334
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-97 روز
-3330 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
5700
_مسافران عزیز چالش تموم شد و امیدوارم از چالش لذت برده باشید اون وایبی که باید رو بهتون میداده.و اینکه چالشو دوس داشتید اینجا بهم بگید.
هیچی دیگه همین تنکس؛☠
5700
5700
Photo unavailable
◇[شما به عنوان گردشگران علمی درسال 1960/3/1 به این هتل اومدید تا درباره ی این هتل تحقیق انجام بدید و بدونید که چرا این هتل متروکه شده و تسخیر شده و از اهالی این جزیره تک به تک درباره ی این هتل از مردم سوال میکردید تا به این نتیجه رسیدید که همه ی این داستانا زیره سره جادوگری بود که از صاحب قبلی حامله بوده ولی اون مرد اون رو در دریا غرق میکنه و میکشه و بعد روح اون زن برای انتقام بچش همه ی خانواده ی این مرد رو تسخیر میکنه و عذابشون میده و وقتی این مکان به هتل تبدیل میشه اون زن ازاون موقع تاالان دراین هتل زندگی میکنه و مردایی که دراین هتل به زنشون خیانت میکنن رو میکشه و تسخیر میکنه.]◇
@Darmaakyea
@thehellmine
@Death_under_Rain
@chuuya_dead
@Darksoulinthedark
5700
Photo unavailable
◇[شما درسال1998/2/7 به ابن جزیره سفر کردید و بخاطر تعریف زیادی که از فامیلاتون راجب این هتل شنیده بودید به اینجا اومدید و در اتاق ۲۰طبقه ی دوم مستقر شدید و شب اول به خیر گذشت تااینکه شب هنگام موقع خواب صدای گریه ی نوزادی رو از پنجره ی پایینی به گوشتون خورد و از پنجره کا نگاه کردید یه نوزاد دیدید و سریع پیشش رفتید تا بیاریدش داخل و به مادرش تحویلش بدید ولی وقتی اونجا رفتید دیدید که نوزاد غیب شده وهمه جارو گشتید ولی خبری ازاون نبود برگشتید به هتل و روزه بعد و روزای بعدم ذهنتون خیلی درگیر این موضوع شد شب ساعت۱۲ جلوی در هتل که بودید صدای زنی رو از پشت سرتون شنیدید که میگفت بچمو کجا دزدیدی؟بچمو بهم پس بده و یهو به سمتتون حمله ور شد و شما رو به وحشیانه ترین شکل ممکن کشت و داخل جنگل رهاتون کرد و ازاون روز به بعد روح شماهم واردهتل شد و دنبال اون نوزاد میگشت.]◇
@chiibiko
@lSFPDiary
@RoyalRebecca
4700
Photo unavailable
◇[(ادامه ی داستان قبلی)
شماها درسال 1939/10/5تصمیم گرفتید که به این عمارتی که قبلا آتیشش زدید سر بزنید و ببینید چه سرنوشتی پیدا کرده و چند روز رو در هتل بگذرونید و به یاده گذشته ها دراین جزیره وقت بگذرونید دراتاق۴۰طبقه ی پنجم کلید گرفتید و شب اول خیلی شب خو بود ولی شب بعدی همش خوای و کابوس های اون خانواده ولتون نمیکرد حتی جوری شده بود که در بیداری هم کابوسای وحشتناک میدید کا اونا دارن شمارو زنده زنده آتیش میزنن و ار بالای عمارت شمارو پرت میکنن پایین و روح خانم خونه شمارو ول نمیکنه و شبا صدای ناله هاش رو میشنوید که میگه دارم اتیشش میگیرم ادامه ی این داستانو به شما میسپارم بنظرتون نهایتش چی میشه؟]◇
@sleep_rose
@gray_petrichor
@justrandomshitagain
4600
Photo unavailable
◇[شما خانواده ی ثروتمند درسال 1935/5/15خانوادتن تصمیم گرفتید به بخش جنوبی کشور ایسلند سفر کنید و درجزیره ی وستمن بیاید و از هتل بی نظیری که دراون هست دیدن کند و یه هفته دراون باشید ولی هتل اصلا اون طوری که شما فکر میکنید نیست درروز اول پسره اولتون همش در هتل گم میشه و روزای بعدش این گم شدن پسرتون طولانی تر میشه ک اونو درحالی که خودشم نمیدونه چه اتفاقی افتاده در جنگل پیدا میکنید و شب آخر سفرتون صدای تهدید آمیزه زنی رو از سالن میشنوید که درحال جیغ و داد برای بچش هست و دنیال بچش میگرده و شما میفهمید کا اون دراین هتل دنبال پسزتون هست و شما همون موقعش ازاون هتل فرار میکنید و برای همیشه از دست روح اون زن خلاص میشید.]◇
@https0vDM7h6w7MhjNWVk
@endingew
@hazelhousew
@idfkwtfwh
@meowfskey
@With_absurdity
4700
Photo unavailable
◇[داستان شما یکم فرق داره شما درسال های 1920/6/6قبل از تبدیل شدن این مکان به هتل دراین عمارت زندگی میکردید و دراینجا خدمتکار بودید و هروز اربابتون به بهانا ای شمارو کتک میزد و تنبیه و مجازاتتون میکرد و یه روز شما خدمتکارا تصمیم گرفتید از این خانواده انتقام بگیرید و یه شب که مطمعن شدید همه خواب هستن طلاها و اشیای قیمتی رو دزدیدید و خونه رد به آتیش کشیدید و اعضای عمارت همه باهم در آتش سوختند و سال های بعد از به وجود اومدن این هتل روح اون خانواده هنوز که هنوزه دراین هتل هست و هرروز مسافران زیادی رو مورد آزار و اذیت قرار میدن و اونارو میترسونن و تا اوج مرگ میترسونن.]◇
@whoisparnia
@blackcatwithgreeneyes
@FinalyFeelFree
@MaAkiraaa
@nothingsandeverythings
@ch_b11
4800
Photo unavailable
◇[شما مهاجرانی بودید که از سمت نیویورک به سمت جنوب ایسلند مهاجرت کردید و درسال 1932/12/12به این جزیره رسیدید و همون موقع درساعت ۹صبح وارد هتل شدید به شماره اتاق۳۶ در طبقه چهارم و دراینجا مستقر شدید ولی ازهمون ورود حس بدی به این هتل داشتید واتفاقا درحال شروع شدن بودن شما ازهمون ورودتون پاتون پیچ خورد و دکتر بالا سرتون اومد و شب بعدش هم صدای جیغ و داد زنی رو از اتاق جفتیتون میشندید درحالی که اون اتاق خالی بود و کسی اون رو رزرو نکرده بود همین شمارو به شدت میترسوند شب بعدش تصمیم گرفتید با حواله ای که دارید یه خونه رو اجاره کنید تااینکه شب رو با ترس و لرز دراین مکان مخوف تسخیر شده بگذرونیم.]◇
@ito_ermika
@bonitapescado
@lavendercityy
@Mobina_Story
@Grayhous_2727
@Thisis_me00
4100