7 782Subscribers
-124 hours
-227 days
-7630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
«شبکههای اجتماعی مثل رانندگی بدون محدودیت سرعت است.» دکتر ویوک مورتی، رئیس عملیاتی خدمات بهداشت عمومی و عالیترین مقام سلامت و درمان عمومی در آمریکا، تمام سال گذشته از دانشگاهی به دانشگاه دیگر رفته و این جمله را تکرار میکند. مورتی از تمام دولتها خواسته تا قوانین و نظارت بیشتری برای کنترل میزان استفاده و محتوای شبکههای اجتماعی تصویب کنند و دربارهی اپیدمی تنهایی، بلد نبودن ارتباط گرفتن با جمع و مشکلات ناشی از آن در جوانان و نوجوانان هشدار میدهد.
مورتی میگوید در تمام دانشگاههایی که میرود، کلی از دانشجویان هدفون در گوش به صفحهی لپ تاپ خود خیره شده بودند! فضاهای عمومی دانشگاهها ساکت است، دانشجویان کمتر با هم معاشرتی میکنند و دیگر خبری از روزهای دانشجویی خودش نیست که دانشگاه فضایی برای معاشرت و دوستی بیشتر و گپهای طولانی بود. مورتی میگوید این جوانان سوالهایی از او میپرسیدند که خود نشان از عمق بحران بلد نبودن ارتباط داشت؛ سوالهایی از قبیل «چطور باید با یک دانشجو دیگر سر صحبت را باز کنیم؟» مورتی امیگوید «انفجار استفاده از شبکههای اجتماعی» بدترین آسیبی است که متوجه نوجوانان و جوانان شده است.
آمارهایی که اخیرا منتشر شده، گواه دیگری بر عمق بحران است. برای اولینبار از زمانی که دادهها دربارهی میزان رضایت در آمریکای شمالی جمعآوری میشود، گروه سنی بین ۱۵ تا ۲۴ سال میگویند از افراد بزرگسال دیگر گروههای سنی، کمتر احساس شادمانی و رضایت دارند. دادهها در اروپا نیز مشابه همین است. دکتر ویوک مورتی در راستای کارزار خود به لندن سفر کرد، مورتی میگوید وضعیت نوجوانان و جوانان در کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و هند نیز مشابه و نگرانکننده است.
آمار نشان میدهد که استفاده گسترده در گروهی که از شبکههای اجتماعی در آمریکا زیاد استفاده میکنند ، ۲۹٪ خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، ۳۲٪ خطر ابتلا به سکته و ۵۰٪ خطر ابتلا به فراموشی را در این گروهها بالا برده است. ویوک مورتی یکی از معدود مقامات عالیرتبه بهداشت و سلامت روان در جهان است که هشدار رسمی دربارهی خطرات گوناگون جسمی و روانی و اجتماعی استفادهی بسیار و گسترده از شبکههای اجتماعی منتشر کرده است.مورتی میگوید بین سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۲۰ میلادی، ارتباط رو در رو میان جوانان آمریکا ۷۰٪ کاهش داشته است؛ در همین حال نوجوانان به طور متوسط ۴.۸ ساعت در روز را پای شبکههای اجتماعی میگذرانند و یک سوم نوجوانان آمریکا تا نیمهشب یا ساعات دیروقت شب پای شبکهی اجتماعی نشستند.
مورتی میگوید:«وضعیت کودکان و نوجوانان در شبکههای اجتماعی مثل این است که آنها را سوار ماشینی کنیم که هیچ امکانات و خدماتی برای امنیت و جلوگیری از تصادف ندارد، بعد در اتوبانهای بدون محدودیت سرعت با سرعت بالا برانند و فقط هم بهشون بگوییم خودت میدانی چیکار کنی دیگه!» مورتی میگوید وقتی دولتها و شرکتهای بزرگ فنآوری نظارت کافی ندارند و اقدامات لازم و کافی را برای امنیت نوجوانان و جوانان لحاظ نمیکنند، عملا تمام این بار به دوش والدین میافتد که از توان و تخصص و امکانات آنها بسیار فراتر و بیشتر است.
مورتی میگوید از دیگر آسیبهای شبکه اجتماعی برای نوجوانان این بوده که بسیاری از آنها فکر میکنند باید «برند شخصی» خودشون را بسازند و از این برند شخصی در شبکه اجتماعی درآمد داشته باشند. برای گروه زیادی از آنها حالا وقت و انرژی گذاشتن بر «برند شخصی» و «اینفلوئنسر» شدن، مهمتر از درس خواندن شده است. او وضعیت شبکههای اجتماعی برای نوجوانان و جوانان را به پزشکی تشبیه میکند که به او یک بیمارستان دادند تا اداره کند، بیمارستانی که زمیناش خیس و لغزنده است، بیماران با لختگی خون و عفونت مواجهاند چون بهشون داروی لازم داده نشده و با ابزار آلوده معاینه شدند.
@FarnazSeifi
تازهترین آمار جهانی دربارهی مثلهسازی اندام جنسی زنان، نشان از افزایش این خشونت هولناک علیه اندام جنسی زن دارد. یونیسف (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) در گزارش مفصلی اعلام کرد در ۸ سال گذشته، مثلهسازی اندام جنسی زنان ۱۵ درصد افزایش داشته است و اقدامات فعلی باید دستکم ۲۷ برابر بیشتر از این شود تا بتوان جلو این خشونت علیه زنان را گرفت.
