مرا ببخش اگر چیزیکه برای تو ناچیز بهنظر میرسد، برای من همهچیز است.
ژوزه ساراماگو
❤ 41👍 19🔥 3😢 2😍 1
باید زنده بمانیم. هنوز هم باران هست.
راه، رویا، روشنایی هست.
شب فقط استعاره است،
شب هرگز دشمن کسی نبوده است.
ما در ستایش زنده ماندن به شادمانی رسیدهایم.
ما زنده می مانیم، ما باید زنده بمانیم.
باران خوب است، بوسه خوب است؛
بوسیدنِ بی پایانِ در تو شدن، با تو شدن، از تو شدن.
خورشیدهای بیشماری در چشمهای من
مخفی ماندهاند،
ما طلوع خواهیم کرد. صبح نزد من است.
من نزد توام، تو نزد زندگی.
ما نباید بمیریم، رویاها بی مادر می شوند.
📝سید علی صالحی
❤ 50👍 4😢 4🔥 3
«باران تندی میبارد. گاهی صدای چرخ ماشینهایی که در مونپارناس از روی آسفالت خیس میگذرند میآید.
دلم میخواست میزدم به خیابان و در دل تاریکی خلوت و سرد دم صبح شهر کمی راه میرفتم.
اما به عشق آب باران دل از نرمای گرم رختخواب کندن، آدم دریادل میخواهد.»
- روزها در راه
❤ 20🔥 19👍 8
نمیدانم موفقیت یک داستان عاشقانه چیست، اما این را خوب میدانم که شکست عشقی وجود ندارد. این یک تناقض مفهومی است. عشق چنان احساس پیروزی و فتحی در انسان به وجود میآورد که میشود از خود پرسید چرا خواستار چیزی بیشتر از آن هستیم...
📝املی نوتومب
❤ 32🔥 7👍 5