cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

𝘤𝘩𝘢𝘭𝘭𝘢𝘯𝘨𝘦༆

𝘔𝘠 𝘏𝘌𝘓𝘓💀🩸 : @Dontpeek666

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
334
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-97 روز
-3330 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

_مسافران عزیز چالش تموم شد و امیدوارم از چالش لذت برده باشید اون وایبی که باید رو بهتون می‌داده.و اینکه چالشو دوس داشتید اینجا بهم بگید. هیچی دیگه همین تنکس؛
نمایش همه...
End.
نمایش همه...
Photo unavailable
◇[شما به عنوان گردشگران علمی درسال 1960/3/1 به این هتل اومدید تا درباره ی این هتل تحقیق انجام بدید و بدونید که چرا این هتل متروکه شده و تسخیر شده و از اهالی این جزیره تک به تک درباره ی این هتل از مردم سوال میکردید تا به این نتیجه رسیدید که همه ی این داستانا زیره سره جادوگری بود که از صاحب قبلی حامله بوده ولی اون مرد اون رو در دریا غرق میکنه و میکشه و بعد روح اون زن برای انتقام بچش همه ی خانواده ی این مرد رو تسخیر میکنه و عذابشون میده و وقتی این مکان به هتل تبدیل میشه اون زن ازاون موقع تاالان دراین هتل زندگی میکنه و مردایی که دراین هتل به زنشون خیانت میکنن رو میکشه و تسخیر میکنه.]◇ @Darmaakyea @thehellmine @Death_under_Rain @chuuya_dead @Darksoulinthedark
نمایش همه...
Photo unavailable
◇[شما درسال1998/2/7 به ابن جزیره سفر کردید و بخاطر تعریف زیادی که از فامیلاتون راجب این هتل شنیده بودید به اینجا اومدید و در اتاق ۲۰طبقه ی دوم مستقر شدید و شب اول به خیر گذشت تااینکه شب هنگام موقع خواب صدای گریه ی نوزادی رو از پنجره ی پایینی به گوشتون خورد و از پنجره کا نگاه کردید یه نوزاد دیدید و سریع پیشش رفتید تا بیاریدش داخل و به مادرش تحویلش بدید ولی وقتی اونجا رفتید دیدید که نوزاد غیب شده وهمه جارو گشتید ولی خبری ازاون نبود برگشتید به هتل و روزه بعد و روزای بعدم ذهنتون خیلی درگیر این موضوع شد شب ساعت۱۲ جلوی در هتل که بودید صدای زنی رو از پشت سرتون شنیدید که میگفت بچمو کجا دزدیدی؟بچمو بهم پس بده و یهو به سمتتون حمله ور شد و شما رو به وحشیانه ترین شکل ممکن کشت و داخل جنگل رهاتون کرد و ازاون روز به بعد روح شماهم واردهتل شد و دنبال اون نوزاد می‌گشت.]◇ @chiibiko @lSFPDiary @RoyalRebecca
نمایش همه...
Photo unavailable
◇[(ادامه ی داستان قبلی) شماها درسال 1939/10/5تصمیم گرفتید که به این عمارتی که قبلا آتیشش زدید سر بزنید و ببینید چه سرنوشتی پیدا کرده و چند روز رو در هتل بگذرونید و به یاده گذشته ها دراین جزیره وقت بگذرونید دراتاق۴۰طبقه ی پنجم کلید گرفتید و شب اول خیلی شب خو بود ولی شب بعدی همش خوای و کابوس های اون خانواده ولتون نمیکرد حتی جوری شده بود که در بیداری هم کابوسای وحشتناک میدید کا اونا دارن شمارو زنده زنده آتیش میزنن و ار بالای عمارت شمارو پرت میکنن پایین و روح خانم خونه شمارو ول نمیکنه و شبا صدای ناله هاش رو میشنوید که میگه دارم اتیشش میگیرم ادامه ی این داستانو به شما میسپارم بنظرتون نهایتش چی میشه؟]◇ @sleep_rose @gray_petrichor @justrandomshitagain
نمایش همه...
Photo unavailable
◇[شما خانواده ی ثروتمند درسال 1935/5/15خانوادتن تصمیم گرفتید به بخش جنوبی کشور ایسلند سفر کنید و درجزیره ی وستمن بیاید و از هتل بی نظیری که دراون هست دیدن کند و یه هفته دراون باشید ولی هتل اصلا اون طوری که شما فکر می‌کنید نیست درروز اول پسره اولتون همش در هتل گم میشه و روزای بعدش این گم شدن پسرتون طولانی تر میشه ک اونو درحالی که خودشم نمیدونه چه اتفاقی افتاده در جنگل پیدا میکنید و شب آخر سفرتون صدای تهدید آمیزه زنی رو از سالن میشنوید که درحال جیغ و داد برای بچش هست و دنیال بچش میگرده و شما میفهمید کا اون دراین هتل دنبال پسزتون هست و شما همون موقعش ازاون هتل فرار می‌کنید و برای همیشه از دست روح اون زن خلاص میشید.]◇ @https0vDM7h6w7MhjNWVk @endingew @hazelhousew @idfkwtfwh @meowfskey @With_absurdity
نمایش همه...
Photo unavailable
◇[داستان شما یکم فرق داره شما درسال های 1920/6/6قبل از تبدیل شدن این مکان به هتل دراین عمارت زندگی میکردید و دراینجا خدمتکار بودید و هروز اربابتون به بهانا ای شمارو کتک میزد و تنبیه و مجازاتتون میکرد و یه روز شما خدمتکارا تصمیم گرفتید از این خانواده انتقام بگیرید و یه شب که مطمعن شدید همه خواب هستن طلاها و اشیای قیمتی رو دزدیدید و خونه رد به آتیش کشیدید و اعضای عمارت همه باهم در آتش سوختند و سال های بعد از به وجود اومدن این هتل روح اون خانواده هنوز که هنوزه دراین هتل هست و هرروز مسافران زیادی رو مورد آزار و اذیت قرار میدن و اونارو میترسونن و تا اوج مرگ میترسونن.]◇ @whoisparnia @blackcatwithgreeneyes @FinalyFeelFree @MaAkiraaa @nothingsandeverythings @ch_b11
نمایش همه...
Photo unavailable
◇[شما مهاجرانی بودید که از سمت نیویورک به سمت جنوب ایسلند مهاجرت کردید و درسال 1932/12/12به این جزیره رسیدید و همون موقع درساعت ۹صبح وارد هتل شدید به شماره اتاق۳۶ در طبقه چهارم و دراینجا مستقر شدید ولی ازهمون ورود حس بدی به این هتل داشتید واتفاقا درحال شروع شدن بودن شما ازهمون ورودتون پاتون پیچ خورد و دکتر بالا سرتون اومد و شب بعدش هم صدای جیغ و داد زنی رو از اتاق جفتیتون میشندید درحالی که اون اتاق خالی بود و کسی اون رو رزرو نکرده بود همین شمارو به شدت میترسوند شب بعدش تصمیم گرفتید با حواله ای که دارید یه خونه رو اجاره کنید تااینکه شب رو با ترس و لرز دراین مکان مخوف تسخیر شده بگذرونیم.]◇ @ito_ermika @bonitapescado @lavendercityy @Mobina_Story @Grayhous_2727 @Thisis_me00
نمایش همه...