آمار در دسترس حاکی از آن است که اندام جنسی بیش از ۲۳۰ میلیون دختر بچه در جهان مثله شده است؛ این رقم در آمارگیری جهانی قبلی که ۸ سال پیش انجام شد ۲۰۰ میلیون بود. یونیسف میگوید آمار نشان میدهد سن مثلهسازی هم کمتر شده و بسیاری از دختربچهها در سنین پایینتر و اغلب قبل از ۵ سالگی با این شکنجه و خشونت مواجه میشوند. این در حالی است که وضعیت در بسیاری از کشورهای آفریقایی که در روند امیدوارکنندهای با کاهش مثلهسازی مواجه بودند، تغییر کرده و متاسفانه آمار دوباره در این کشورها بالا رفته است.
یونیسف میگوید مثلهسازی اندام جنسی زنان در کشورهای بیشتری رایج نشده، بلکه در همان کشورهایی که سابقه و تاریخ طولانی در این اقدام دارند، افزایش داشته است. بنا به آمار یونیسف، کماکان بیشترین مثلهسازی اندام جنسی زن در سومالی رخ میدهد. تقریبا تمامی دختربچهها در سومالی این خشونت را تجربه میکنند. کشورهای گینه، جیبوتی، مالی و مصر در ردههای بعدی قرار دارند. در خاورمیانه کشورهای عراق و یمن در این فهرست قرار دارند. در گامبیا همین هفته گذشته طرحی برای ممنوعیت مثلهسازی اندام جنسی زنان در پارلمان به اسم دین و فرهنگ و عرف متوقف شد. در سیرالئون بهرغم اقدامات بسیار هنوز این خشونت قانونی است. همین هفتهی قبل ۳ دختربچه در این کشور حین این عمل خشونتبار کشته شدند.
نکته دیگر در گزارش یونیسف این است که در اکثر کشورهایی که این عمل رایج است، اکثریت زنان و مردان در نظرسنجیها میگویند خواهان توقف این اقداماند، با اینحال کماکان بسیاری اندام جنسی زن را مثله میکنند و در عملکرد آنها تغییری رخ نداده است!
در کنیا که یکی از کشورهایی بود که این خشونت علیه زنان بسیار رایج بود، بعد از تصویب قانون ممنوعیت کامل مثلهسازی اندام جنسی زن در سال ۲۰۱۱، هرسال آمار پایین آمده است. با اینحال در میان اهالی سومالی که در مناطق شمال شرقی کنیا ساکناند، این عمل افزایش داشته و حتا اندام جنسی بسیاری از زنان بالای ۳۰ سال به اسم «بازگشت به فرهنگ اصیل خود» مثله شده است. کنشگران محلی میگویند ثبت و دنبال کردن این اقدامات هم سختتر شده، چون حالا در این مناطق عمل مثلهسازی به دست پزشک و پرستار در محیطی استریل و امنتر رخ میدهد، در نتیجه آنها با تماسهای کمتری روبرو میشوند که دختربچهای درحال خونریزی و عفونت و غیره را از خانهی غیربهداشتی زنی محلی که این عمل را انجام میدهد، نجات دهند. این پزشکی شدن مثلهسازی، عملا به نفع این اقدام خشونتبار است و بس.
@FarnazSeif
نتیجه تحقیق دانشگاه منچستر میگوید دو سوم زنان هنگام دویدن در خیابانها، با آزار و اذیت مواجه شدند. این تحقیق که بر روی زنان در شهر منچستر انجام شد، نشان داد ۶۸٪ زنان به هنگام دویدن شکلی از آزار از جمله متلک شنیدن، سوت زدن و نگاه جنسی، پرتاب آشغال از سوی مردان راننده و در برخی موارد تعقیب شدن از سوی مردان را تجربه کردند. با اینحال تنها ۵ درصد زنان به پلیس رفته و این موارد آزار را گزارش کردند. زنان تنها در مواردی به سراغ پلیس رفتند که آزار و اذیت بسیار جدیتر و از جمله دستمالی شدن و شکلی از آزار جنسی بود.
تحقیق میگوید بعضی زنان صرفا به این دلیل تنها نمیدوند و ترجیح میدهند با افراد دیگری بدوند که احساس امنیت نمیکنند و به وقت تنها دویدن با آزار مواجه شدند. نتیجه این تحقیق تازهی دانشگاه منچستر با یافتههای قبلی دربارهی ناامنی زنان به وقت دویدن، همخوانی دارد. در سال ۲۰۲۱ مطالعهای بر روی ۲ هزار زن دونده نشان داد ۶۰ درصد زنان با شکلی از آزار مواجه و ۲۵ درصد زنان دونده به شکل مداوم با آزار جنسی در خیابانها مواجه شدند.
پیش از این کمپانی معروف «آدیداس» هم تحقیقی در میان بیش از ۹ هزار زن و مرد از کشورهای مختلف جهان انجام داد که نتایج آن هم مشابه بود. در تحقیق آدیداس مشخص شد ۹۲ درصد زنان دونده به وقت دویدن، احساس ناامنی دارند و نگراناند مورد آزار و اذیت، متلک و تحقیر یا حمله قرار بگیرند. این درحالی است که در تحقیق آدیداس، تنها ۲۸ درصد مردان گفتند به وقت دویدن احساس ناامنی تجربه کردند. نیمی از زنان در این تحقیق هم گفتند به وقت دویدن متلکهای جنسیتزده شنیده، نگاههای خیره و معذبکننده مردان را تجربه کردهاند. شصت و نه درصد زنان هم گفتند به وقت دویدن اقداماتی از سر احتیاط انجام میدهند، از جمله اینکه موهای خود را سفت بالای سر میبندند، هدفون در گوش خود نمیگذارند، کلید خانهشان را در مشت پنهان کرده و میدوند یا با کس دیگری برای دو میروند تا تنها نباشند. این تحقیق همچنین نشان داد اگرچه ۶۲ درصد مردان این مساله را به رسمیت میشناسند، اما فقط ۱۸ درصد مردان معتقدند مردان هم سهمی و نقشی در امنتر کردن خیابانها برای زنان دونده دارند!
