〘𝗪𝗘𝗧 𝗛𝗨𝗚🔞💦〙

بادیگارد مست شیشه مشروبو تو سوراخ پسر رئیسش میکنه و... لنگاشو از هم باز میکنم و مکی به کلاهک صورتی د*یکش میزنم شیشه مشروبو از روی میز برمیدارم و کمی شو میخورم با #شهوت بهش نگاه میکنم و سر شیشه رو محکم تو #سوراخش فرو میبرم...🍑🫦 https://t.me/+teTSGxFa3F8xNjUx

من تنها پسره رئیس مافیا که دستم به تن هیچ دختری نخورده حالا عاشق بادیگاردمون شدم مردی که... سر #بطری رو به سوراخ تنگ و ملتهب از سک*س دیشبمون فشار میده و کمی ازش واردم میکنه داد بلندی از درد میکشم که سیلی محکمی لای پام میزنه و نیپل های زخمیم رو میک و گاز میزنه بطری رو داخلم تکون میده و بعد از چند لحظه بیرون میکشه و د*یک کلفتشو....🍑🔥👅 https://t.me/+teTSGxFa3F8xNjUx

خواهرزادم نصف منه ماهی 45 میلیون درامد داره 😀 ازش پرسیدم چطوری انقدر وضعت خوب شده گفت از وقتی با این کانال آشنا شدم و کسب درآمد دلاری یاد گرفتم 👩🏻‍💻 : https://t.me/+OiDpkoy0fM04YTFk

بی پولی خداحافظ🕺🏻💃🏻

اگه ۱۵ تا ۲۵ سالته، و وضع مالی خوبی نداری به این‌چنل نیاز داری💎 @Niaz روزی 1 تا 4 میلیون در بیار❤️

🔴🔴 دانلود امتحان نهایی شنبه 🔴🔴

-من داییت نیستم دختر... بزار کارمو بکنم. با بهت تقلا میکنم که اسپنکی روی باسنم میزنه -ن...نه. دایی نکن من... من دخترم... اخ... با کاری که میکنه، چشمام گشاد میشه و جیغم به هوا میره -هیشش... بیبی من ساکت باش. الان خودتم لذت میبری قشنگ من. دستشو لای پاهام میبره و با نوازش رونم پچ میزنه -الان تموم میشه عروسک تنگ من...💦 https://t.me/+KPj9dN-TisxiNDE0 دایی ناتنیش، یه شب مست‌وپاتیل بهش تجاوز میکنه و از اون به بعد نمیتونه از تن بلوریش بگذره و...💦😮

دریاچه راه افتاده لای بهشتت طلا... شده یه کلوچه ی خیس که التماس می‌کنه ابنباتمو بکنم وسطش حرکت دست خنکش روی بهشت خیسم باعث شد آه عمیقی بکشم پلاگ بزرگ رو بی ملاحظه و یهویی فرو کرد تو سوراخ کو.نم که جیغم بلند شد و جوابش سیلی محکم و پر صدایی روی ک‍..صم بود دستای بستمو تکونی دادم و مثه مار به خودم پیچیدم که وسط پام نشست و گفت : بگو چی میخوای از من... بلند فریاد بزن طلا.. داد بزن ج‍..نده تنم میلرزید و جیغ کشیدم : می‌خوام پارم کنیییی دارم میمیرم از شهوتتتت... همین الان هر بلایی که میخوای سرم بیار فقط بذار ار.ضا بشم https://t.me/+o1tXTfMza2w1NmE0 نامزدش بخاطر پول طلا رو به یه شیخ عرب میفروشه و میشه برده‌اش....👅‼️

_من دوست دارم زنم تنگ باشه. دکتر نگاهی به کژال کوچک انداخت و گفت: _آقای یکتا واژن زنتون همین طوریش هم از کلفتی شما اسیب دیدس. میراث بی توجه به اشک های کژال رو به دکتر غرید. _کاری که گفتم بکن. این دختر بلای جونمه، نه میتونم ولش کنم نه سکس باهاش حال میده. کژال بغض کرده و ترسیده به دکتر زل زد و گفت: _نکنید، میمیرم زیرش. همین طوریشم درد داره توروخدا‌. میراث مشت محکمی روی میز زد و روبه دکتر گفت: _اگه اونجاشو ندوزی این بار کاری میکنم دهنت اسیب ببینه و برای دوختنش تلاش کنی. دکتر امپولی سمت واژن کژال برد و... https://t.me/+Z9h4ePF5mD05ZTJk