cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

♥️ بُرش عشق ♥️

Больше
Рекламные посты
325
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
-4430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Repost from N/a
نامیرا دختری که وقتی به سنِ بیست سالگی می‌رسه هر شب خوابِ یه پسر عجیبی رو می‌بینه🙊💦🍑 اما یه خوناشام جذاب وارد زندگیش میشه و دلش رو می‌بره🍷🩸 غافل از اینکه سرنوشت، تقدیرِ نامیرا رو با اون پسرِ مرموز و عجیبِ رویاهاش رقم زده🫠🪐 نامیرا مجبور می‌شه از عشق خوناشامش دل بکنه و هر شب با پسرِ توی رویاهاش....🔞😵🧻 https://t.me/+g4fticE4jNI5Mzhk صب بپاک
Показать все...
Repost from N/a
برای نگه داشتن عشقش بهش تجاوز میکنه 🔞😰 _کارن #نکن تو رو به هر کی میپرستی نکن..🥺 _نمیتونم نفسم ، #باید پابندت کنم، #باید یه جوری نگهت دارم، راهی نمونده برام،سه ساله ندارمت💔، سه ساله مثه سگ پاسوخته افتادم تو #خیابون و#بیمارستان و #سردخونه بو کشیدم تا پیدات کنم…. لرزه به جونم افتاد و اون با شرمندگی گفت _نلرز این جوری… #نلرز لعنتی …نفسس! https://t.me/+6Ol3hkToEC5jZWRk ۳ ساعت بعد بپاک
Показать все...
Repost from N/a
جلو آمد...عقب رفتم من از این مرد با چشم های به خون نشسته می ترسیدم! دو دستی یقه مانتوام را چسبید و لرزان پچ زدم - ب...برو عقب نزدیکم نشو! - چرا؟ چیکارت دارم مگه عروسک؟ - اذیتم می‌کنی برو عقب. یقه ام را ول کرد کمرم به دیوار خورد و صدای اخم بلند شد‌ - به جهنم که دردت گرفت. پوزخندش قلبم را سوزاند وقتی گفت - چی اون مردک بهتر از من بود؟ یه جواب ازت خواستم مثل ادم یا جواب میدی یا امشب کاری میکنم که دیگه اسم مبین بیاد خودتو خیس کنی کوچولو..... https://t.me/+cGmzx9amL_Q1OWI0 صب بپاک
Показать все...
Repost from N/a
- خوشحال میشم رفع زحمت کنی. دیگه بدجوری رو اعصابم داری راه میری لب برچیدم و بغض کردم: - مبین...منو بیرون می‌کنی؟ - تو انتخابتو کردی رها. حالا...حالا جات اینجا نیست. هری - مبین من از کجا باید می‌دونستم؟ چطور باید می‌فهمیدم که...که تو - دیگه باید برات چیکار می کردم تا بفهمی منه احمق دوستت دارم؟؟؟ حق این دل عاشقم خیانت بود ؟ بعد از فریادش و اعترافش دنیا دور سدم چرخید و حتی دیگر صدای تیک تاک ساعت هم به گوشم نرسید. #داستانی‌عاشقانه‌و‌جذاب‌🔥 #عضویت‌محدود❌ https://t.me/+cGmzx9amL_Q1OWI0 ۳ ساعت بعد بپاک
Показать все...
Repost from N/a
مبین رهاوند پسری اسیر اختلال دوقطبی که دل در گرو دخترعموی شیطونش داره🥹🔥 دختری که تو دستای خودش بزرگ شده و مبین همیشه حامیش بوده اما یه شب وقتی می‌خواد رها رو غافلگیر کنه اونو در حال بوسیدن یه پسر دیگه می‌بینه... پسری که همیشه رقیب مبین بود! https://t.me/+cGmzx9amL_Q1OWI0 #پارت_واقعی60🔥 پسر غیرتی دوس داری بیا🙈🤤 نصفه شب...تو بالکن...با اون مرتیکه چه غلطی می‌کردی؟ در جواب دادن لحظه صبر نکردم. - هنوز دوساعتم از حرفایی که تو ساحل زدیم نگذشته! - حرف؟؟ یه سری اراجیف گفتی که برنامه‌ امشبتو بچینی! اینکه دیگه هیفده-هیجده سالم نیست‌و و سرت رو از کارام بکش بیرون برای این بود نه؟؟ کنترل صدایش را از دست داد بلند تر گفت: - برای اینکه نصفه شب پاشی با اون مردک... https://t.me/+cGmzx9amL_Q1OWI0 صب بپاک
Показать все...