زنان عملا دارند در شهرها و فضاهای عمومی میدوند که از اساس به دست مردان و برای مردان طراحی شده است و به بسیاری از نیازهای زنان برای حس امنیت بیشتر در این شهرها توجهی نشده است. کماکان در بسیاری فرهنگها، جای زن را بیش از هرچیز در خانه و چهاردیواری میدانند و اگرچه با ورزش زنان کنار آمدند، اما اکثریت جامعه فکر میکند جای ورزش زنان در چهاردیواری باشگاه و خانه است و نه در خیابان و پارک. بازاریابی و تبلیغات شرکتهای عظیم ورزشی به شکل سنتی برای مردان و چهرههای آنها مردان بوده است. این تبلیغات در شکل دادن به برساختهای اجتماعی مردم در جوامع تاثیر غیرقابل انکاری داشته و دارد. دویدن در اکثر تبلیغات کماکان مردی دونده را نشان میدهد که در گرما به راحتی تیشرت خود را هم درآورده و مطمئن و بااعتماد به نفس میدود. در بسیاری از کشورها سهم بودجه ورزش زنان و فرهنگسازی دربارهی حق ورزش زنان در فضای عمومی ناچیز یا ناموجود است.
@FarnazSeifi
نتایج تحقیق تازهای میگوید بسیاری از آزمایشها، داروهای مکمل و محصولات مرتبط با بهداشت و سلامت زنان که تبلیغ میشود، نه تنها هیچ سودی ندارد، که منجر به درمانهای نالازم و استفاده از محصولاتی شده که هیچ ضرورتی ندارد. این تحقیق که در نشریهی پزشکی «British Medical Journal» منتشر شده، میگوید شرکتهای بزرگ دارویی و سلامت، با سوءاستفاده از مفاهیم فمینیستی، شعارهای فمینیستی برای این محصولات انتخاب کرده و این خروار تولیدات به دردنخور را به اسم فمینیسم، خودمراقبتگری زنان و قدرتمند شدن زنان، به خورد مخاطب میدهند.
این تحقیق محصولاتی مثل اپلیکیشنهای دوران قاعدگی، آزمایش هورمونی Anti-Müllerian که میزان تخمکهای باقیماندهی زنان را نشان میدهد و غیره… را بررسی کردند. دکتر تسا کوپ، محقق بهداشت عمومی در دانشگاه سیدنی که یکی از دستاندرکاران این تحقیق است میگوید مشکل اصلی این است که این محصولات شمار بسیاری از زنان را هدف تبلیغات گرفته و در واقعیت این محصولات و آزمایشها و اپلیکیشنها برای بسیاری از زنان هیچ سودی و ضرورتی ندارد و آنها نیازی ندارند که از این محصولات استفاده کنند. تحقیق میگوید آزمایش Anti-Müllerian با شعارها و جملاتی مثل «دانش، قدرت است» و «کنترل باروری را در دست خودت بگیر» به خورد بسیاری از زنان داده میشود. در حالی که این تست هیچ معیاری برای این نیست که احتمال بارداری را دقیق پیشبینی کند.
تحقیق میگوید بهرغم این مساله، کماکان بسیاری از کلینیکهای زنان و زایمان و درمان ناباروری و داروخانههای زنجیرهای و …این محصولات را بیدلیل به زنان میفروشند و به شیوههای پیچیده تحمیل میکنند. محققان میگویند وظیفهی هیچ زنی نیست که به تنهایی، گسترهی وسیع و تخصصی بهداشت و سلامت زنان را بررسی و تحلیل کند و قرار هم نیست باشد. اما به جای اینکه نظام سلامت، راهنمای مسئول و درستی باشد، در عمل دارد با کارزارها و شعارهای در ظاهر فمینیستی، هزینهی مالی و روانی نا لازم را به زنان تحمیل میکند. محققان میگویند دولتها و نظام بهداشت و درمان عمومی هم به درستی عمل نمیکند. در عمل در بسیاری کشورها دست کلینیک و شرکت داروسازی و داروخانه را باز گذاشته تا هرجور میخواهند در این حوزه عمل کنند، قوانین مشخص و سختی برای تبلیغات و ارائهی بسیاری از این محصولات در دسترس نیست و دولتها اطلاعرسانی لازم و کافی را به زنان ارائه ندادند.
در اکتبر سال گذشته نیز تحقیق دیگری که از سوی «جمعیت یائسگی استرالیا»، برنامهی بهداشت و سلامت زنان در دانشگاه موناش استرالیا صورت گرفت نشان داد که تبلیغات گستردهی رسانهای در استرالیا دارد یائسگی را تبدیل به «فاجعه» در ذهن بسیاری از زنان میکند و با سوء استفاده از این وضعیت، دهها محصول و اپلیکیشن و چرندیات به آنها میفروشد که زنان در آستانه یا در حال تجربهی یائسگی نیازی به اینها ندارند. بسیاری از شرکتهای فن آوری در این حوزه، وعده و قولهای بیخودی میدهند که با استفاده از محصولات فنآوری آنها زنان میتوانند باردار شوند، مشکلات سلامت اندام جنسی زنان را پیشبینی کرده و تشخیص داده و درمان کنند و … در عمل هیچ اطلاعات کافی در دسترس نیست که این شرکتها دارند چه میکنند، از چه رویهی اثباتشدهای بهره میبرند و …
تحقیق همچنین میگوید بسیاری از مکملهای درمانی که زنان را مخاطب قرار دادند هم از این قرار است. کنترل و قواعد برای تبلیغ و فروش این مکملها و ویتامینها حتا کمتر هم هست و عملا این شرکتهای دارویی در این حوزه دستشان باز است تا تبلیغات دروغین کنند. محققان میگویند بسیاری از این شرکتها - از شرکتهای فنآوری گرفته تا دارویی- در اختیار سهامدارانی است که هدف اصلیشون سرمایه و پول است و شعارشون این که «بیشتر بفروش و بیشتر پول دربیار.» سلامت واقعی مشتریان، هدف اصلی آنها نیست و حالا شعارهایی به اسم فمینیسم را ملعبهی کسب وکار خود کردند تا جیب زنان بیشتری را خالی کنند.
