||خلاف حقیقت||

#گی #اروتیک #قانون_و_اغوا وسط جلسه تحریکش کرده🔥💦 با پاهام ک.ی*رشو می‌مالیدم گوشاش سرخ شده بود اما وسط جلسه نمیتونست کاری کنه با چشاش خط و نشون می کشید که به هیچ ورم نبود💦🔞💦🔞 محکم فشار دادم چهرش رفت تو هم _چیزی شده جناب سخاوت _جلسه تمامه دوستان با بقیه منم سرخوش میخواستم برم که در بسته شد گیر افتادم _ حالا که بیدارش کردی خودت هم می خوابونیش 🥵🤬 تو بغلش چرخیدم سرخ و عصبی بود خودمو بیشتر چسبوندم بهش _بذارمش تو گهوارش؟🤤😈😈 https://t.me/+lXwDPkH_mIdlZTE0 https://t.me/+lXwDPkH_mIdlZTE0

🍆♨️شکارچی ای که شکار یه دوارف میشه و مجبوره هر شب بهش سرویس بده♨️🍆 #تری‌سام🔥 #BDSM⛓ اریک ا#سپنکی به #باسن متیو زد و گازی از گوشش گرفت: -عاشق اینم که با اینکه هر شب #میگ‌امت ولی بازم #تنگی توله. #نیپل متیو رو #نیشگون گرفت و درحالی که محکم تر خودشو تو #سوراخش می کوبید لب زد: -تصمیم گرفتم به #پادشاه_تاریکی معرفیت کنم. #کون خوبی داری، #سرویس_دادنتم که خوبه. قیافه‌تم که جذابه، دهن #تنگی هم داری. کلا فول آپشنی برای #جن‌ده ارباب تاریکی شدن. https://t.me/+-nlmkl4Q5hM5N2Ux https://t.me/+-nlmkl4Q5hM5N2Ux

نمیشه اصلا راه نداره همون لحظه باید بزارومش🦦

لامصبو تا مینویسم میزارم. دختر امون بده قلمت خشک شه. امروز پارت گذاشتی بزار بمونه واسه فردا؟

_ قهر نکن دیگه. اونور و نگاه نکن، من و ببین؟ 🥲♥️

#خلاف_حقیقت #part56 خواستم بغلش کنم ولی نزاشت و رو ازم برگردوند. _ قهر نکن دیگه. اونور و نگاه نکن، من و نگاه کن؟ ترسوندیم. واسه همین اونجوری واکنش نشون دادم. زیر چشمی نگاهم کرد که خندم گرفت. _ خوشگل پسر. آشتی؟ سری تکون داد که بغلش کردم و پیشونیشو بوسیدم‌. _ این کلاه گیست عجب جنس مالیه. چجوری نیوفتاد‌؟ پشت چشمی نازک کرد و گفت: _ دیگه این از مهارت منه. _بله بله، درسته. پاشو برو تو ماشین لباستو عوض کن که بریم یه صبحونه ی مشتی بهت بدم. _ اخ جون. راستشو بخوای روده کوچیکه داشت روده بزرگه رو میخورد. _ تو همیشه گشنه ای عزیزم. احتمالا بدنت مال مناطق محرومه. ادامو در آورد و سوار ماشین شد. شیشه ها پایین بود. ناخوداگاه سوار ماشین شدم و دادنشون بالا. اَرشَن نگاهی بهم کرد که گفتم: _ هان، چیه؟ _ هیچی بابا. لباساشو با لباسایی که آورده بود عوض کرد و راه افتادیم. تا رسیدیم یکی از تختای روبه ساحلو انتخاب کردیم. یه سرویس صبحانه ایرونی و قلیونم سفارش دادم. _ قلیونو چی سفارش دادی؟ _ دو سیب. _ ولی من نمیتونم دو سیب بکشم. _ چرا؟ _ سنگینه برام. _ آخی کوچولو موچولو. ناز بشی الهی. •|@goldenfish24 🔗|• ناشناسم👻: https://t.me/gapo0goft

- #سک.س معلم با دانش آموزش خلافه قوانینه میدونستی خانم معلم؟؟🔞💦🍒 از شنیدن صدای خش دارش  بین پام خیس شد و خمار بهش نگاه کردم که خیره به #سینه های درشتم شد دستشو گرفتم و زیر دامنم بردم و روی #بهشت خیسم گذاشتم که عصبانی نگاهم کرد و #نازمو تو مشتش گرفت و فشارش داد که ناله ی بلندی کردم -آههه.... عدنان لعنتی دیگه نمیتونم حداقل با انگشتات یکاری کن -اینجوری نمیشه خانم معلم این #بهشت خیسی که من حس کردم نیاز به یه چیز #کلفت تر داره........ https://t.me/+dJsdmXYs0Fg5MTY0 https://t.me/+dJsdmXYs0Fg5MTY0 معلم باکره ای که از رابطه میترسه ولی با دیدن عدنان شاگرد سک.س.یش سر جلسه امتحان خیس میکنه و پسره.......😱🔥👅

دلت #مردونگیه کلفت شاگردتو میخواد خانم معلم؟؟🫦💦🔥 Link تو سالن مدرسه بودم که با شنیدن صدای یکی از شاگرد هام ترسیده برگشتم که عدنانو دیدم نامتعادل سمتم اومد که فهمیدم مسته ترسیده گفتم : -اینجا چه غلطی میکنی عدنان !! الان مدرسه بستست همه ی بچه ها رفتن چنگی به سینه هام زد و قبل از اینکه جیغ بزنم جلوی دهنمو گرفت -جوووون دلم میخواد این #سینه های کوچولوتو انقدر بمالم تا بزرگ بشه شوکه نگاهش کردم که با رفتن دست بزرگش  زیر دامنم.........🔥😈 https://t.me/+dJsdmXYs0Fg5MTY0 https://t.me/+dJsdmXYs0Fg5MTY0 عدنان پسر کله خر و لات مدرسه که با دیدن خانم معلم جوون مدرسه #حشری میشه و توی کلاس #باکرگیشو ازش میگیره.....😳🔞💦

بزرگترین منبع 𝘱𝘥𝘧 رمان نویسنده های قدیمی تلگرام❌ مشهورترین و فعال ترین چنل 𝒑𝒅𝒇𝒌𝒂𝒅𝒆𝒉 رمانای فایل شده 𝘭𝘨𝘣𝘵 و 𝙗𝙙𝙨𝙢⛓🍷 فایل رمان های تمام شده کمیاب ممنوعه... #گی لزبین 🏳‍🌈 #ددی_لیتل مستر اسلیو #عاشقانه تخیلی 🧜‍♂ #امگاورس آمپرگ فایل رمان های ممنوعه و فیلتر شده 🔞🔞 دیگه نیازی نیست رمانای غیراخلاقی رو با سانسور بخونی و مدت طولانی منتظر پارت باشی... میتونی هر رمانی که میخوای رو درخواست کنی تا 𝗽𝗱𝗳 ش رو برات بزارن... https://t.me/+sfLKdL5vBw05Yjk8 https://t.me/+sfLKdL5vBw05Yjk8