cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

نیمِه'دیگَرَم ♡سیبِ'مَمنوعِه♤

⚜رُمانِ_نیمِه_دیگَرَم⚜ 🔞سیب_ممنوعه🔞 🦋آتشم پروانه باش :تکمیل شده🦋 🚫هرگونه کپی برداری از رمان نویسنده ممنوع میباشد 🚫 ❌محدوده سنی لطفا رعایت شود❌

نمایش بیشتر
إيران195 541زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
499
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

#هات‌‌ترین‌رمان‌مجازی🔥🔞 نگاهی به #بدن نیمه برهنه‌م انداخت و #بوسه‌ی ریزی زیر گلوم زد. #اتاق به زیبایی تزئین شده بود برای یک #شب‌زفاف به یاد موندنی! بوی #شمع و #عود کل اتاق و پر کرده بود و #تخت دونفره‌ی وسط اتاق با #گل سرخ به زیبایی تزئین شده بود. اصلا زمان و مکان دست‌مون نبود. فقط وقتی به خودم اومدم که هر دو #لخت توی بغل هم روی تخت بودیم. تیام لبخندی به روم پاشید و زیر گوشم لب زد: -خانوم شدنت #مبارک و توی یک حرکت ...🙊❌ https://t.me/+gesTraW6svc4NGY8 #مخصوص نوعروسا، بیا دلبری کردن و یاد بگیر😈
نمایش همه...
00:02
Video unavailable
#لزبینننن👩‍❤️‍👩. #خودارضایی🔥. وسط سکسشون مزاحم میشن اما دختره میاد تو حموم و جق میزنه اما یهو عشقش میاد تو و میبینتششش🤤🔥🔥 وان رو پر از اب و شامپو کردم و توش نشستم؛پاهام رو دو طرف لبه وان گذاشتم و سرم رو به پشتیش تکیه دادم. انگشت #فاکم رو تو #دهنم بردم و ساک زدم بعد اروم اروم روی #کلی.ستورم رو مالیدم؛کم‌کم به اوج رسیده بودم که در حموم باز شد.خواستم سریع خودم رو جمع کنم که دستی روی پام نشست و بعد مها جلو اومد و لباسش رو از تنش در اورد و در حموم رو قفل کرد و گفت: +#هورنی کوچولو یه دو دقیقه رفتم بیرون؛انقدر نتونستی صبر کنی؟ #جرت که دادم میفهمی! و صورتم رو بین دستاش گرفت و تو همون حالت ضربه‌ای به #سی.نه‌ام اوه اوه دختره رو قراره جرررر بده🔥🍌🍑 🍆https://t.me/+Clm8TeLUC15lMGU0 🍑https://t.me/+Clm8TeLUC15lMGU0
نمایش همه...
اسم من نِسا. یه روان شناس و تک دختر سرگرد #مذهبی و #معتبر مملکت. من توسط پدرم وارد #تیمارستان شدم تا با مرد #بوکسور و #خلافکاری که همه می گفتن بیمار روانیه ارتباط برقرار کنم و ازش اطلاعات بگیرم. اما تو همون برخورد اول عاشق اون مرد دیوونه شدم. عاشق چشمای رنگ شبش! پوست برنزش! موهای مواج و حالت دارش! غافل از اینکه خبر نداشتم اون مرد خودشو به عمد به #دیوونگی زده و نه تنها مشکلی نداره، بلکه....... https://t.me/+UNZg8EaFHW1jY2Zk ❌تک دختر سرگرد مذهبی و معتبر مملکت، یه آبرو ریزی بزرگ به بار میاره😱❌ عشقی که بهاش، از دست دادن بکارت نسا
نمایش همه...
Repost from N/a
رابطه نامشروع خواهر و برادر ناتنی!🔞💦🔥 دختره مشغول خودارضایی که داداشش سر میرسه و..💥😮‍💨 https://t.me/+M22x5vezActkZDNk https://t.me/+M22x5vezActkZDNk https://t.me/+M22x5vezActkZDNk روی تخت دراز کشیده بودم و دستم رو توی شورتم کردم و مشغول مالیدن خودم شدم.🔞 دلم هوس یه رابطه کرده بود اما ناچار بودم با خودم ور برم.❌🔥 با باز شدن در و داخل شدنِ امیر آب دهنم رو قورت دادم و سریع دستم رو بیرون کشیدم و تیز روی تخت نشستم. پوزخندی گوشه‌ی لبش جا خشک کرد و درحالی که نزدیکم می‌شد گفت: -خواهر کوچولوم‌ دلش هوس سکس کرده🙈؟! روی تخت ولو شدم و درحالی که یقه‌ی پیراهنش رو می‌گرفتم و سمت خودم کشیدم نالیدم: -من دوست دارم زیر داداش گُلم جر بخورم!🙈🔥 تو یه حرکت خیمه زد روم و لباس هام رو توی تنم جر داد و..🔞🔞 https://t.me/+M22x5vezActkZDNk https://t.me/+M22x5vezActkZDNk https://t.me/+M22x5vezActkZDNk #داغ‌ #صحنه‌دار #بزرگسال🔞 #محدودیت_سنی🔪🩸