@FarnazSeifi
نتایج تحقیق تازهای میگوید بسیاری از آزمایشها، داروهای مکمل و محصولات مرتبط با بهداشت و سلامت زنان که تبلیغ میشود، نه تنها هیچ سودی ندارد، که منجر به درمانهای نالازم و استفاده از محصولاتی شده که هیچ ضرورتی ندارد. این تحقیق که در نشریهی پزشکی «British Medical Journal» منتشر شده، میگوید شرکتهای بزرگ دارویی و سلامت، با سوءاستفاده از مفاهیم فمینیستی، شعارهای فمینیستی برای این محصولات انتخاب کرده و این خروار تولیدات به دردنخور را به اسم فمینیسم، خودمراقبتگری زنان و قدرتمند شدن زنان، به خورد مخاطب میدهند.
این تحقیق محصولاتی مثل اپلیکیشنهای دوران قاعدگی، آزمایش هورمونی Anti-Müllerian که میزان تخمکهای باقیماندهی زنان را نشان میدهد و غیره… را بررسی کردند. دکتر تسا کوپ، محقق بهداشت عمومی در دانشگاه سیدنی که یکی از دستاندرکاران این تحقیق است میگوید مشکل اصلی این است که این محصولات شمار بسیاری از زنان را هدف تبلیغات گرفته و در واقعیت این محصولات و آزمایشها و اپلیکیشنها برای بسیاری از زنان هیچ سودی و ضرورتی ندارد و آنها نیازی ندارند که از این محصولات استفاده کنند. تحقیق میگوید آزمایش Anti-Müllerian با شعارها و جملاتی مثل «دانش، قدرت است» و «کنترل باروری را در دست خودت بگیر» به خورد بسیاری از زنان داده میشود. در حالی که این تست هیچ معیاری برای این نیست که احتمال بارداری را دقیق پیشبینی کند.
تحقیق میگوید بهرغم این مساله، کماکان بسیاری از کلینیکهای زنان و زایمان و درمان ناباروری و داروخانههای زنجیرهای و …این محصولات را بیدلیل به زنان میفروشند و به شیوههای پیچیده تحمیل میکنند. محققان میگویند وظیفهی هیچ زنی نیست که به تنهایی، گسترهی وسیع و تخصصی بهداشت و سلامت زنان را بررسی و تحلیل کند و قرار هم نیست باشد. اما به جای اینکه نظام سلامت، راهنمای مسئول و درستی باشد، در عمل دارد با کارزارها و شعارهای در ظاهر فمینیستی، هزینهی مالی و روانی نا لازم را به زنان تحمیل میکند. محققان میگویند دولتها و نظام بهداشت و درمان عمومی هم به درستی عمل نمیکند. در عمل در بسیاری کشورها دست کلینیک و شرکت داروسازی و داروخانه را باز گذاشته تا هرجور میخواهند در این حوزه عمل کنند، قوانین مشخص و سختی برای تبلیغات و ارائهی بسیاری از این محصولات در دسترس نیست و دولتها اطلاعرسانی لازم و کافی را به زنان ارائه ندادند.
در اکتبر سال گذشته نیز تحقیق دیگری که از سوی «جمعیت یائسگی استرالیا»، برنامهی بهداشت و سلامت زنان در دانشگاه موناش استرالیا صورت گرفت نشان داد که تبلیغات گستردهی رسانهای در استرالیا دارد یائسگی را تبدیل به «فاجعه» در ذهن بسیاری از زنان میکند و با سوء استفاده از این وضعیت، دهها محصول و اپلیکیشن و چرندیات به آنها میفروشد که زنان در آستانه یا در حال تجربهی یائسگی نیازی به اینها ندارند. بسیاری از شرکتهای فن آوری در این حوزه، وعده و قولهای بیخودی میدهند که با استفاده از محصولات فنآوری آنها زنان میتوانند باردار شوند، مشکلات سلامت اندام جنسی زنان را پیشبینی کرده و تشخیص داده و درمان کنند و … در عمل هیچ اطلاعات کافی در دسترس نیست که این شرکتها دارند چه میکنند، از چه رویهی اثباتشدهای بهره میبرند و …
تحقیق همچنین میگوید بسیاری از مکملهای درمانی که زنان را مخاطب قرار دادند هم از این قرار است. کنترل و قواعد برای تبلیغ و فروش این مکملها و ویتامینها حتا کمتر هم هست و عملا این شرکتهای دارویی در این حوزه دستشان باز است تا تبلیغات دروغین کنند. محققان میگویند بسیاری از این شرکتها - از شرکتهای فنآوری گرفته تا دارویی- در اختیار سهامدارانی است که هدف اصلیشون سرمایه و پول است و شعارشون این که «بیشتر بفروش و بیشتر پول دربیار.» سلامت واقعی مشتریان، هدف اصلی آنها نیست و حالا شعارهایی به اسم فمینیسم را ملعبهی کسب وکار خود کردند تا جیب زنان بیشتری را خالی کنند.
