『 سوشیانت 』
•﷽• #نویسنده: زهرا.م 🖤🩸مجموعهی چندجلدی"نامیرایان/ 𝑰𝒎𝒎𝒐𝒓𝒕𝒂𝒍𝒔"🖤🩸 جلد اول: سوشیانت (درحال نگارش✍️) جلد دوم... جلد سوم... جلد چهارم... جهت ارسال نظر👇🔮 https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-71365-a3RxzVj
Больше1 095
Подписчики
-124 часа
-167 дней
-10330 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from N/a
شهریار ، یه پسر غیرتی و جذاب تو دل برو …
اما اون فقط دلش برای زن و بچش رفته بود.
زن و بچهای که تو یک روز بهشون تجاوز شد و به قتل رسیدن...💔
حالا شهریار موند و یه زخم انتقام❌
اما مشکل اینجا بود که قاتل زنش فرار کرده بود و تنها زنِ اون قاتل تو دستش بود😨
زنی که قراره هم تقاص شوهرشو بده
هم دلشو به شکنجهگرش ببازه
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
۹صبح
200
Repost from N/a
پناه یه دختر ساده و زیبایی که تو یه روستا زندکی میکنه
از بچگی بی کسو کار بوده ولی با یه اتفاق گول میخوره و مجبور به ازدواج با یه ادم بی عرضه و عیاش میشه
اون خودش کار میکنه و خرج زندگیشو در میاره
ولی یه روز با اومدن اون مرد عجیب و غریب که خیلی با جذبه به نظر میرسید
زندگیش زیرو رو شد🥹
https://t.me/+-BaJxmxekHpkNDY0
https://t.me/+-BaJxmxekHpkNDY0
8پاک
800
Repost from N/a
من حامیم، حامی مجد!
مرد خشن و مغروری که صدای قدمهام ترس به دل همه مییاندازه، مردی که اختیار جون زیر دستام توی مشتمه!
که کسی جرئت مستقیم نگاه کردن به چشمهاش رو نداره، ولی اون دختر...
امان از اون دختر گستاخی که اومد و شد بلای زندگیم!
به خودم قول دادم اون رو به هر روشی مال خودم کنم، حتی اگه اون روش این باشه که توی شرکت بهش تجاوز کنم...❌🔥
https://t.me/+m2jlmwdgRBo1ZDM0
۲۱
900
Repost from N/a
من آرمینام
دختری که سراز دنیای ماورا به طور اتفاقی درآورد.
مادرمودریک غار نموروکثیف درحالیکه به زنجیر کشیده شده بود پیدا کردم.
وپدرم درگیرداریک جنگ افسانهای راهی اروپا شد ومن عاشق یک دورگه ای هات وسکسی شدم. ولی اون به من خیانت کرد. ومنو درازای درمان مردمش فروخت .درحالیکه من برای اون ومردمش از جون خودم وبچه هام مایه گذاشتهام..
وقتی قل وزنجیرارو به دست وپاهایم زدن
قسم خوردم. بشم ملکه ای عذاب وهمه ی اونارو عذاب کنم . چون من برای داشته هام
آدم می کشم ورحم نمی کنم...
https://t.me/+po3-Sia_VBIzZTRk
۱۶
600
Repost from N/a
همون رمانی که دنبالش بودی🤫💣
رابطه ددی لیتل و تنبیه و افتر کر♨️
- ددی میشه دستمو باز کنی خب خسته میشم…
با نیشخند جام شرابش را سر کشید و نزدیکش شد و…🔞💦
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
13پاک
100
Repost from N/a
- بدون اجازهی من دست به آتیش زدی اره؟؟
- دد، ددی بخدا میخواستم غذا درست کنم.
- دیگه بدتر، من تا تورو آدم نکنم آروم نمی.شینم😱🔞💦
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
صبح پاک
600
Repost from N/a
- شنیدم نمیدونی بابای بچهت کیه!
دود سیگارش را توی صورتم فوت کرد و پوزخند زد:
- یعنی هیچی از اون #شب رویایی که با هم گذروندیم یادت نمیآد؟ اونموقع که خیلی از کارم راضی بودی. اونوقت الآن میگی یادت نیست؟ اشکال نداره، گفتی انقدر داره بهت خوش میگذره که میخوای #فیلم اون لحظه رو ثبت کنی.
با چشمانی گرد شده به فیلمی که از من و خودش توی اتاق خوابش گرفته بود، نگاه کردم.
- #شوهر آشغالت همین بلا رو سر زنم آورد. التماسهاشو نادیده گرفت و بعد از اینکه بهش تج'اوز کرد، #جنازهشو تحویلم داد. حالا نوبت توئه که #تقاص پس بدی.
به قصد انتقام به دختره نزدیک میشه و... 🔥
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
عضویت محدود
۱۳
600
Repost from N/a
- بدون اجازهی من دست به آتیش زدی اره؟؟
- دد، ددی بخدا میخواستم غذا درست کنم.
- دیگه بدتر، من تا تورو آدم نکنم آروم نمی.شینم😱🔞💦
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
صبح پاک
1300
Repost from N/a
گندم منشی مظلومی که عاشق رئیس خشـ🩸ـن و خشکش میشه😱💦
غافل از اینکه حسشون دو طرفه س.....❤️🔥🔥
اما......🤔
نامادری گندم نقشه های دیگه ای برای این زوج دوست دآشتنیمون داره🥲💔
https://t.me/+m2jlmwdgRBo1ZDM0
۹صبح
1200
Repost from N/a
دادمان مردیه که جنونوار عاشق برادر زن کیوتش میپشه.
شب عروسیش بهش محرک جنسی میخورونه و باهاش میخوابه🙊🔞💦
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
23 پاک
600