Repost from N/a
امید پزشک موفق و جذاب و محترمی که در یک خانواده سنتی و سخت گیر و پر تعصب بزرگ شده📿 از بچگی اسمش روی دختر عموی خود شیفته و بدجنسش مهر خورده🚬 ولی یه روز خیلی اتفاقی برای کارش وارد یه روستا میشه و اونجا با یه دختر زیبا و شیرین به اسم سلما اشنا میشه🥹😍 و به مرور با رفتارها و شیرین زبونیای اون دختر بهش دل میبازه و عاشقش میشه.🫠 سلما دختری که تنها کنار مادر بزرگش زندگی میکنه مادر بزرگی که گذشته رو از همه پنهان کرده 🥲 امید و سلما در مسیر عاشقی با کلی دردسر روبرو میشن و خبر ندارن که هر دو گذشته پر رمز و رازی دارن که یک جورایی بهم گره خورده.💔 گذشته ای که برای هیچ کس خوشایند نیست‌‌🔞🔥 https://t.me/+Ev-ef-SqCGplNzFk https://t.me/+Ev-ef-SqCGplNzFk ۳ ساعت بعد بپاک
Показать все...
Repost from N/a
هاکان دمیر پسر ایرانی/ترک تباریه که توی استانبول مدلینگه و شرکت مد هم داره. توی کارش جدی، منضبط و سخت گیره تازگیا دوستش یه دختر به اسم آیسو رو که هیچ مدرک تحصیلی هم نداره به عنوان کارآموز مخفیانه توی شرکت استخدام کرده و هاکان از این موضوع بیخبره اما دخترمون یه دل نه صد دل عاشقش شده و از ترسش همش خودشو قایم میکنه! هاکان به خاطر مسائل خانوادگی مجبور میشه برگرده ایران و دخترمون به خودش جرات میده بلاخره توی فضای مجازی به عنوان فن با اکانت فیک بهش مسیج بده امیدی هم نداره اون پی‌ام دیده بشه اما بر خلاف انتظارش جرقه‌ی آشناییشون از اونجا زده میشه ولی همچنان هاکان نمیدونه آیسو کیه و هیچوقت قیافه‌شو ندیده اما بازم کنجکاوه بدونه دختر مرموزی که همیشه پیگیرشه کیه! مشکلات زیادی این وسط هست؛ آیسو اجبارا و صوری با شریک هاکان نامزد کرده و متوجه میشه یه رازایی توی گذشته‌ی خانوادش وجود داره ولی همون موقع... اینجا هیچی اونجوری که به نظر میاد نیست و همه دارن به هم دروغ میگن‼️😬 https://t.me/+SNBanUYlV_pmNDA0 صب بپاک
Показать все...
Repost from N/a
یعنی چه بلایی سر بچه اشون میاد😰 +#میترسم علی.. صورتشو#ناز کردم: -نترس من #پیشتم +قول؟ -قول.. کمکش کردم و رفت روی #اون تخت دراز کشید و #خیره شد به سقف دستاشو گرفتم و بوسیدم -زود تموم میشه https://t.me/+r_Na21wCcKs3NmI0 10صب پاک
Показать все...
Repost from N/a
آیسو دختر جوون و با استعدادیه که برای پرداخت بدهی مادر تنهاش با خواهر دوقلوش مجبور به امضای قرداد یکساله‌ی بدون حقوق توی یه شرکت میشه اونجا چشمش می‌خوره به رئیس جذاب و مرموزش که از قضا مدلینگم هست! دخترمون به هر بهونه‌ای که شده ازش فراریه ولی درست بعد از گذشت یک سال و دقیقا روزی که می‌فهمه فرداش قراره اون از ترکیه بره متوجه می‌شه توی این مدت چقدر عاشقش شده! اون میره و آیسو هم به خاطر ازدواج غیر منطقی مادرش خونه رو ترک میکنه حالا دخترمون تنها و بی پناه مونده با یه پیشنهاد نامزدی با رئیس جدید اون شرکت که پسر پولدارترین خانواده‌ی ترکیه‌ست و به خاطر اختلاف سنی زیاد بین دوستای آیسو به شوگرددی معروفه! اما قصه اینجا تموم نمی‌شه چون این شروع یه داستان عاشقانه نیست، این وسط رازای زیادی وجود داره... یه زن از گذشته‌ی اون مرد، روابطی مبهم و حقایق پنهون شده... https://t.me/+SNBanUYlV_pmNDA0 ۳ ساعت بعد بپاک
Показать все...