@FarnazSeifi
در سومالی به زودی تنها شبکهی رسانهای زنان در این کشور(بیلان)، اولین تلویزیون زنان را افتتاح میکند. شبکهی تلویزیونی که گردانندگان، مجریان و برنامهسازان همگی زناند. قرار است محور برنامههای این شبکه، موضوعات تابو در حوزهی زنان و جنسیت باشد. این شبکه قرار است به مسايل مهم دیگری مثل کمبود آموزگاران زن در کشور، موانع سر راه زنان برای ورود به دنیای سیاست و محیط زیست و تغییرات اقلیمی و تاثیراتاش بر زندگی زنان نیز بپردازد.
این برنامهی تلویزیونی قرار است در ۸ مارس، روز جهانی زن، افتتاح شود. گردانندگان برنامه قرار است به مناطق مختلف کشور سفر کنند و پای صحبتهای زنان نشسته و وضعیت و دشواریهای زنان در هر منطقه جغرافیایی را ثبت کنند. دستاندرکاران این برنامه پیش از این یک برنامهی مناظره درباره عادت ماهانه زنان در مدارس برگزار کردند که اصلا سنگبنای ایجاد این برنامه تلویزیونی شد. دستاندرکاران برنامه میگویند این تجربه نشان داد کمبود آموزش و اطلاعرسانی دربارهی اتفاقی مثل عادت ماهانه زنان در مدارس و بین دختران نوجوان چه معضل جدی در کشور است. برنامهسازان میگویند خود آنها هم هرگز درباره واقعیتی مثل پریود آموزشی ندیدند و برای همهی آنها هم شروع عادت ماهانه اتفاقی ترسناک بود. معضل کمبود جدی معلمهای زن در سودان، یکی از دلایلی است که هرگونه حرف زدن دربارهی عادت ماهانه در مدارس را به امر تابو در این کشور مذهبی تبدیل کرده است.
شبکهی رسانهای «بیلان» با کمک مالی برنامهی توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۲ افتتاح شد. نسرین محمد ابراهیم، یکی از معدود زنان روزنامهنگار با سابقهی فراوان در این کشور مسئول این رسانه شد و تاکنون ۶ زن روزنامهنگار دیگر را هم استخدام کرده تا در این رسانه همکار و همراه او باشند. بیلان میخواهد تا سه سال آینده دستکم ۲۰ زن روزنامهنگار دیگر را استخدام کرده و آموزش دهد و به ۱۰ زن روزنامهنگار بورسیهای برای آموزش و توسعه مهارتهای گزارشگری تحقیقی دهد.
رسانهها در سومالی کاملا در دست مردان و در احاطهی قدرت آنهاست و تمرکز اصلی تقریبا تمام رسانهها صرفا بر سیاست است و بس. زنان بیلان میگویند این خود یکی از دلایلی است که بحثهای مرتبط با وضعیت و تبعیض علیه زنان و بهداشت و سلامت زنان جایی و راهی در رسانهها ندارد. تمام زنان روزنامهنگار در بیلان میگویند در محیطهای کاری رسانهای در سودان بارها با تبعیض و تحقیر روبرو شدند و بیلان برای آنها اولین محیط کاری امن است. بیلان تاکنون به سراغ موضوعاتی رفته که کمتر رسانهای در سودان به سراغ آنها میرود: موضوعاتی مثل زندگی افراد اچآیوی مثبت در سومالی و انگ و تبعیضی که با آن مواجهاند، آزار و اذیت کودکان در خانه و مدرسه و اجتماع، افسردگی پس از زایمان در بین زنان و …
@FarnazSeifi
ما اغلب در رسانهها و شبکههای اجتماعی از «نسل زد» (Generation Z) و ویژگیها و دغدغهها و تفاوتهاشون زیاد میخوانیم و میشنویم. نسلی که در فاصلهی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی متولد شده است. اما چیزی که کمتر به آن توجه میشود این امر است که تحقیقات و نظرسنجیهای مختلفی نشان میدهد که در مواجهه با این نسل، ما در عمل انگار با دو نسل متفاوت مواجهایم. مردان و زنان این نسل، در برخی امور تفاوت زمین تا آسمان دارند، تفاوتی که نگرانکننده است. آلیس ایوانز، یکی از محققان مطرحی که دربارهی ویژگیهای نسل زد تحقیق میکند، میگوید افراد زیر ۳۰ سال در جوامع مختلف یک تفاوت کلیدی دارند: میانگین زنان زیر ۳۰ سال بسیار لیبرالتر و آزادمنشتر از مردان زیر ۳۰ سالاند؛ مردان زیر ۳۰ سال به شکل نگرانکنندهای مستعد یا پیرو باورهای محافظهکارانهی سیاسی و اجتماعی و جنسیتیاند. این تفاوت اتفاقا کاملا در میان مردان و زنان جوانی به چشم میخورد که در یک جامعه، یک طبقهی اجتماعی و سیاسی، یک مدرسه و حتا یک خانواده بزرگ شدند.
