cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

𝗬𝗮𝗼𝗶 𝗚𝗮𝗹𝗮𝘅𝘆 🏳️‍🌈

بـزرگ‌تـریـن مـرجـع فـن‌آرت‌هـای یـائـویـی از انـیـمـه، مـانـهـوا، گـیـم و … .

نمایش بیشتر
کشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
1 490
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔞منبع فیکشن های خیس💦 و هات🍆 دخترپسری🔞 ❗️فیکشن 𝗦𝗮𝘃𝗲 𝗠𝗲 با ژانر #اسمات موزیکال🎶 که همه ی اعضای بنگتن توی نقش آیدلن رو خوندی؟ ❗️فیکشن 𝗦𝗶𝗹𝗲𝗻𝘁 𝗺𝘂𝗿𝗱𝗲𝗿 ، کیم تهیونگ رئیس #مافیایی که از بیماری هموفوبیک🩸 رنج میبره ⚠️ +21 چنل دارای محدودیت سنیه +21⚠️ اگه طرفدار فیکشنای دخترپسری هستی کلیک کن
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
-هی..هی...آروم تر! بکهیون با #ناله ⛑ گفت. بخاطر دست مرد که روی گردنش قرار گرفته بود نمی‌تونست سمت چانیول برگرده. چان پوزخندی زد و‌ #کمربند 🌶 چرم‌اش رو محکم‌تر از قبل روی باسن برهنه پسر کوبید و این بار گوش‌هاش میزبان ناله دردناک پسر شدن. -هنوز #کبود 🩸 نشده! 👅 ᏟᎻᎪNᏴᎪᎬᏦ 👅 بک چشم‌هاش رو از عجز بست و صورتش رو توی بالش فرو برد. این‌ پوست لعنتیش همیشه خدا سریع #قرمز 🧧 میشد و حالا برای زجر دادن بک داشت انقدر کبود شدنش رو لفت می‌داد؟ محض رضای خدا اون و‌ چان، دوست پسر صاف و ساده‌اش شرط بسته بودن ㊗️ و‌ حالا که بکهیون باخته بود باید اجازه می‌داد پوست #باسن‌ش واضحا کبود بشه! شاید چانیول اونقدر که فکر می‌کرد ساده نبود... ••• WRONG BOYFRIEND 🔞🍷 https://t.me/+huG2LlS9AhNiOTk0
نمایش همه...
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
عضو #سخت 🌶🚨 کای با کامل نشستن پسر #عمیق‌تر از چیزی که شاهزاده فکرش رو می‌کرد وارد شد و باعث شد لب‌های باریک امگا برای نفس کشیدن از هم فاصله بگیرن. سهون حواسش رو برای دقایق طولانی درحالیکه بدنش رو روی #عضو مرد بالا و پایین 🚒🪓 می‌کرد به نوازش دست‌های گرم کای روی کمرش داد. [ آفرودیت...کامل شده 💍 ] می‌خواست چهره کای رو ببینه اما بخاطر چند ضربه به اون نقطه لعنتی چشم‌هاش 🧧✂️ به سختی باز مونده بودن و تار می‌دید. گردنش که به سمت عقب خم شده بود بخاطر قطرات عرق می‌درخشید و بدنش میون دست‌های کای #می‌لرزید. [ تاریخی، امگاورس، فول اسمات 💦 ] دیگه نمی‌تونست ادامه بده پس خیلی آروم دوباره روی عضو کای نشست و سرش رو به شونه مرد 🍅🔺 تکیه داد. محافظ سرش رو کنار گوش شاهزاده برد و زمزمه کرد: -وقتی لب‌هات بخاطر #درد نیمه باز میمونن خیلی پرستیدنی 👺🎒 میشی‌.‌ 🔞فقط گی شیپر های بزرگسال [ جوین ] بشن🔞https://t.me/+huG2LlS9AhNiOTk0
نمایش همه...
Photo unavailable
.˚ 𖥨┉┈𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐒𝐢𝐥𝐞𝐧𝐭 𝐦𝐮𝐫𝐝𝐞𝐫📕 من #کیم🩸神 تهیونگم،وقتی کاری رو بخوام #انجام♟✗بدم، میدم.  #لباسمو🩸神 از تنم بیرون کشید و شروع کرد به بوسیدن بدنم. هرلحظه بیشتر #خیس♟ میشدم و میتونسم #عضوشو🩸神 حس کنم.  چشمامو بستم: #تهیونگ♟✗خواهش میکنم سریع تر. همون #لحظه🩸神 صدای باز شدن #کمربندشو🩸神 شنیدم. با پایین کشیده شدن #شورتم♟✗ لبمو گاز گرفتم. با ورود عضوش نفسمو حبس کردم. درد داشت ولی #لذتی♟✗که همراهش بود خواستنی بود. تهیونگ هر لحظه #ضربه🩸神 هاشو تندتر میکرد. .˚ 𖥨┉┈𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐓𝐚𝐞𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠 , 𝐘.𝐍📕
نمایش همه...
