cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

⚜ MADAM BOXER ⚜

روزی یک پارت تقدیم تون🍷

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
18 152
مشترکین
-12024 ساعت
-8017 روز
+61730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

میراث یکتا، یه مولتی میلیاردر باشی و عیاش که به وسیله جذابیت و پولش، هرشب تختش پره در و دافه!🔥 حرصش از زندگی و سر دخترایی که زیرش میان خالی می‌کنه و یه شب متوجه میشه که دختر کوچولویی که به اجبار زیرش خوابیده، باکره بوده🥲 پسرمون داغون میشه و فرداش کلی دنبال دختر کوچولومون میره، اما نیست که نیست!💔 اما وقتی شکمش بالا میاد و می‌فهمه میراث یکتا تو شکمش داره، برمیگرده و...💦🔞❌ https://t.me/+AaNiUFtNgDs1ZjJk https://t.me/+AaNiUFtNgDs1ZjJk
نمایش همه...
کـــژال | "سودا ولی‌نسب"

°| ﷽ |° نویسنده: سودا ولی نسب | ✨️𝐒𝐄𝐕𝐃𝐀 کـــــــژال ●آنلاین ● ~کژال‌ومیراث~ ژیــــــان ●به زودی... ● طــــوق ●حق عضویتی ●

برزو جهانگیری! همون مهره‌ی خطرناکِ مافیاست! از تبار و اصالتِ کورد... سرزمین غیرت و تعصب! که به دستور "خان‌آقا" تو بازیِ یه انتقام کهنه و قدیمی می‌افته. بازیِ کثیفیِ که مجبوره دختر بچه رو بی‌پناه کنه تا یک سال تو عمارتِ "خان‌آقا" زندونی و بالغ بشه و هیجده ساله! صیغه‌ی خان‌آقا بشه و شکمش بالا بیاد و بی‌حیثیتی حاج باباش بشه نُقلِ محافل... اما لعنت به اون لحظه‌ای که برزو واقف میشه به علت و سبب این کینه و یه شبه تصمیم می‌گیره علارغم تاهلش، خودش گُلرو رو عقد کنه...! https://t.me/+VsaanzLkxys4MmE0 https://t.me/+VsaanzLkxys4MmE0
نمایش همه...
من یه دختر خیلی هاتم واسه همین همش دنبال یه رمان بودم که دارای صحنه های کاملا باز باشه و همه چیزو کامل و واضح توضیح داده باشه من می خواستم در مورد شب زفاف هم کلی اطلاعات داده باشه و شب زفاف رو کامل و بدون هیچ سانسوری گفته باشه چون از این شب خیلی میترسم و اطلاعاتم کمه بعد از کلی گشتن این رمانو پیدا کردم وای خیلی معرکس هیچ چیزی رو جا ننداخته و کامل و دقیق همه چیزو حتی شب زفاف رو توضیح داده فقط من لینکشو میدم ولی شدیدا خواهش میکنم این لینک رو پخش نکنید چون صحنه هاش برای زیر هجده سال مناسب نیست و برای من مشکل ساز میشه وای چکار کنم انقدر هیجانیه که نمیتونم منتطر پارتهای بعدیش بمونم https://t.me/+OMyEi1Hjp3VkZDlk https://t.me/+OMyEi1Hjp3VkZDlk
نمایش همه...
👍 1
🔥💎رمان مون تو VIP به پارت 300 رسیده 🔥💎 کلی پارت هیجان انگیز چند ماه جلوتر منتظرتونن😍 رمان تو vip خیلی زودتر تموم میشه و در آخر فایل کامل بهتون داده می شههههه جهت خرید مبلغ 37 تومن به شماره کارت زیر واریز کنید عکس فیشو به ادمین ارسال کنید و لینکو بگیرید 6037997370631542 زهرا احمدلی @laidyboxoram
نمایش همه...
👍 4 3
#مادام_بوکسور #پارت_182 🍷🍷🍷🍷🍷🍷 +بسه انقدر کار کردی از کت و کول افتادی!بیا بشین خستگی در کن.. مگه بهت نگفتم امروز رو استراحت کن لازم نیست بیای؟ :اگه نمیومدم که معلوم نبود چه اتفاقی برات میوفتاد...! پر از بغض بود صداش.. +مگه برات مهمه؟! بااومدن معین هردو ساکت شدن‌. _اره براش مهمه دیگه وگرنه کدوم الاغی ساعت شیش صبح میره خونه مردم؟! دیشب من رفته بودم یه سر به دانیال بزنم خانوم از خواب بیدار شد، منو که دید فکر کرد واسه تو اتفاقی افتاده یا مثلا رفتم واسه ختمت دعوتش کنم.. یه جوری رنگ و روش‌پریده بود که اصلا جرئت نکردم سر شوخیو باهاش باز کنم.. بعد تو می پرسی مگه مهمه؟! کمیل به زور لبخندشو قورت می داد و سعی می کرد جلوی خندشو بگیره.. :چقدر حرف می زنی معین بسه دیگه.. یه بارم حرف نزدن رو امتحان کن من قول میدم کسی فکر نکنه تو لالی! _بخدا قسم یه بار امتحان کردم همین کمیل هی می گفت چرا حرف نمی زنی مگه لالی! ایناها خودشم شاهد.. +بسه وراج برو بهش کمک کن خسته شد دست تنها.. _خب خداروشکر امروزمون هم با نوکری و خدمت به آقا و خانوم شروع شد.. آستیناشو بالا زد و مشغول شستن خریدا و جا به جا کردنشون شد.. دلی هم کل کابینتارو بیرون ریخته بود و ازاول با نظم و وسواس،بعد از دستمال کشیدن کابینتارو مرتب می کرد.. :معین آب جوش اومد،چایی رو دم کن اول بعد اونارو بشور.. _چشم خانوم..! :زهرمار بی مغزِ مسخره.. بیست دقیقه بعد از بالای کابینتا پرید پایین و نون تست و پنیر و گردو همراه چایی رو داخل سینی گذاشت.. جلوی در آشپزخونه انگار از رفتنش پشیمون شد و سینیو روی میز ناهار خوری گذاشت.. با دقت لقمه درست می کرد و توی هر کدوم گردو خیار یا گوجه می ذاشت و روشون رو تزئین می کرد.. _الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی! :عه راستی توام صبحونه نخوردی؟! بیا! گوشه های نون تست و قسمتای خراب گوجه خیار رو جلوش گذاشت و سینی به دست،از آشپزخونه بیرون رفت.. 🍷🍷🍷🍷🍷🍷
نمایش همه...
🤣 101 46👍 17🔥 5❤‍🔥 3😁 1
پسره که یه بوکسور حرفه ای و ماشین بازه قهاریه توی مسابقات بوکس دوست پسرش...
نمایش همه...
زبونمو دور تا دور کلاهک قارچی شکل آلتش میکشم و میک میزنم که پاهاش میلرزه و ناله ای میکنه _میبینی چه دوست پسر خوبیم؟ قبل مسابقه واست سا*ک میزنم تا انرژی داشته باشی لباشو گاز میگیره که انگشتمو از پشت روی سوراخ تنگ و نبض دارش میکشم و با وارد کردن یه بند انگشت...🔞💦 پسره که یه بوکسور حرفه ای و ماشین بازه قهاریه توی مسابقات بوکس دوست پسرش... https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0
نمایش همه...
#مافیایی #گی #اروتیک #اکشن صدای شلیک گلوله از هر طرف به گوش میرسید. آرتین دستی به سره شدو کشیدو نجوا کرد: - رحم نبینم ازت پسر! شدو در حالی که واق واق می‌کرد وارده سوله شد. خواست خشاب اسلحه‌شو عوض کنه که سردی کلت رو روی شقیقه‌هاش حس کرد: - تکون بخوری زندت نمی‌زارم عیاران! آرتین نیشخنده تمسخرانه‌ای زد و به سمت مرد برگشت. مرد یاغی ماشه رو کشید و آرتین خونسرد توی چشم‌هاش خیره شد که ناگهان صدای شلیک بلند شد. آرتین متعجب دستی روی خیسی خونه روی صورتش کشید که کسی از پشت گردنشو بوسید. ارتین به عقب برگشت و متعجب گفت: - تو اینجا چیکار میکنی روژبین؟ مگه نگفتم توی پیست بمون؟ روژبین نگاهی به دور و بر انداخت و بی درنگ لب‌هاشو روی لب‌های آرتین‌ گذاشت و عمیق بوسید و عقب کشید: - فکر کردی تنها ولت میکنم عیاران؟ #هیجانی #فول_صحنه https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0
نمایش همه...
مــحـــڪــوم