در ایالات متحده آمریکا، نظرسنجی گستردهی «گالوپ» نشان داد بعد از چندین دهه که شمار مردان و زنان در هر دو طیف لیبرال و محافظهکار تقریبا یکسان و مشابه بود، در نسل زد زنان ۳۰ درصد بیشتر از مردان همسنوسال خود به ارزشها و اصول لیبرال و آزادمنشی باور دارند. این درصد در آلمان هم ۳۰ درصد است. در بریتانیا زنان لیبرال این نسل ۲۵ درصد بیشتر از مرداناند. در لهستان تقریبا نیمی از مردان جوان ۱۸ تا ۲۱ ساله مدافع باورهای محافظهکارانه و افراطی حزب راست افراطی کنفدراسیون در این کشورند؛ در حالی که تنها یک زن از هر شش زن ۱۸ تا ۲۱ ساله در این کشور از باورهای دست راستی و محافظهکارانه حمایت میکنند.
این وضع در کشورهایی با فرهنگ و قوانین سنتیتر از این هم بدتر است. در کره جنوبی مردان جوان بسیاری با سرعت حیرتانگیزی روز به روز محافظهکارتر شده و به باورهای جنسیتزده بیشتر چنگ میزنند و زنان جوان این کشور با سرعت لیبرالتر شده و به ارزشهای لیبرال و برابری جنسیتی بیشتر رو میآورند. این وضعیت در چین هم مشابه است. در تونس هم وضعیت از همین قرار است؛ مردان نسل بعد از آنها که در این کشور انقلاب کردند حالا با سرعت مذهبیتر شده و طرفدار جنسیتزدگیاند.
محققان میگویند یک اتفاق مهم که این شکاف نسلی عجیب را در بین نسل زد موجب شد، جنبش «من هم» در کشورهای گوناگون بود. جنبش «من هم» ناگهان زنان جوان بسیاری را فمینیست کرد و باورهای آنها را تغییر داد؛ در کشوری مثل کره جنوبی برای اولینبار به زنان جوانی جرات داد صدای خود را بلند کرده و از درد و رنج خود سخن بگویند. همزمان مردان جوان بسیاری را ترساند و حالیشان کرد که جهان دیگر حول محور آنها و آلت جنسیشان نمیگذرد و در نتیجه به سوی باورهای محافظهکار و جنسیتزده و الگوهای منسوخ رفتند. محققان کره جنوبی را در میان کشورهایی که از آنها دادههای کافی دارند، یک مورد شدید و استثنا میدانند. با اینحال هشدار میدهد که وضعیت کره جنوبی میتواند نشانهای باشد از تغییر نگرانکنندهای که به آرامی روز به روز در سطح جهان عیانتر میشود.
در آمریکا، بریتانیا و آلمان زنان جوان بیشتری از این نسل روز به روز بیشتر مدافع عدالت جنسیتی، عدالت نژادی و باورهای پیشرو دربارهی مهاجرت و پناهجویی میشوند. در آلمان امروز مردان زیر ۳۰ سال بیشتر از مردان بالای سی سال مخالف مهاجرت و حضور مهاجرین در کشورند و شمار چشمگیری از آنها طرفدار حزب افراطی و دست راستی Afd در این کشورند.
این وضعیت وقتی نگرانکنندهتر میشود که عملا زنان و مردان جوان در شبکههای اجتماعی زندگی میکنند، در دو جهان متفاوت در این شبکهها و حالا خوب میدانیم تغییر باورهای آدمها در شبکههای اجتماعی چقدر دشوار و اغلب ناممکن است.
@FarnazSeifi
حزب کمونیست چین این روزها با بحران ملی تازهای روبرو است: جمعیت رو به کاهش کشور و شمار فزایندهی زنان چین که حاضر به ازدواج و بچهدار شدن نیستند. سرعت این تغییر چنان است که در سال ۲۰۲۳ میلادی، برای دومین سال پیاپی جمعیت چین کاهش پیدا کرد. تغییری که حالا از اولویتهای بحرانهای ملی دولت چین است و دولت چین نگران است که با روند فعلی با جمعیت مسن روبرو شده و روند اقتصادی کشور آسیب جدی ببیند. این هفتمین سال پیاپی در چین است که تعداد نوزادان متولدشده هر سال کاهش داشته است. شمار افراد سالخورده در چین از هر کشور دیگری بیشتر است.
دولت چین شروع به تبلیغات و ارائهی خدمات برای تشویق زنان به ازدواج و فرزندآوری کرده است، از خانههای سازمانی ارزان گرفته تا معافیت مالیاتی و پول نقد. حزب کمونیست چین حتا دست به دامان تهییج احساسات وطندوستانه شهروندان شده و فرزندآوری زنان را معادل با «خدمت به وطن» کرده و از زنان چین خواسته تا «همسران و مادران خوبی» برای وطن باشند. ترفندهایی که تاکنون نتیجهای نداشته است.
چین دههها قانون تکفرزندی را در کشور با جدیت اعمال میکرد تا افزایش بیرویهی جمعیت در این کشور پرجمعیت را کنترل کند. قانونی که در نتیجهی آن بسیاری از خانوادهها حالا تنها یک فرزند دختر داشتند و به یمن این تکفرزند بودن، دختران بسیاری توانستند از تحصیلات و امکانات آموزشی بهتری برخوردار شوند و فرصتهای شغلی بیشتر و بهتری به دست آورند. زنان جوان و تحصیلکرده بسیاری که از سر نیاز مالی، داشتن سرپناه و … ازدواج نمیکنند و مادری را مهمترین نقش و کار خود نمیبینند و برای خود اولویتها و نیازهای مدرن دیگری تعریف کردند. حالا دولت چین میخواهد این زنان را دوباره به خانه هل دهد و نقش اصلی آنها را «همسری و مادری» جا بزند.