✗کیــــم تهیونک رئیس باند مافیـــایی♟
🩸که عـــاشق دختــــری میشه اما神
✗داســـتان پیچیده تر از یک علاقـــس♟
Repost from N/a
ادیت های سکسی و ممنوعه❌ https://t.me/Picassoedite https://t.me/Picassoedite
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
تن #برهنــه🍑 هر دو روی هم میلــغزید ، افکـار مخــدوش مانع حرکتــی از جانب #دخــترک💧 میشد و همین باعث ســردی بینشون میشــد. با حس دســت های #محــکم🩸 دور بــازوهای ورزیــدش ، دســت از بوســیدن دو تیکــه #گوشــت قــلوه ای دخــترک دست برداشت.🥀 چهره متفکر و مردد دخترک پر بود از #احساس های مختلف و حس #غم ❗️بیشتر بی داد میکرد. _ تو به خاطر بیماریت با منی؟ مگه نه.🧧 فک لرزونش رو محکم فشار داد و با لبخندی پر درد و اشک های سرازیر شده ، لب زد: با من بازی نکن ! من فقط سکس پارتنرم ، فقط همینو بگو !🔞🖇 NAME : SexPartner FULL SMUT
نمایش همه...
ســکس پارتنــر 🔗🥀
خوانــدن ادامه فیکــشن 🥴💧
طرفدارای فیکشــنای هــارش🍓🩸
Repost from N/a
Photo unavailable
‣✘𝐇𝐨𝐫𝐧𝐲💦𓂃  ָ   ֙⋆ ‣✘ 𝐅𝐮𝐥𝐥 𝐒𝐦𝐮𝐭 💦𓂃  ָ   ֙⋆ ‣ ✘𝐀𝐧𝐝 𝐝𝐢𝐫𝐭𝐲 💦 𓂃  ָ   ֙⋆ هیشش بیبی...شما #میمیت🔮ⵢ رو بخور و بذار من و #دد🧬 کوکی با پاستیل کوچولوت بازی کنیم باشه پسرم؟ جیمین لب‌هاش رو از روی #نیپل🔮ⵢ کوک برداشت چشم #ددی🧬 تهیونگ دست جونگ کوک رو، روی #دیک🔮ⵢ جیمین که حالا از شدت #هارد🧬 شدن قرمز شده بود و #کلاهکش🔮ⵢ به کبودی می‌زد گذاشت و انگشت خودش رو روی #سوراخ🧬 جیمین گذاشت. جیمین با #حس🔮ⵢ انگشت تهیونگ روی #سوراخش🧬 خودش رو پایین‌تر کشید تا #انگشت🔮ⵢ تهیونگ رو توی خودش داشته باشه اما... ‣✘𝐕𝐦𝐢𝐧𝐤𝐨𝐨𝐤💦𓂃  ָ   ֙⋆ ‣✘ 𝐇𝐨𝐭 𝐟𝐚𝐦𝐢𝐥𝐲💦𓂃  ָ   ֙⋆ ‣ ✘𝐉𝐨𝐢𝐧 𝐚𝐧𝐝 𝐫𝐞𝐚𝐝 𝐦𝐨𝐫𝐞💦 𓂃  ָ   ֙⋆
نمایش همه...
