cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

میرا

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
2 243
مشترکین
+1124 ساعت
+357 روز
+17930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

جنبه‌ی کتاب خوندن و سریال دیدن ندارم تا خارشو نگام ول نمی‌کنم. بگذر زن.
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
وقتی آدم می‌گه تابستان شروع شده خیلی باحال به نظر می‌رسه!
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
من:
نمایش همه...
🥹🥹🥹
نمایش همه...
وقتی از معلمای خوبتون میگید اشکی میشم🥹 من یادمه ترم های آخر چهار پنج ترم با یه استاد برمیداشتیم همش درس رو و وقتی ترم اخر نشد نشستم گریه کردم تمام عادت و امیدم دوباره با اون برگشته بود خیلی ماه بود
نمایش همه...
وای🥹🥹🥹
نمایش همه...
وای بهترین معلم زبانم رو سال ۹۸ داشتم و بعد از اون دنیای زبان برام دچار یک حفره ی خیلی خیلی بزرگ شد که به هیچ شکلی پر نشد.. نمیدونم واقعا چه ویژگی خاصی داشت ولی درونی تونسته بودم باهاش ارتباط بگیرم و خیلی توجه میکرد به دنیایی که داشتیم و تمام فکرامون و اصلا اینطوری نبود که خب تو که ۱۴ سالته پس هیچی. یه طوری باهات برخورد میکرد که بدون هیچ مانعی صحبت کنی و همین باعث خیلیی فعال باشم سر کلاس و آدم جستجوگری شدم توی اون ترما. جالب این بود چون پیج هامونو داشت از اتفاقا خبر داشت و مثلا بعد تعطیلات میرفتیم کلاس و براساس همونا کلی صحبت میکردیم توی کلاس. یا نثلا وقتایی که حالمون بد بود توی کلاس توحه میکرد حتی بعد از کلاس هم پیگیری میکرد((((: واقعا عجیب بود ولی خیلی انسان خوش قلبی بود. همین باعث شده بود دقیقا مثل یه دوست باشه و روزی که فهمیدیم دیگه قرار نیست باهاش کلاس داشته باشیم من تا مدتها افسرده بودم انگار یه دوست صمیمی رو از دست دادم. خلاصه طولانی گفتم ولی همه ب اونا باعث شد اون روزا با بیشترین حجم یادگیری و یک اعتماد به نفس خوب و احساس ارزشمند بودن امریکن انگلیش فایل ۵ رو تموم کنم. بدون نگرانی اینکه چندتا مثبت گرفتم یا نمره هام چنده. تا ابد خاطره ی تک تک اون روزا میتونه منو از حال بد بیرون بیاره((: خیلی طولانی شد ولی خب.🤍
نمایش همه...
من اولین باره واست می‌نويسم و میخوام بگم لطفا به رنج سنی بچه های کلاست نگاه کن و اگر دیدی یک بچه ای از همه کوچیک تره و انشاهای بیسیک تر و ساده تری مینویسه تحقیرش نکن من عاشق کلاس زبان بودم و از خواهرم مشتاق تر بودم واسه اینکه زودتر ثبت نام شم و این روند تا دو سال خوب اما چون بزرگ تر بودم تعیین سطح شدم و بچه ی کلاس ۶ امی با بچه های ۹ سر ی کلاس نشست و خب طبیعی بود که یکم از اونا ضعیف تر باشم اما معلمه کاری باهام کرد که از زبان متنفر شم، اگر ازم سوال میپرسید مهلت نمیداد و میرفت سراغ نفر بعدی و همه با ی پوزخند نگاهم میکردن اون ترم بدترین ترم کلاس زبانم بود و تروماش هنوزم باهام هست و جرئت ندارم دوباره کلاس زبان برم و این خیلی بده:((((
نمایش همه...
🤣🤣🤣🤣🤣
نمایش همه...
نیایش من پعلمم سنش کم یود مثلا ۱۷ ۱۸ اینا بعد دوست مشترک داشتیم خدا من رو ببخشه ولی انگلیسی غیبت میکردیم😂😭خیلی خوب بود
نمایش همه...