cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🇮🇷سپاه سایبری مالک اشتر🚩

#بِسمِ_اللّٰهِ_قاصمِ_الجَبّارین ✌️ وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد مقام معظّم رهبری: 🔹اهمیّت فضای مجازی به اندازه اهمیّت انقلاب اسلامی است. 🔹ورود به فضای مجازی از ضروریّات سپاه و بسیج است.

نمایش بیشتر
Advertising posts
1 757مشترکین
-324 ساعت
-147 روز
-4930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

نمیدونم چرا بعد از سریال خانه امن که صدا وسیما ساخت دیگه هیچ فیلمی نمی‌چسبه ببینی لامصب حمیدرضا پگاه ساخته شده واسه فیلم های امنیتی بقیه ام میخوان مثلا اداش و دربیارن اما نمیتونن مثل اون فیلم امنیتی بازی کنن
نمایش همه...
👍 9
جواب دندان شکن به سطل عن طلب
نمایش همه...
👍 7
🔸مردم اصلا ماهی قرمز را در رودخانه‌ رها نکنند 🔹مدیرکل دامپزشکی مازندران: مردم در هیچ شرایطی ماهی قرمز را در رودخانه‌ها، تالاب‌ها، دریاچه‌ها، دریاها و مخازن سدها رها نکنند و در صورتی که تصمیم به رهاسازی ماهی قرمز دارند؛ آن را در حوض‌های بسته آزاد کنند. 🔹ماهی‌های قرمز می‌توانند بدون هیچ علائمی ناقل بیماری‌های زیادی باشند و رهاسازی آنان در آب‌های طبیعی جاری باعث انتقال آن به آبزیان بومی و بیماری و تلفات در آن‌ها می‌شود.
نمایش همه...
👍 3
🔻رهبر انقلاب: پیروزی نهایی مردم غزه را خواهید دید 🔹رهبر انقلاب در دیدار دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین:به‌ فضل الهی شما پیروزی نهایی مردم غزه را خواهید دید.
نمایش همه...
👍 9 3
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙#حکایتی بسیار زیبا و خواندنی🌙🌟💫 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 موقعی که تازه جوان شدم و خیال ازدواج به سرم زد مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد. با همین معیارها هر دختری را که از همسایه و فامیل می‌شناخت به من پیشنهاد داد اما متاسفانه من تنها به دنبال یاری زیبا بودم. مدتی گذشت و کسی که به دنبالش می‌گشتم را یک روز توی خیابان دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانه‌اش را پیدا کردم. ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب بود و نه باایمان. عاشق او بودم و هرکاری برایش می‌کردم. وقتی گفت باید خانه‌مان در محله‌های بالاشهر باشد قبول کردم. گفت می‌خواهم درس بخوانم، قبول کردم و تلاش کردم تا به راحتی به تحصیل بپردازد. حتی موتورم را دادم و برای همسرم ماشین خریدم. روزها همین طور سپری شدند ولی او هر روز بیش‌تر تغییر می‌کرد. او دیگر بهانه‌گیر شده بود و به هر دلیلی با من قهر می‌کرد. مشغولیتش با موبایلش بود و من هم انتظار می‌کشیدم دوباره همان همسر خودم شود اما یک شب روبرویم نشست و از طلاق توافقی گفت که بعدا مشخص شد به خاطر عشق‌اش به هم کلاسی‌اش این درخواست را کرده است. می‌گفت به درد هم نمی‌خوریم. من را بی‌سواد و لاغر می‌دانست. من هم طبیعتا مخالفت کردم. حتی غرور مردانه‌ام را له کردم و به او التماس کردم. به خاطر بچه‌مان و خودم به او التماس کردم که حرف از جدایی‌مان نزند اما او ناراحت شد و بعد از اینکه به من سیلی زد، رفت و … حالا معلوم شد که مادر می‌خواست چه بگوید. یار باید یاور باشد او فقط مدتی یار زیبای من بود نه یاور من و حالا می‌خواهد یار دیگری شود. 🍃 🌺🍃 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
نمایش همه...
👍 5
tg://openmessage?user_id=6581317827 بلک بشه این حرومی☝️👊
نمایش همه...
👍 5
حق خالص
نمایش همه...
👍 14
❤️من به قربانِ تو و حالت جذاب نگاهت ! #اللهم‌احفظ‌سیدناوامامنا‌امام‌خامنه‌ای
نمایش همه...
20🫡 7
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙#حکایتی بسیار زیبا و خواندنی🌙🌟💫 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 لقمان حکیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار و هرچه بر زبان راندی، بنویس، شبانگاه همه آنچه را که نوشتی، بر من بخوان، آنگاه روزه ‏ات را بگشا و طعام خور! شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند... دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد... روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت... شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته‏‌ها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفته‌‏ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور... بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته‏‌اند، چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری... 🍃 🌺🍃 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
نمایش همه...
👍 9
@saberovaaaa بلاک بشه این بی ادب فحاش👊
نمایش همه...
👍 20🫡 4🤣 2
وارد شوید و به اطلاعات مفصل دسترسی پیدا کنید

ما این گنجینه ها را پس از تأیید هویت به شما نشان خواهیم داد. ما وعده می‌دهیم که سریع است!