🦋Speaking Myself🌾

بعد schön میشه خوشگل. برند شون هم خوب اسمی واسه خودش گذاشته‌هااا.

به قدر کافی سرِ همه چی گیج می‌زنم، لازم نیست شمام گیجم کنین!

و من هرگز به این پول دست نخواهم زد! مادر من، تکلیفتو با خودت مشخص کن، یا دوستم داری یا نداری. اگه داری‌ پس اینهمه تیکه و تحقیر کلامی که ۳۰ ساله سرم هوار کردی چیه؟! اگرم نداری، این پول چیه؟!

مامان ریخته میگه پول بذار برو لپتاپ بخر!

۶ میلیون اومد به حسابم🤨 یعنی کی می‌تونه باشه؟!

آیا می‌دانستین در زبان آلمانی، مشکی میشه شواختس، و همون سنگ شوارتزی که توی فارسی بابه و به نوعی سنگ‌ مشکی رنگ گفته میشه، از همین آلمانی گرفته شده؟!

You're my moon 🌙

بریم که نمونه سوال دربیاریم. ولی شاید باورتون نشه، من با وجود تدریس، از تدریس متنفرم! متنفرررررر... فقط اجبار و شرایط وادارم کرده برم سمتش.

دمنوش و خرما ^^

مامان شاگردم زنگید، اومدم با سرماخوردگی بپیچونمش، که مامانه گفت سروشم سرما خورده، جفتتون ماسک بزنین!😷 من با این گلو و صدای گرفته و چشمای پف پفی، برم چه کنم؟!

هرچی بیشتر می‌گذره، بیشتر حس می‌کنم که هیچ چیز ارزشمندی برای ارائه ندارم!

بارها شده که عصبانی بودم و با کسی برخورد بدی داشتم، ولی برخورد آروم طرف مقابل، باعث شده منم آرامشم رو به دست بیارم و این بار با منطق و دقت بیشتری به رفتارم و دلیل عصبانیتم فکر کنم. فکر کنم بشه اسمش رو توصیه گذاشت؛ که وقتی کسی عصبانیه، باهاش آروم و ملایم رفتار کنین، خیلی وقتها مثل آب روی آتیشه.

ته انتظاراتم از هر کسی می‌رسه به ناامیدی. توی انتخاب‌هام اشتباه می‌کنم.

سازمان غذا و دارو اومده گفته اینهمه مکمل میفروشین، هیچکدوم رو من تایید نکردم، از جمله هیرتامین و هیرویت و شوگربییر و ... به طور کلی سازمان غذا و دارو هیچ مکملی رو پوشش نمیده! میگه مسئولیتش با خودتونه، چرا؟ چون مکمل نه غذاست، نه دارو به اون صورت. یعنی از بس ایرانیا جوگیر هستن، فقط کافیه واسشون تبلیغ بشه! فقط این سه تا مکمل میشه گفت توی یه سایت تمام اطلاعاتشون ثبت شده و مواد مضر ندارن گویا. آره خلاصه، هیچی جای غذا رو نمیگیره. واسه ریزش موهاتونم دمبه گوسفند بزنین، بخدا خیلی جوابه، دیدم😂

دیروز یه دونه ویتامین سی جویدنی به آرن دادم، خوشش اومده بود هی میگفت بازم، بازم!

خیلی وضعیت خجالت آوری شده. من دیگه به معنای واقعی کلمه همه خریدهامو اینترنتی انجام میدم، بجز مواد غذایی، حتی لوازم ضروری بهداشتی رو هم اینترنتی می‌خرم؛ چون همیشه تخفیف زیادی توی خرید اینترنتی می‌گیرم، هم اینکه مجبور نمیشم هی برم بیرون و در به در دنبال چیزی بگردم که توی شهرمون شاید اصلا گیر نیاد! حالا آقای پستچی و مامان اینا کلا منو سوژه کردن :))) بهشون حق میدم، اما این قراره یجورایی کار من باشه و همینطور کار پستچی هم همینه دیگه. چرا از هر چیزی یه سوژه واسه سر به سر گذاشتن و تیکه انداختن به بقیه پیدا می‌کنیم؟!

