cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

𓏲࣪ ִֶָ𝒁𝒉𝒊𝒏𝒆𝒓𝒓𝒚 ִֶָ

𝑊𝑒𝑙𝑐𝑜𝑚𝑒 𝑡𝑜 𝑍ℎ𝑖𝑛𝑒𝑟𝑟𝑦 𝐷𝑎𝑖𝑙𝑦🍷 𝑆𝑢𝑧ℎ𝑖𝑛: http://t.me/HidenChat_Bot?start=1105809933 𝐵𝑒𝑟𝑟𝑦: http://t.me/HidenChat_Bot?start=407772151 جواب ناشناس: @camomila_unknown

Больше
Рекламные посты
937
Подписчики
-224 часа
-377 дней
-9830 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

وسط خیابان لاینی که به سمت بالا میرفت ما خلافش وایستاده بودیم برای همون توله که من یهو توی همین لاین دیدم یه حیوونی وسط خیابون خودشو به زمین و آسمون میزنه و مشخص بود حرکاتش غیر ارادیه بابام گفت عه نکنه همون توله سگ‌س گفتم نه بابا اون میش مامانش بود نیومد اصن تکی خیابون رفتیم توی لاین خودمون و از پایین هم یه مادر و دختر با جراغ قوه سمت همون حیوون میومدن اونا زودتر رسیدن و سریع برگشتن بابای منم یه لحظه چراغ موتور انداخت روش و سریع گردن موتورو چرخوند که من نبینم اما دیدم:) یه گربه ی مشکی بود که ماشین بهش زده بود و خوناش ریخته بود و اون مادره داشت فحش میداد و میگفت خدا لعنتت کنه و اینا و اون حرکاتشم سر جون دادنش بوده:) هنوز به بابام گفتم بابا بیا لطفا حداقل با تایر موتور آروم هلش بدیم به کنار خیابون یا اصلا بیوفته توی جوب که یه هاشبک نزدیکش شد و من گفتم لطفا از روش رد نشو اما دقیقا از روش رد شد و صدای شکست استخوناش و پاشیدن خونشو دیدم و شنیدم:) و دیگه جسدش به زمین چسبیده بود همونطوری که میگن "باید با کاردک جمعش کنی" و بابامم سریع راه افتاد و من فقط تو شک بود و وقتی رسیدم خونه نشستم به گریه کردن:)
Показать все...
تا بالاخره دیدم توله از یجا که جدول شکسته بود خودشو کشید بالا و منو بابام کلی خوشحال شدیم و حتی بلند گفتیم افرین کوچولو و کاش روی موتور به بالا بود و حداقل من نمیدیدم
Показать все...
توی راه بابام یجا وایستاد ۰ون یه مامان سگه بچش افتاده بود داخل جوب و اون یکی بچش کنارش بود و بابام گفت بچش نمیدونم چی شده چون وقتی داشتم میومدم دنبالت داخل دهنش گرفته بود با خودش می‌آورده پایین باز مثل اینکه افتاده یه چند دقیقه همین یه تیکه مسیر رو بالا و پایین رفتیم چون بابام چراغ موتور رو مینداخت داخل جوب تا یا توله خودش بیاد بالا یا مامانش دید داشته باشه و برش داره
Показать все...
خب اینطوریه که من خونه ی دوستم بودم و قرار بود بابای دوستم منو برسونه خونه و داشتیم شام میخوردیم که مامانمم زنگ زد و گفت بابا خودش میاد دنبالت حاضر باشی منم گفتم عه باشه رفتم حاضر شدم و با بچه خدافظی کردم و دراومدم
Показать все...
👍 1
صبرکنین الان میگم.. فقط اینکه اسپویلر میزنم و اگه فکر می‌کنید روتون تاثیر میذاره و ناراحت میشین نبینید لطفا..
Показать все...
👍 1
میشه گفت این دو روزی که پیش شکوفه بودم هیچی شد
Показать все...
توی راه یه چیزی دیدم که قشنگ رفتم تو شک الانم که اومدم خونه یه بدبختی دیگه
Показать все...
دشمن خونی❌ خانواده ی ایرانی✅
Показать все...
نخیر نمیشه که باید پذیرایی کنم
Показать все...
شما خودت کافی.
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.