🎆همـــه چی دست به دسـت هم داده بود🎆
🎆تا جیمین رو ســـر راه تهیونگ و کوکــــ🎆
🎆قرار بده و یه خـــانواده کامـــل و هـــورنی🎆
🎆تشکیـــل بده که هر سه آرزوش رو داشتن🎆
Repost from N/a
Photo unavailable
🔞. ‹ ִֶָ . ָ࣪ ‹ جیمین تنها قرار بود زیر میز دوست پسرش قایم بشه تا پدر کشیش جئون جونگ کوک که برای هدایت پسرش به شرکت اومده بود جیمین نبینه اما...🔞 ─  ָ 📕  ֙⋆ ─ _از... از #مسیح🩸ャ خردمند... اوه... می‌خواهم تا من را در... در #نظر🍷🥩 داشته باشد. نفسش رو لرزون بیرون داد و #ناله‌ی🩸ャ خفه‌ای کرد. جیمین بدون هیچ #رحمی🍷🥩 زیر اون میز فاکی #دیکش🩸ャ رو می‌مکید و به قدری با شدت و #سریع🍷🥩 این کار رو انجام می‌داد که باعث شد کوک کمی خودش رو #عقب🩸ャ ببره تا بتونه #حداقل🍷🥩 درست نفس بکشه! با خروج پدرش #ناله‌ای🩸ャ کرد و گفت: ─  ָ 📕  ֙⋆ ─ 🔞. ‹ ִֶָ . ָ࣪ ‹ جیمین جوری می‌گامت که نتونی تا یک هفته بشینی...🔞
نمایش همه...
📌امروز چهارشنــــبه و بود و این یعــنی📌
🌶پدر کوک برای خواندن دعا مــــیومد歡🩸
📌از اون میخواســــت تا تکرار کنه اما📌
🌶اما این دفـــعه همه چیز متــــفاوت بود歡🩸
❗️𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑆𝑒𝑐𝑟𝑒𝑡 𝑡𝑟𝑢𝑡ℎ ❗️𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑆𝑚𝑢𝑡 , 𝑆𝑢𝑝𝑒𝑟𝑛𝑎𝑡𝑢𝑟𝑎𝑙 , 𝐶𝑙𝑎𝑠𝑠𝑖𝑐 ❗️𝑪𝒉𝒂𝒓𝒂𝒄𝒕𝒆𝒓𝒔 : 𝐽𝑖𝑚𝑖𝑛 , 𝑀𝑖𝑠𝑜𝑜 , 𝑌𝑒𝑜𝑛𝑗𝑢𝑛 ❗️𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : 𝐻𝑖𝑑𝑖𝑘𝑎 طبق #افسانه ها سال ها پیش دروازه🔥 بین ۲ دنیا باز شده و #دختر زیبایی از دنیای خودش پا توی دنیای عجیب و #ترسناک ما گذاشته. توی دیدار اول با فرمانروای دنیا #عشق💦 سرنوشت سازی هردوی اون هارو درگیر خودش میکنه. مردم میگن اون دوتا باهم #ازدواج کردن صاحب یه دختر♟ شدن. دختری که نه مثل پدرش خون آشامه و نه مثل مادرش💎 یه #انسان عادی.... [[جیمین به عنوان یه گرگینه🌔 و یونجون به عنوان یه خون آشام🩸 در مقابل هم قرار میگیرن]]
نمایش همه...
💦 آپ به زودی 💦
🔞 +21 🔞
🥃فیکشن های اسمات دخترپسری🥃
00:03
Video unavailable
꒷꒦㒍𝐒𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 𝐓𝐫𝐮𝐭𝐡🩸 ꒷꒦㒍𝐉𝐢𝐦𝐢𝐧 . 𝐌𝐢𝐬𝐨𝐨 . 𝐘𝐞𝐨𝐧𝐣𝐮𝐧🩸 بدون اینکه #متوجه💢بشم بند #لباسمو باز کرد و با یه #حرکت روی تخت انداختتم. ازش ناراحت بودم ولی به قدری #تحریک🍷な شده بودم که نخوام جلوشو بگیرم. دستشو رو #پام💢 حرکت داد تا به #لباس💢 زیرم رسید. وقتی دستشو روی #عضوم🍷な که کم کم داشت #خیس💢 میشد میکشید توی چشمام #زل🍷な زده بود. دستامو دور گردنش حلقه کردم و لبامو به #لباش🍷な چسبوندم. دستاشو لای #موهام💢برد و شروع کرد به #مکیدن🍷な لبام. نفسامون تند شده بود که عضو #تحریک💢 شدش رو از شلوارش بیرون کشید و... ꒷꒦㒍𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 𝐇𝐢𝐝𝐢𝐤𝐚🩸 ꒷꒦㒍𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫𝐧𝐚𝐭𝐮𝐫𝐚𝐥 . 𝐒𝐦𝐮𝐭🩸
نمایش همه...
📕فیکشـــــن ماورا‌‌ءالطبیعی حقیقــت پــهان📕
🔞‼️دارای صحـــــنه های بــــاز و اســــــمات‼️🔞
📕تنهـــا با سرچ هشــــتگ #secret_teuth 📕