cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

ایوار انتقالی❌ برید کانال جدید

✢ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ✢

Больше
Рекламные посты
13 559
Подписчики
-3924 часа
-2957 дней
-1 66530 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

https://t.me/+yFb-ByPwHzwzYmE0 رمان جذابمون باکلی ماجرای جدید
Показать все...
دوستان ادامه رمان جذابمون توی این کانال هست زودتر عضو شید ❤️🥰
Показать все...
👍 1
پارت های جدید توی چنل گذاشته شد😍❤️ https://t.me/+yFb-ByPwHzwzYmE0
Показать все...
👍 2
دوستان خداییش چرا نمی‌رید کانال جدید؟😂😂 عضو کانال جدید شید از اینجا لفت بدید پارت گذاری اونو انجام می‌شه😭❤️😂
Показать все...
😁 2👍 1
برای ادامه‌ی رمان به کانال جدید مراجعه کنید
Показать все...
👍 1
🌔 ✨                 ایوار                ✨🌔 #پارت_87 لبخندی می زنم و می گویم: -خوبه. سوئیچش را از جیب خارج کرده وبه سمتم می گیرد و می گوید: -کاراتو تموم کردی لطفا برو تو ماشین بشین من کمی با بچه های تولید کار دارم. میام. سوییچ را از دستش می گیرم. همه چیز را مرتب می کنم و چند لحظه بعد را توی ماشین پیدا می کنم. یک لحظه دستم می رود تا ماشین را روشن کنم، حتی چشمم می چرخد روی گیربکس تا مطمئن شوم دنده خلاص است و بعد، شانه ای بالا می اندازم و خودم را عقب می کشم. نه پولاد آدمیست که ماشین دست من بدهد، نه خودم آنقدر رویش را دارم که بخواهم از این گواهینامه خاک گرفته استفاده کنم. سرم را تکیه می دهم به پشتی صندلی و چشم هایم را می بندم. در که باز می شود، تکیه از صندلی می گیرم. پولاد به نظر آرام تر است و سرحالتر. ماشین را روشن می کند و به آرامی راه می افتد. زیاد طول نمی کشد تا صدایش را می شنوم که می گوید: - تا خونه خیلی راهه بریم و برگردیم دیر میشه. همین نزدیکی ها چیزی بخوریم؟ توی صندلی فرو می روم و تلاش می کنم برای بار هزارم، معده ناآرام و خالی ام را نادیده بگیرم: -برای من فرقی نداره. -فست فود می خوری یا غذای ایرانی؟
Показать все...
9👍 1👎 1🔥 1
دوستان پایه‌ی رمان جدید هستید؟ بله👍 👎نه لطفا هر کدوم می بینید ری اکشن بدین😁ممنونم صبا
Показать все...
👍 56👎 4
ریمیکس دنس و پارتی #سیستمی🇮🇷🔥 @Remixate @Remixate پارتی بترکون با موزیکاش Aux وصل شو 🎚🎙
Показать все...