برم ویتامین سی‌ام رو بجوم :/

بعد از خوردن سیتریزین و بدتر شدن وضعیتم، به این یقین رسیدم که سرما خوردم، بدجور. منی که هر دو سال یه بار، به زور ممکن بود سرما بخورم، اونم زمستون و اوج برف و کولاک، حالا تو فصل بهار، بعد از خوردن یه باد کوچولو، مریض شدم. خدایا، یعنی اینقدر بدنم ضعیف شده؟!

داشتم کسل می‌نوشتم یهو از گوشه چشم حس کردم یه خطی جلوی چشمم داره ظاهر میشه. سر بلند کردم دیدم یه عنکبوت خیلی بزرگ از سقف در حال تار زدن و پایین اومدنه :))))))) تو اون لحظه تو سرم صدای موزیک پس زمینه فیلم 007 پخش شد. اما خب از اونجایی که عنکبوتش زیادی گنده بود، با دمپایی افتادم به جونش 😬 از خود عنکبوته نترسیدم، ولی وقتی خواستم دمپاییم رو بندازم زمین، تارش که تو هوا معلق بود، چسبید به بازوم و یجوری ترسوندم که انگار جن دیدم🤣

اینهمه ذوق داشتم واسه جلسات امروز، هیچ کدوم رو نتونستم برم، چون حساسیت، شایدم سرماخوردگی، از پا درم آورده.

بعد تازه ساعت ۵ یه کارگاه نویسندگی هست، مدرسشم نویسنده‌ست چندتا کتاب چاپ کرده. اونم دوس دارم برم اگه آبریزش بینی یاری کنه و کارای کوفتیم تموم بشه. تااازه، کسل هم فردا آپ میشه و جز پلات، هیچی ازش آماده نیست😂

تو ولایتمون، یه جلسات گفتگوی انگلیسی برگزار میشه تازگیا، خیلیی دلم می‌خواد توش شرکت کنم، بخصوص امشب که موضوعش موسیقیه. احتمالا بخوام با BTS ملت رو خفه کنم😁😅 ولی ساعتش ۱۰ شبه :/

امروز صدای اذان، خیلی نوای دل انگیزی به نظر میاد برام ...

مامان ماگ خوشگلم رو شکوند!🥲 ولی من ازش دست نمی‌کشم.

مامان و مامان بزرگم گاهی واسه ازدواج اینقدر بهم فشار میارن که یه وقتایی میگم کاش با کسی که میگن ازدواج کنم، بعد برای همیشه ارتباطمو قطع کنم باهاشون، ببینم این چیزیه که واقعا می‌خوان؟! ولی از اونجایی که هنوز هوش و حواسم سرِ جاشه، سر زندگیم با لجبازی ریسک نمی‌کنم. هرچند، این موضوع که توی جمع جوری باهام حرف‌ می‌زنن انگار مرتکب جرم شدم، بشدت آزارم میده. دوست نداشتنی‌تر میشن روز به روز.

دیروز Legend Comics! *یکی از شماها* غیرمستقیم یه تلنگری بهم زد، راجع به مصرف گرایی‌. من آدم نسبتا مصرف گرایی هستم، نبودم، تازگیا اینطور شدم، و خب بحث دیروزمون با این دوست، سر چیز دیگه‌ای بود که به مصرف گرایی رسید و انگار که یه صدایی توی گوشم داد میزد "کنترلش کن این حست رو"! می‌خوام بگم هراز گاهی از این تلنگرها می‌خوام، اونم نه مستقیم‌. مستقیما یکی بیاد بگه زیاد خرید نکن، بجای اینچیزا برو فلان چیزو بخر و امثال این جملات، قطعا نه تنها حرفشو محل نمی‌گیرم، بلکه یکی دو درجه هم از اون فرد دور میشم. آره خلاصه ... ممنون ممبر خیلی خیلی قدیمی🌹