بــہ‌ جـاے ایـنـکــہ‌ گـریــہ‌ ڪـنــے تـا رد اشــڪـاتـو بـبـوسـم بـخـنـد دورت بـگـردم مـیـخـام جـاے خـنـدتـو بـبـوسـم !! ⚜ نـویـسـنــدہ : هـایـلــے و هـایـونـگ ⚜ 🥀 تـایـم پـارت گـذارے : هـر شـب سـاعـت ¹⁰ 🥀 ✖ ڪـپــے مـمـنـوع ✖

👍 1
00:02
Video unavailable
سیلی به باسن نرمش میزنم و توی دستم میچلونم فرمون ماشین رو با به دست میگیرم و دست دیگمو وارد شلوار تنگ روژبین میکنم و سوراخشو با انگشت میمالم _که واسم کری میخوندی آره؟ تا میخواد حرفی بزنه دو انگشتمو وارد سوراخ داغ و خیسش میکنم و به چهره پر از دردش نگاه میکنم انگشتامو توی سوراخش میکوبم و ماشین رو گوشه پیست نگه میدارم. _خم شو پسر کوچولون باسنتو بده بالا سوراختو ببینم کمرشو بالا میاره که سرعت انگشتامو توی سوراخ تنگش بیشتر میکنم و دستمو روی تخمای صورتی ش میکشم و...🔞💦 پسر بوکسوری و ماشین بازی که توی پیست ماشین متعلق به دوست پسرش دعواش میشه و... https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0
نمایش همه...
00:02
Video unavailable
سیلی به باسن نرمش میزنم و توی دستم میچلونم فرمون ماشین رو با به دست میگیرم و دست دیگمو وارد شلوار تنگ روژبین میکنم و سوراخشو با انگشت میمالم _که واسم کری میخوندی آره؟ تا میخواد حرفی بزنه دو انگشتمو وارد سوراخ داغ و خیسش میکنم و به چهره پر از دردش نگاه میکنم انگشتامو توی سوراخش میکوبم و ماشین رو گوشه پیست نگه میدارم. _خم شو پسر کوچولون باسنتو بده بالا سوراختو ببینم کمرشو بالا میاره که سرعت انگشتامو توی سوراخ تنگش بیشتر میکنم و دستمو روی تخمای صورتی ش میکشم و...🔞💦 پسر بوکسوری و ماشین بازی که توی پیست ماشین متعلق به دوست پسرش دعواش میشه و... https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0 https://t.me/+OM15NV2PVHQxMDE0
نمایش همه...
👍 1🌚 1