نمایش همه...
Repost from N/a
_شورتت #ترشح کرده هینی کشیدم به #شورتم نگاه کردم #خیس شده بود با پوزخند سامر سرم و بالا اوردم: _بخاطر من خیس شده؟!میخواد اون #گوشت کوچولو #جر بخوره؟! ترسیده بودم سکوت کردم که سامر امد نزدیکم و با یه حرکت من و انداخت روی تخت و گفت: _یادت نرفته که تو آمدی اینجا من و #ارضا کنی توله سگ و بعد خیمه زد روم و گفت: _چه جوری #بکنمت؟! هقی زدم و گفتم: _سامر درد میگیره خو...خواهش میکنم الان نه سامر نیم نگاهی بهم زد و گفت: _چرا دردت گرفت نسا؟! لبام و برچیدم و گفتم: _اون شب بین پاهام خیلی #میسوخت سامر خمار نگاهم کرد و گفت: _د نه د وقتی #سالار بلند شده دیگه باید خودت بخوابونیش خواستم حرفی بزنم گوشم و #میکید و گفت: _امشب خیلی خشنم ممکنه برای #واژن کوچولو تنگت #آسیب بخوره فردا میبرمت دکتر و یهو خودش و بین پام جا داد و... سامر مردی که مشکل روانی داره و شاهد قتل بوده..... https://t.me/+UNZg8EaFHW1jY2Zk
نمایش همه...
_مردونگیمو ساک بزن توله خمار و شهوتی به سامر نگاه کردم و خم شدم رو به روی مردونگیش و گفتم: _چه جوری واست ساک بزنم؟ مردونگیت خیلی کلفته دهنم جر میخوره توجه‌ایی به حرفم نکرد و سرم و گرفت و مردونگیش و به زور وارد دهنم کرد و گفت: _بخورش گاز بزنی بهشت تنگ کوچولوت و جر میدم توله سگ منم به صورت حرفه‌ایی شروع کردم مردونگیشو ساک زدن انگار داشتم آبنبات میخوردم صدای آه و ناله مردونش بلند شد انقدر مردونگیشو ساک زدم که ارضا شد و تا آخر آبشو قورت دادم یهو منو انداخت روی تخت و مردونگیش و فرو کرد تو بهشتم جیغی از درد و لذت کشیدم و سامر شروع کرد تو سوراخ بهشتم تلمبه زدن https://t.me/+e7ycR2zdhds2Nzdk
نمایش همه...
_یهو مردونگیشو فرو کرد تو سوراخ بهشتم و تلمبه زد آه و نالم کل اتاق و برداشته بود و سامر تند تند تلمبه میزد ناله‌ایی کردم و گفتم: _آییییی تندتر...دارم جر میخورم....چقد مردونگیت کلفته سامر همین طور که تلمبه میزد غرید: _داری زیر من جر میخوری؟ اوفففف توله سگ مردونگیمو داری تو خودت میبلعی و دیگه حرفی نزد و شروع کرد دوباره تندتر تلمبه زدن جیغ کشیدم: _تندترررر...جرم بده سامر با این حرفم حشری و شد و تندتر تو بهشتم تلمبه زد انقدر تلمبه زد تا ارضا شد مردونگیشو از سوراخ بهشتم کشید بیرون تا خواستم حرفی بزنم یهو مردونگیشو کرد تو سوراخ باسنم سوراخ باسنم پلپم بود و با تلمبه یه سامر جر خوردم دستم و گذاشتم روی بهشتم و شروع کردم به مالوندن انقدر تلمبه زد تو سوراخ باسنم تا ارضا شد و آبشو خالی کرد تو سوراخ باسنم https://t.me/+UNZg8EaFHW1jY2Zk
نمایش همه...
-تا صبح باید مردونگی من رو تو خودت داشته باشی خانم کوچولو! با بغض و چشمای اشکی به ددی که در حالی که با #سینه تازه جوونه زده و #صورتیم بازی می‌کرد این حرف رو زد نگاه میکنم -د...درد دارم... دارم #جر خورم... تروخدا درش بیار قول میدم دیگه دختر خوبی باشم روم خم میشه و #لبم رو #میبوسه -دیگه دیره بیبی گرل... بهت گفتم باید به قانونام گوش بدی... گفتم تا زمانی نمیکنم که دختر خوبی باشی ولی از این به بعد باید هر شب زیرم جر بخوری...‌🔥🔞 https://t.me/+63bOknwgpJoyY2E0 پارت واقعی رمانشه💦🍑
نمایش همه...
بهشــت بلوط