دلم میخواد رو یک برگه بنویسم : “این فرد هیچ علاقه ای به صحبت درباره هیچ موضوعی با هیچ کس ندارد؛ لطفاً سر بحث را باز نفرمایید.” بعدشم بچسبونمش به پیشونیم. #بوی_خاک_باران_خورده @peetrichorr

یه دوستی دارم میگفت اینجور ارتباط با ماوراء؟! نمی‌دونم چی بگمش، نباید مبنا قرار بگیره، نباید بهش وابسته بشی و تصمیم بگیری بر اساسش، یا حتی بخوای دنبال بیشتر کردنش باشی. ولی من جدا خیلی وقت‌ها بهش فکر می‌کنم و دوس دارم یه توانایی فوق بشری داشتم. انصافا این زندگی پر از سختی چیه ما داریم؟! من نباید بتونم تله‌پورت کنم؟!چرا خب؟😂🥲

تازگیا هر وقت قراره بابت چیزی عصبی بشم و حرص بخورم، از روز قبلش انگار بهم الهام میشه. از صبح دلم آشوب بود، ترسیده بودم، صدقه کنار گذاشتم، کلی به کهشکان و هرخدا و پیغمبری می‌شناختم دعا کردم ... داره ترسناک میشه این قضیه!

رفته بودم بهشت ^^

ولی جدا از شوخی، این گرونیِ فعلی ربط چندانی به خریدن یا نخریدن نداره. مساله اینه که دولت باید از درآمد حاصل از نفت، برای تولید خرج کنه، تا قیمت تمام شده اجناس برای مردم کمتر دربیاد. اما وقتی دولتمردان پول نفت رو می‌دزدن، و صرف ساخت شهرک واسه پادشاهی خودشون می‌کنن، و به تولید کننده نمیدن، تولید کننده مجبور میشه برای ادامه تجارتش، قیمت رو ببره بالا، چون بهرحال بیشتر مواد اولیه وارداتیه، یا اینکه خیلی از تولید کننده‌ها از جمله کشاورزها، ناامید میشن از تولید، و در نتیجه وابستگی وارداتی روز به روز بیشتر میشه و قیمت‌ها هم بالاتر میره‌. تو شرایط فعلی هم به تولید کننده، و هم به مردم داره فشار میاد و یه عده که پول نفت میره تو جیبشون، تنها سود کننده‌های این اوضاعن. راستش با تو خیابون ریختن هم درست نمیشه. نظر منو بخواین، باید دولتمرد‌های مسئول رو گروگان گرفت😃

یکی‌ عکس عروس گذاشته نوشته، "نگیرین ارزون میشه!"

برادون یه چیز به درد بخور واسه تابستون آوردم. یه سری تیشرت هست که توی قسمت زیربغل پد دارن و از اینکه عرق روی لباس مشخص بشه، جلوگیری میکنن، جنسشونم طوری نیست خودشون باعث افزایش تعریق بشن. واسه زیر مانتو یا باشگاه خیلی خوبن. https://www.instagram.com/p/CdNXlF_K791/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

فرناز خونه رو گذاشته رو سرش خوشم میاد وقتی اینکارو میکنه :)))

یادش بخیر، یه هدیه نامی بود، یه زمانی خیلی با هم حرف می‌زدیم، منتها هیچوقت نمی‌فهمم چی میشه یهو دیگه دلشون نمی‌خواد باشن!

کاش این مرتیکه‌ای که از صبح صداش تو گوشمه، و دوره افتاده تو کوچه‌ها، چرت و پرت می‌خونه و منتظره مردم بهش پول بدن، خفه بشه! عمیقا آرزو می‌کنم لال بشه، باعث شد صبح جمعه‌ام رو با حس مزخرفی شروع کنم.

احساس تنهایی بهم دست داد، دلیلشم نبودِ کسی نیست، اتفاقا گاهی بودنِ افراده که به آدم حس تنهایی می‌ده! بخصوص وقتی می‌بینی کنارت گذاشتن.