شی جین پینگ، دبیرکل حزب کمونیست چین و رهبر چین، بارها از لزوم «بازگشت زنان به نقشهای سنتی خود» حرف زده و در یکی از نشستهای اخیر کمیته مرکزی حزب خواست تا مقامات «فرهنگ ازدواج و بچه دار شدن» را ترویج کنند و باورهای نسل جوان دربارهی ازدواج، بچه و بارداری را تغییر بدهند.
کارشناسان میگویند یکی از دلایلی که زنان چین حاضر به بچهدار شدن نیستند، نابرابری جنسیتی عمیق و جدی در تمام ارکان جامعهی چین است که مادران را بیشتر هم تحتتاثیر قرار میدهد. زنان چینی بسیاری میگویند وقتی دولت قوانین برابری برای زن متاهل و مادران وضع نمیکند، دلیلی نمیبینند که تن به ازدواج و بچهدار شدن بدهند و خود را به نسبت زندگی مجردی، در وضعیت و قرارداد نابرابر ببرند. آنها میگویند ازدواج و بهویژه مادر شدن در چین، حقوق زن را حفظ نکرده و او را در وضعیت آسیبپذیرتری میبرد.
در یک دههی اخیر جنبش فمینیستی آرام و فزایندهی در چین شکل گرفته که عرصهی حضور و فعالیتشون بیشتر فضای مجازی است. در فضای واقعی که دولت چین با جدیت بحث بر سر مسائل جنسیتی از جمله آزار جنسی گسترده در محیط کار، دستمزد نابرابر و خشونت جنسیتی علیه زنان را سرکوب میکند، زنان جوان بسیاری با ترفندهای گوناگون در فضای مجازی دربارهی این مباحث حرف زده و آگاهیبخشاند. در ظاهر چین قوانینی در راستای برابری جنسیتی دارد؛ برای مثال در استخدام نیروی کار هرگونه تبعیض بر مبنای جنسیتی و نژاد و قومیت ممنوع است، اما در عمل در بسیاری از محیطهای کاری در آگهیهای استخدام به صراحت مینویسند که «نیروی کار مرد» میخواهند و بس.
دادگاهها در اکثر موارد شکایتهای زنان دربارهی نابرابری را رسیدگی نکرده یا به ضرر زنان رای میدهند. طلاق در چین سختتر شده و اگر زنی خواهان طلاق باشد باید هفت خوان رستم را طی کند. پژوهشی دربارهی ۱۵۰هزار پرونده طلاق در دادگاههای چین نشان داد که ۸۰٪ پروندههای طلاقی که زنان متقاضی بودند، از سوی قضات رد شده و زنان نتوانستند طلاق بگیرند. متخصصان چینی میگویند یک دلیل اصلی رایهای یک جانبه قضات، نشانههای عیان از سوی حزب کمونیست چین در لزوم متاهل بودن و خانواده است و قضات جرات ندارند رایی را صادر کنند که در تضاد با سیاستهای حزب کمونیست چین تلقی شود. در سال ۲۰۱۱، دادگاه عالی چین در حکمی جنجالی اعلام کرد که بعد طلاق، خانهی مشترک زوجین بین آنها تقسیم نمیشود و متقاضی طلاق دیگر از خانه سهمی نمیبرد! قانونی که به وضوح به نفع مردان چین شد و ماند و زنان وحشتزده بسیاری را از فکر جدا شدن از همسری که باب میلشان نیست، بازداشته است.
@FarnazSeifi
کنفرانس جهانی سازمان ملل برای مقابله با تغییرات اقلیمی در سال جاری میلادی قرار است در باکو، پایتخت آذربایجان، برگزار شود. آذربایجان اسامی اعضای کمیتهی اداره و مدیریت این کنفرانس جهانی را اعلام کرد. کمیتهای که در بین ۲۸ نفر اعضای آن، حتا یک زن هم نیست!
این اقدام آذربایجان با انتقادهای تند از سوی فعالان محیط زیست و سازمانهای محیط زیستی روبرو شد. الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، اعضای این کمیته را تعیین و منصوب کرده است. او تقریبا تمام اعضا را از میان وزرا و مقامات رده بالای دولتی منصوب کرده که هیچ نسبت و سنخیتی با حفظ محیط زیست ندارند. یکی از آنها وزیر اطلاعات کشور آذربایجان است! از طنزهای ماجرا این است که رئیس شرکت توزیع گاز آذربایجان هم از اعضای این کمیته است. صنعتی که یکی از مضرترین صنایع برای اقلیم است و کنترل آنها از اهداف اصلی کنفرانس جهانی تغییرات اقلیمی است.
آذربایجان در حالی یک کمیتهی تماما مردانه، دولتی و در راس قدرت را تعیین کرده که تحقیقات متعددی نشان میدهد چطور زنان در سراسر جهان از تغییرات اقلیمی و بلایای ناشی از آن آسیب بیشتری میبینند، فقیرتر میشوند، با مشکلات بیشتر سلامتی مواجهاند، خشونت بیشتر ناشی از تغییرات اقلیمی را تجربه میکنند و …
کارزار جهانی She Changes که متشکل از دهها نهاد مردمی با محور مسائل زنان در مبارزه با تغییرات اقلیمی و گسترش نقش زنان در بحثهای اقلیمی است، در بیانیهای با محکوم کردن آذربایجان، اقدام این کشور را «روندی قهقرایی» در بحثهای جهانی تغییرات اقلیمی توصیف کرد.
