cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

廴𝑰𝒌𝒊𝒈𝒂𝒊⇝

به نام خداوند رنگین کمان🌈 ❃به تیم ایکیگای خوش اومدید❃ کانال پشتیبان : @ikigai_team1 🚫کپی حتی با ذکر منبع ممنوع🚫

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
2 958
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-237 روز
-14730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from N/a
Photo unavailable
مانهوای زیبا و جذاب رهبر زن منو به عنوان خواهر خود معرفی کرد ژانر : درام، کمدی، عاشقانه، تاریخ خلاصه: من تو نوزده سالگی تو یک رمان با خانواده گرگ تناسخ پیدا کردم ، جایی که قهرمان داستان ما رو شکار می کنه و مشکل اینجاست که این گرگ - قهرمان اصلی - برادر کوچکتر منه! وقتی به همراه برادر کوچکترم تو اعماق جنگل پنهان شدم و برای فرار به دنیای انسان ها برنامه ریزی کردم، دختریو پیدا کردم که در برف بود، نمی توانستم اونو تنها بگذارم، بنابراین ازش او مراقبت کردم. با نهایت صمیمیت، اما...از همه مردم، اون نقش اول زن رمان بود، به محض اینکه درمانش و تموم کردم فورا درمانش می کنم، اما... "من چیزی یادم نیست." بدتر از آن، او در آن تصادف حافظه خود شو از دست داد! همونطور او ناگهان پرسید : "تیپ ایده آل شما چیست؟" "من مردان قد بلند با شانه های پهن را دوست دارم." یه جورایی نگاهت به من غیر عادیه، باید تقصیر من باشه که وقتی از تیپ ایده آلم حرف میزنم چشمام برق میزنه، درسته؟ من باید ... باید سریع با برادر کوچکترم فرار کنم ... "برادرم خوش تیپه، نه؟" "چرا یکدفعه از برادرت اینطور نام بردی؟" https://t.me/black_ruby_mamhva
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
من همه ی زندگیمو به عنوان یه جانشین زندگی کردم...اما وقتی شاهزاده خانوم واقعی برگشت ... @black_ruby_team (بیا شکر گذار باش که همچین پایانی داری) این بلایی بود که قرار بود بعد اومدن شاهزاده خانوم واقعی سرم بیاد؟! نه حتی اگه شاهزاده خانوم واقعی هم پیداش نمشد یه همچین پایانی داشتم.... فکر کنم مفید بودنم تا اینجا بود https://t.me/black_ruby_mamhva ``اگه برگردی تورو به عنوان واقیم تصدیق خواهم کرد `` »من بهش نیازی ندارم » هیچ کس دوسم نداشت، اما مهم نبود. تصمیم گرفتم برای خودم زندگی کنم .... @black_ruby_team اونقدر بالا میره(پیشرفت می کنه ) که همه‌ی نگاه ها رو اونه *・゚゚・*:.。..。.:*゚:*:✼✿   https://t.me/black_ruby_mamhva https://t.me/black_ruby_mamhva https://t.me/black_ruby_mamhva *・゚゚・*:.。..。.:*゚:*:✼✿ ‼️فقط وقتی عضو میشی لفت نده چون به علت کمبود مترجم و امتحانا فعلا فعالتی صورت نمیگیره ‼️
نمایش همه...
سلام مجدد بچه ها بخدا خیلی خوبید😂😭 تعداد از دوستان یسری سوال کردن، گفتم همینجا جواب بدم شاید ابهام بقیه هم باشه 🧐 دوستان کارا ادامه داده میشه الان ما خودمون هم رفتیم تیم ائویی و تعدادی از کارهارو خودمون کارهای ترجمه و کلین و تایپ رو انجام میدیم برای همین کارا متوقف نشدن فقط دیگه در این کانال آپ نمیشن و ادامه آپ ها در چنل @AoiSekai هست، اگ مایلید همکاری کنید برای کارها حالا یا ترجمه یا کلین یا تایپ به ایشون پیام بدید @Wandering_Circus
نمایش همه...
سلام ب همه همراهان عزیز ک تا این لحظه کنارمون بودند و ممنون از تمامی بچه هایی ک در تیم بودن و کمک کردن، 2تا خبر دارم براتون اولی اینکه تیم ایکیگای اعلام میکنه که ما به دلایل بسیاری قراره چنلو تعطیل کنیم و در این کانال دیگر فعالیتی از جمله ترجمه مانهوا وجود نداره یجورایی قراره ادغام بشیم دوستانی که میخوان همچنان مانهواهارو دنبال کنن میتونن در  کانال @AoiSekai به دنبال ما باشند البته ادمین ها همچنان در این کانال هستن ولی فعالیت های این کانال دیگه ربطی به ترجمه مانهوا مانگا و مانها نداره همین دیگه دوستتون داریم بابای ❤️😘
نمایش همه...
Photo unavailable