رمان #جذاب و #نفس‌گیر بهشــت بلوط🔥🔞 وسط خیابون هی بات ور برم سیخ کنی پیراهنو از شلوارت دربیاری بندازی روش و اخمالو نگام کنی💦🍑 پارت گذاری روزانه💜 به قلم ستاره🌟 کپی حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع می‌باشد.❌

#هلوی_صورتی🍑 -قمبل کن میخوام از عقب بکنم... از روی عوض #کلفت و #گوشتی💦🔞 شایان بلند میشم و قمبل میکنم که تیام تا ته خودش رو توم جا میده... -فقط اه و ناله کن کوچولو تو من و شایان رو هم تحمل کردی... https://t.me/+63bOknwgpJoyY2E0 پارت اولشه قشنگ ابت رو میاره💦🔥🔞
نمایش همه...
-تا صبح باید مردونگی من رو تو خودت داشته باشی خانم کوچولو! با بغض و چشمای اشکی به ددی که در حالی که با #سینه تازه جوونه زده و #صورتیم بازی می‌کرد این حرف رو زد نگاه میکنم -د...درد دارم... دارم #جر خورم... تروخدا درش بیار قول میدم دیگه دختر خوبی باشم روم خم میشه و #لبم رو #میبوسه -دیگه دیره بیبی گرل... بهت گفتم باید به قانونام گوش بدی... گفتم تا زمانی نمیکنم که دختر خوبی باشی ولی از این به بعد باید هر شب زیرم جر بخوری...‌🔥🔞 https://t.me/+63bOknwgpJoyY2E0 پارت واقعی رمانشه💦🍑
نمایش همه...
بهشــت بلوط

رمان #جذاب و #نفس‌گیر بهشــت بلوط🔥🔞 وسط خیابون هی بات ور برم سیخ کنی پیراهنو از شلوارت دربیاری بندازی روش و اخمالو نگام کنی💦🍑 پارت گذاری روزانه💜 به قلم ستاره🌟 کپی حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع می‌باشد.❌