این دومین سالی است که کنفرانس جهانی سازمان ملل برای مقابله با بحران تغییرات اقلیمی، در کشوری برگزار میشود که صنعت نفت و گاز دارد و صنایعاش یکی از عوامل اصلی آلودگی و آسیب به محیط زیست است.(کنفرانس سال ۲۰۲۳ در امارات متحده عربی برگزار شد.) آذربایجان در صدد است سوختهای فسیلی خود را تا یک سوم توسعه دهد. فعالان محیط زیستی سالهاست خواهان آناند که مدیران و دستاندرکاران اصلی سوختهای فسیلی، از مدیریت و نقش پررنگ در کنفرانسهای جهانی تغییرات اقلیمی کنار گذاشته شوند. آنها میگویند افرادی که خود نقشی کلیدی در مصیبت فعلی گرمایش زمین دارند، نمیتوانند عضوی کلیدی از راهکار باشند و منافع صنایع خود را به حفظ زمین ترجیح میدهند.
آذربایجان مختار بابایف، وزیر منابع طبیعی کشور را به ریاست کمیتهی کنفرانس برگزید. بابایف ۲۶ سال رئیس شرکت ملی گاز آذربایجان بود و خود همین انتصاب بسان دهنکجی دیگری بر فعالان محیط زیست است. معلوم نیست چنین کمیتهای که بسیاری اعضایش از تصویب راهکارهای جدی و واقعی برای مقابله با گرمایش زمین ضرر میکنند، قرار است چطور نقش مثبت و سازنده در تصویب سیاستهایی برای کاستن از گرمایش زمین داشته باشند.
@FarnazSeifi
در اروپا کمکم حرکتی از کتابفروشیهایی پا گرفتهاند که ویژهی آثار زنان نویسندهاند. از برلین تا لیسبون، از مادرید تا ادینبورا. بهرغم اینکه هرسال بخش مهمی از بهترین آثار در حوزههای مختلف به قلم زنان نویسنده است، کماکان آمار اقبال و فروش کتابهای زنان کمتر است و نگاه جنسیتزده به توانایی نویسندگان زن کماکان یک معضل جدی است. آمار و تحقیقات متعدد دانشگاهی نشان میدهد کماکان آثار زنان نویسنده کمتر از مردان نویسنده نقد و بررسی میشود، کمتر تیتر اصلی صفحات ادبی میشود، تیراژ کمتری از مردان نویسنده همتا میگیرد، کمتر برندهی جوایز ادبی میشود و کمتر از آثار مردان بخشی از برنامهی درسی مدارس و دانشگاهها میشود. حالا این کتابفروشیهای تازه به دنبال ایناند که بخشی از این نابرابری و نگاه جنسیتزدهی ریشهدار به آثار زنان نویسنده را از بین ببرند و فضا و امکان بیشتری برای دیده شدن آثار زنان فراهم کنند.
شش سال پیش ریچل وود در اسکاتلند یک خبرنامهی ویژهی آثار زنان نویسنده راه انداخت. وود به درستی باور داشت که آثار زنان نویسندهی خوبی با کمتوجهی یا بیتوجهی مواجه است و به دنبال این بود تا آثار زنان را معرفی کند. شش سال بعد خبرنامهی معروف Rare Bird که وود راه انداخت، اعضایی از بیش از ۲۰ کشور جهان دارد و کتابفروشی کوچک آنها با همین نام در شهر ادینبورا در اسکاتلند آغاز به کار کرد.
در لیسبون، کتابفروشی کوچک Greta پاتوق ادبی و فمینیستی برای دوستداران آثار نویسندگان زن است. کتابفروشی که به دنبال ترویج دیدگاههای گوناگون و آثار زنان نویسنده از هر گوشهی جهان است و تلاش میکند تا نمایندهای از صداهای واقعی و متنوع زنان باشد. با اینحال این کتابفروشی میگوید کماکان ۹۸٪ بازدیدکنندگان و خریداران کتابهای آنها زناناند. تجربهی آنها با آمارها و تحقیقات دانشگاهی همخوانی دارد و نشان میدهد مردان کماکان به آثار زنان نویسنده کمتوجهی میکنند و "نویسندهی قابل" را اغلب مرد میبییند و بس. صاحبان این کتابفروشی میگویند کماکان بخشی از کلیشه هم همین است که یک «کتابفروشی فمینیستی»، کتابفروشی ویژهی زنان است و بس!
زنان در بسیاری از بررسیها و آمار، بیشترین خوانندگان کتابهایند. برای مثال در بریتانیا مجموع دو سوم کتابهای سراسر کشور را زنان خریداری میکنند و ۵۰ درصد زنان خود را خوانندگان مشتاق و جدی میدانند، در حالی که فقط ۲۶ درصد مردان جدی و مداوم کتاب میخوانند. در جشنوارههای ادبی استرالیا، ۷۰ درصد بلیتها را زنان میخرند. در آمریکا در فاصلهی زمانی سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱، هفتاد و هشت درصد زنان اعلام کردند که در یک سال گذشته دستکم یک کتاب خواندند یا به یک کتاب صوتی گوش دادند. این رقم برای مردان ۷۳ درصد بود. بررسی دیگری نشان داد در میان ۱۰ نویسندهی زن معروف جهان ادبی انگلیسی زبان، فقط ۱۹ درصد خوانندگان مرداناند و باقی خوانندگان زناند.
اگر قرار است چیزی اساسی در این رویهی کماکان رایج عوض شود که آثار مردان سفیدپوست غربی بیش از هر کس دیگر خوانده میشود، اولین گام تغییر عادات جنسیتزدهی انتخاب کتاب به ویژه در میان مردان است. و اگر قرار است فهم بهتر و درستی از تجارب زنان، نگرانیها و رنجهایشان و زیستن در این جهان به عنوان زن داشته باشیم، یکی از اصلیترین کارها خواندن آثار این زنان است.
@FarnazSeifi
Sign in and get access to detailed information
We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!