https://t.me/Arumita_Senpai سلام سلام اومدم بهت یه مانهوا معرفی کنم❤️ حتما.عاشـــقـــشـ میشـی😱 اسم: رام کردن شوهر هیولایی.🍻 اسم انگلیسی:🍷How to Tame My Beastly Husband🍬 کاری از تیم:ارمیتا سنپای 🦋 خلاصه:✍🤝 "من مطمئن هستم که من مرده بودم." آنت باواریا، زنی از معتبرترین خانواده اشرافی در پادشاهی دلتیوم، به روز عروسی خود بازگشت. چهره داماد در هنگام ورود به سالن برای مراسم تند بود. بازوی او را محکم گرفت چون به شدت از آنت متنفر بود. حالا قرار بود دوباره ازدواج جهنمی داشته باشند و به همدیگر آسیب بزنند. https://t.me/Arumita_Senpai
نمایش همه...
Photo unavailable
https://t.me/Arumita_Senpai اسم: من در طلاق شوهرم شکست خوردم🥂 اسم انگلیسی؛IFailed to Divorce My Husband💞 کاری از چنل:ارمیتا سنپای 🦋 آپلود شده:چپتر۱۹ خلاصه ✨🤝: او وسواس زیادی نسبت به مرد اصلی، یعنی شوهرش داشت، و پس از اینکه 10 سال به دنبال او ادامه داد، درگذشت. البته او می خواست زندگی کند. بنابراین او سعی کرد تا قبل از اینکه نقش اصلی زن واقعی ظاهر شود، او را به خوبی طلاق دهد. https://t.me/Arumita_Senpai
نمایش همه...
#پيشنهاد مدیر کارای قشنگی دارم
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
‼️توجه توجه ‼️ از این پیام رد نشو تیم یاقوت سیاه با کلی مانهوای قشنگ ✨ با ژانر های مختلف شدیدا به مترجم نیاز داره و میخواد تابستون چنل و با فعالیتاش فعالیت بارون کن ولی متاسفانه کمبود مترجم داریم اونم شدید شرط مترجم بودن زیاد سخت نیست مترجم میتونه از برنامه برای ترجمه استفاده کنه تمامی مانهوا نسخه انگلیسی و عربی ...هستن جهت کمک به تیم و کمک به بیشتر شدن فعالیت چنل فهمیدن شرط مترجمی بیاین به ایدی زیر 👇 @Parme0 @Parme0 @Parme0 ❌توجه توجه ❌ مترجم کارشو از تابستون شروع میکنه
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
من همه ی زندگیمو به عنوان یه جانشین زندگی کردم...اما وقتی شاهزاده خانوم واقعی برگشت ... @black_ruby_team (بیا شکر گذار باش که همچین پایانی داری) این بلایی بود که قرار بود بعد اومدن شاهزاده خانوم واقعی سرم بیاد؟! نه حتی اگه شاهزاده خانوم واقعی هم پیداش نمشد یه همچین پایانی داشتم.... فکر کنم مفید بودنم تا اینجا بود https://t.me/black_ruby_mamhva ``اگه برگردی تورو به عنوان واقیم تصدیق خواهم کرد `` »من بهش نیازی ندارم » هیچ کس دوسم نداشت، اما مهم نبود. تصمیم گرفتم برای خودم زندگی کنم .... @black_ruby_team اونقدر بالا میره(پیشرفت می کنه ) که همه‌ی نگاه ها رو اونه *・゚゚・*:.。..。.:*゚:*:✼✿   https://t.me/black_ruby_mamhva https://t.me/black_ruby_mamhva https://t.me/black_ruby_mamhva *・゚゚・*:.。..。.:*゚:*:✼✿ ‼️فقط وقتی عضو میشی لفت نده چون به علت کمبود مترجم و امتحانا فعلا فعالتی صورت نمیگیره ‼️
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailable
از کار های تکراری خسته شدی هرچی مانهوای تاریخی میخونی مثل همه یک #مانهوای عالی با #داستانی متفاوت برات اوردم اونم چه مانهوایی مانهوای باد شرقی اطلس خلاصه ای از مانهوامو مردم ژنو همیشه بدهی های خود را پرداخت می کنن. بنابراین وقتی کلر دختر دهقانی خود را زیر اسب مورد علاقه مارکس بالت مورنهایتز می اندازد و او را مجبور می کنه حیوان مورد علاقش و برای نجات جونش بکشه، باید با گذروندن یک شب تو تخت اون جبران کنه . اما بالت تنها به یک شب راضی نمیشه و کلر و خانواده‌اش برای زندگی تو قصر اون نقل مکان می‌کنن تا هر زمان که اون بخواد به اون «خدمت» کنه..... کلر اون دختر دهقانی ساده‌ای نیست که به نظر می‌رسد. از آنجایی که بالت به طور فزاینده ای درگیر جنگ سیاسی امپراتوری می شود، هویت واقعی کلر به یک عامل تعیین کننده در موفقیت اون تبدیل میشه ، یا در غیر این صورت یک کاتالیزور برای سقوط اون خواهد بود. هر چه که باشد، کلر مطمئناً قبل از رفتن، بدهی خودشو بازپرداخت خواهد کرد! جهت خوندن به# ایدی زیر مراجعه کنید : https://t.me/black_ruby_mamhva https://t.me/black_ruby_mamhva https://t.me/black_ruby_mamhva
نمایش همه...